PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نقد و بررسی نقد بازی درایور سانفرانسیسکو



Geek
21st October 2011, 07:36 AM
http://www.dbazinews.com/wp-content/uploads/2011/09/Driver-San-Francisco-1.jpgسانفرانسیسکو دوستت دارم!
درایور همیشه یک بازی خاص بوده است با طرفدارانی خاص. تک تک دنباله هایی هم که برای این بازی عرضه شده در بدترین شرایط دست کم در سطح استاندارد های خود بازی بوده اند. اما در سال 2006 شماره چهارم این بازی با نام Parallel lines عرضه شد و تمام معادلات را به هم ریخت. این بازی یک شکست کامل بود و نتوانست انتظارات را برآورده کند. البته این شکست به نوعی به نفع ما طرفداران این بازی تمام شد! چون یوبی سافت را مجبور به تجدید نظری اساسی در مورد این بازی کرد. و حالا 5 سال بعد از Parallel lines و 12 سال پس از تولد این سری محبوب، شماره پنجم این بازی با نام driver san Francisco عرضه شده است.http://www.dbazinews.com/wp-content/uploads/2011/08/driversanfranheaderaug.jpg
داستان چند ماه بعد از وقایع DRIV3R رخ می دهد. جریکو محکومیتش قطعی شده و در حال انتقال به زندان است. اما جان تنر، شخصیت اصلی این بازی تا این صحنه را با چشم خود نبیند راضی نمی شود. در حالی که تنر و رفیقش جونز در حال تماشای انتقال او هستند جریکو با همدستی زنی به نام لیلا موفق به فرار می شود. تنر بلافاصله شروع به تعقیب جریکو می کند. اما در حین تعقیب و گریز در اثر یک تصادف شدید، بیهوش شده و به کما می رود. بقیه داستان در رویاها و افکار تنر می گذرد. او در کما هم در صدد پیدا کردن جریکوست! و به خاطر همین حسن نیت و عزم راسخش از امدادهای غیبی بهره مند می شود! یکی از این امدادهای غیبی قابلیت عجیب و جالب Shift Mode است که به جرئت می توان گفت کل بازی بر پایه همین ایده ساخته شده است. بعدا درباره این قابلیت بیش تر صحبت می کنم. داستان بازی چنگی به دل نمی زند. منطق کما رفتن تنر و پیدا کردن سرنخ هایی در جستجوی جریکو آن هم در حال کما، اصلا قابل باور نیست. روایت داستان هم بسیار ضعیف و نامنسجم است. بار ها از خط اصلی داستان خارج می شویم. هیچ نقطه اوج و فرودی وجود ندارد و با یک روایت خطی رو به رو هستیم. شخصیت ها سطحی و دو بعدی یا به قول مسعود فراستی؛ مقوا هستند! بی اغراق نیست اگر بگوییم اصلا چیزی به نام شخصیت پردازی در این بازی وجود ندارد. پایان بازی هم یکی از سرهم بندی شده ترین پایان هایی است که در عمرم دیده ام! خیلی راحت در کم تر از ده دقیقه با یک سکانس کلیشه ای داستان را به اتمام رسانده یا به قول معروف، جمع می کنند! کلا DSF از لحاظ داستانی بسیار ضعیف عمل کرده است. اما جدا از این انتقاد ها، بازی در همین بخش یک ویژگی مثبت دارد که حیف است هیچ اشاره ای به آن نکنم: تقریبا 95 درصد داستان بازی در داخل ماشین و در حال رانندگی روایت می شود. این شیوه، اشاره غیر مستقیمی است به عنوان بازی (Driver). واقعا کار تحسین برانگیزی بود و من این ایده را خیلی دوست داشتم.
Shift، این دلیل تمام ضعف ها و ایراد های داستان بازی است. ایده بکری که سازندگان بازی را مجبور کرده داستان را فدای گیم پلی کنند. در بازی شما می توانید به پرواز درآمده و در کالبد راننده هر ماشینی که دوست دارید قرار بگیرید. به عبارت دیگر، می توانید هر ماشینی را که دوست دارید سوار شوید. این ایده، اوایل کمی غیر معمول و دافع برانگیز به نظر می رسد. اما مدتی که می گذرد متوجه می شوید که اتفاقا یکی از ویژگی های مثبت بازی همین قابلیت Shift Mode است. سازندگان بازی در طراحی مراحل از این ایده استفاده 200 درصدی کرده اند! در بازی، ده ها مرحله مختلف و متنوع را باید با Shift کردن بین ماشین های مختلف رد کنید. جالب است که این ایده هیچ وقت تکراری نمی شود! چون طراحان بازی خیلی خوب می دانند کجا، چه موقع و چگونه از آن استفاده کنند. شاید ذکر چند مثال از نحوه استفاده از Shift خالی از لطف نباشد: در یکی از مراحل بازی باید با شیفت کردن های به موقع بین دو ماشین پلیس یک ماشین در حال تعقیب را از کار بیاندازید، یا در یک مرحله دیگر باید دو ماشین از 4 ماشین موجود در یک مسابقه را اول و دوم کنید، در یک مرحله عالی و پر هیجان دیگر هم وظیفه دارید از یک ون محافظت کنید و باید با شیفت کردن به ماشین هایی که در نزدیکی اتومبیل های هدف هستند مانع نزدیک شدن آن ها به ون شوید. البته هر چه جلو تر می رویم امکانات دیگری هم مثل دور شدن بیش تر از سطح زمین یا سوئیچ های سریع به ماشین ها به همین قابلیت Shift Mode اضافه می شود. این بازی می تواند کلاس آموزشی خوبی برای بازی سازان داخلی و حتی استودیو های خارجی باشد تا یاد بگیرند چه طور باید یک ایده را به بهترین شکل ممکن به مرحله اجرا درآورد و از آن استفاده کرد. حتی اگر Shift را هم کنار بگذاریم، به طور کلی طراحی مراحل و چالش ها در DSF بسیار عالی و خلاقانه است. بعضی از این مراحل کاملا جدید و نو می باشند مثل مرحله ای که باید از دست ماشین هایی که جریکو با سمتمان حواله می کند فرار کنیم، یا در یک نمونه دیگر (که به نظر من بهترین مرحله بازی ست) در حالی که سوار بر ماشین در نقش اردل کنار لیلا نشسته ایم؛ باید ماشین تنر را که در تعقیبش هستیم هدایت کنیم! طراحی بعضی از مراحل و چالش ها هم بسیار نزدیک به بازی هایی مثل Burnout است. برای نمونه در یکی از مراحل باید به مدت 1 دقیقه بالای 135 مایل در ساعت حرکت کنید!
گیم پلی انعطاف پذیر و خوش دست هم یکی دیگر از امتیازات این بازی است. همین گیم پلی عالی باعث به وجود آمدن چنین تنوعی در مراحل این بازی شده است. در جاهایی که در حال تعقیب یک ماشین هستید یا خودتان مورد تعقیب قرار گرفته اید، دریفت ها و رانندگی به سبک فیلم های دهه هفتاد (به نظر من همین دریفت ها در کنار آهنگ های بازی که آن ها هم حال و هوای دهه هفتادی دارند، باعث نزدیک تر شدن این شماره به یک درایور کلاسیک شده اند) نمود بیش تری پیدا می کند و موقعی هم که سوار بر یک Ford GT در یک بزرگ راه شلوغ در حال رقابت با یک Pagani Zonda هستید، این سرعت و لایی کشیدن های میلیمتری است که حرف اول را می زند. به همین دلیل است که گیم پلی این بازی را انعطاف پذیر می نامم. بد نیست همین جا نگاهی هم به AI داشته باشیم. هوش مصنوعی بازی به طور کلی قابل قبول است اما در جاهایی که باید به کار آید لنگ می زند. برای نمونه وقتی در تعقیب یک ماشین هستیم توقع داریم با لایی کشیدن ها سریع و عوض کردن مسیر کار را برای ما دشوار کند. اما این دوست ما (!) بیش تر اوقات فقط در یک مسیر مستقیم حرکت می کند و مهار کردنش حتی بدون استفاده از Shift هم امکان پذیر است.
DSF پر است از Upgrade و Unlock! به همین دلیل حتی بعد از تمام شدن بخش داستانی هم می توانید این بازی را برای ساعت ها ادامه دهید. با شروع بازی اولین کاری که باید بکنید خرید گاراژ است. در بازی، گاراژ های مختلفی در جاهای مختلف شهر سانفرانسیسکو پخش شده اند. با خرید هر کدام از آن ها آیتم هایی قابل خرید می شوند. از قابلیت آپگرید کردن ماشین گرفته تا باز شدن Challenge ها و دسترسی به 140 ماشین از 35 مارک مختلف! WP یا Will Power واحد پول دنیای این بازی است که با به انجام رساندن ماموریت ها، چالش ها و حتی انجام کارهای محیر العقول مثل دریفت های طولانی و یا پرش های بلند می توانید آن را به دست بیاورید. یکی از بخش های جالب و هیجان انگیز بازی، ماموریت های جانبی با نام Dare هستند. در این ماموریت ها که تعدادشان بسیار زیاد است و در سطح شهر پخش شده اند باید عجیب ترین کار هایی را که می شود با ماشین انجام داد، اجرا کنید! مثلا باید در مدت زمانی محدود از زیر 20 کامیون عبور کنید!، یا در ظرف 45 ثانیه 30 ماشین را پشت سر بگذارید! این بخش از بازی انصافا یک Burnout به معنای واقعی کلمه است!
درایور سانفرانسیسکو یک بازی گسترده با امکانات متنوع است. می توانم ده صفحه دیگر هم درباره قابلیت ها و امکانات این بازی بنویسم. شاید بعضی ها نتوانند با DSF ارتباط برقرار کنند. اما هیچ کس نمی تواند خوش ساختی آن و پیشرفت قابل توجهش نسبت به Parallel Lines را انکار کند. سانفرانسیسکو یکی از لذت بخش ترین بازی هایی است که امسال انجام داده ام و بی صبرانه منتظر شماره بعدی می مانم. البته امیدوارم شماره بعدی از یک داستان غنی و عالی برخوردار باشد.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد