golden3
25th September 2011, 02:11 PM
سیری در طلاق مقدمه بالارفتن میزان طلاق در دوره ما سبب شده است که مسئله طلاق موردتوجه گروه زیادی از کارشناسان قرار گیرد.
در خیلی از موارد حتی گروهی آن را به عنوان نشانه ای بر از میان رفتن خانواده در سالهای آینده تلقی کرده اند.
غالبا گفته می شود که امروزه مردم با غم و تشویش کمتری در مقایسه با گذشته به ازدواج روی می آورند، چرا که طلاق برای آنان در حکم بیمه ای تلقی می شود و در صورتی که ازدواج ایجاد مشکل کرده و یا حالت موفقیت آمیز و خشنودکننده ای برای آنها نداشت می توانند آن را رها کنند.
اکثر طلاق ها وقتی اتفاق می افتد که ازدواج و یا ازدواج کنندگان جوان هستند. تمامی ازدواج ها پس از سپری شدن ایام شادی آفرین عشق و محبت دستخوش گونه ای از بحران و تطابق می گردد و تمامی زوج ها حداقل چند گامی را در راه از میان بردن پیوند میان خود گام بر می دارند. چرا گام های برخی از افراد بلندتر است؟ البته این پرسش را نمی توان با اتکای به یک عامل به تنهایی پاسخ داد بلکه مجموعه ای از علل مطرح است که به تنهایی و یا در ارتباط با یکدیگر سبب انهدام حیات زناشویی می شود.
خانواده مهمترین ،قدیمی ترین ،مستحكمترین گروه اجتماعی میباشد
كاركردهای مهم وضروری خانواده باعث بقاء وتداوم آن در طول تاریخ شده است كاركردهاییكه خانواده دارد برای نظام اجتماعی اهمیت ویژه ای دارد خانواده محل آرامش وتولید نسل و محل اجتماعی كردن كودكان میباشدسلامت جامعه بستگی به سلامت خانواده دارد اگر خانواده هاسالم باشند جامعه سالمی خواهیم داشت واگر خانواده ها دچار آسیب شوند این آسیبها به جامعه منتقل میشوندبرای داشتن جامعه سالم ناچار هستیم برای سلامت خانواده سرمایه گذاری كنیم البته مطالـب فوق به این معنـا نیست كه آسیب های جامعه تاثیری در خانواده ندارد بلكه رابطه آنها دوسویه میباشد وجامعه هم در سلامت خانواده تاثیر زیادی دارد .
متاسفانه در عصر حاضر خانواده دچار آسیبهای فراوانی شده است.
آسیب هایی كه هركدام از آنها میتوانند كاركردهای مهم وضروری خانواده را به نابودی بكشانداز بین آسیب هایی كه خانواده را تهدید میكند پدیده طلاق اهمیت خاصی دارد بررسی آمار طلاق در سالهای اخیر نشان از روند روبه رشد آن دارد از دیدگاه بعضی از جامعه شناسان طلاق زمانی تبدیل به یك آسیب اجتماعی میشود كه افزایش آن با افزایش جمعیت وهمچنین افزایش ازدواجها متناسب نباشد وتعدادطلاق از حد معینی بگذرد.
و هم چنین خانواده پایه اساسی اجتماع و سلول سازنده زندگی است و در وسیع ترین مفهوم کلمه، خاستگاه اعضای خویش و پناهگاه آنان است.
این نهاد اجتماعی بهترین مکانی است که به اعضای خود احساس امنیت و آرامش می بخشد. اما خانواده همچون صدفی است که اگر پایه های آن درست و سنجیده بنا نشود، هرگز مرواریدی نخواهد پرورد و اگر این نهاد رو به از هم گسیختگی رود، مرواریدهای آن به سنگی بی ارزش تبدیل خواهند شد و چه بسا به جای عشق و محبت، کینه و دشمنی در کودکان بارور شود و در آینده ای نه چندان دور، جامعه ای را به آشوب کشاند.
امروزه متاسفانه شاهد افزایش آمار طلاق در جامعه هستیم و می بینیم که احساس امنیت و آرامش و روابط صمیمانه بین زن و مرد به سستی گراییده است و خانواده به گونه فزاینده ای با نیروهای مخرب مواجه شده و تهدید مهمی برای سلامت جامعه به شمار می رود و طلاق مهم ترین عامل از هم گسیختگی ساختار بنیادی ترین بخش جامعه، یعنی خانواده است.
به گزارش خبرگزاری زنان ایران (ایونا)گسستن رابطه ی زناشویی و رها ساختن زندگی مشترك ، زن و مردی را كه به هم پیوسته بودند به راه های گوناگون می كشاند هر چند امكان دارد چنین زن و مردی هر یك خوشبختی نا یا فته یا از دست رفته را در كنار همسری دیگر بیابد اما در بیشتر موارد كار اینگونه نیك فرجام نیست.
مشكل تر از سرنوشت آن دو نابسمانی فرزندانی است كه ناچارند به جهت یكی از پدر و مادر بسنده كنند و یا در زیر سایه ناپدری و نامادری بگذارنند.
مسلما اصل این مشكل زاییده جوامع امروزی است و در گذشته وجود داشته است اما آگاهی از آن و ابعاد آن به اندازه حالا نبوده است.
درگذشته بار سنت های اجتماعی چنان بود كه بسیاری از ناسازگاریهای زندگی زناشویی كمتر مجال ظهور می یافت .
از سویی سلطه مردان به زنان و كودكان كمتر امكان می داد تا آوای حق جویی سر دهند ، شاید به همین دلیل بوده است كه داستانهای عامیانه ما كه سینه به سینه از مادران به فرزندان انتقال می یابد ، پر است از درد و رنج های فرزندان رها شده از سوی پدر یا بزرگ شده در دامان نا مادری ، داستان هایی كه در آنها عوامل فوق طبیعی به كمك این محرومان می شتابند و آرزوهای برآورده نشده آنان را جامه عمل
می پوشانند و از سویی دیگر نا آشنایی مردم به حقوق خود سبب می شد كه نابسمانی ها را حق پنداشته تحمل كنند .
در دنیای كنونی به هم ریختن بافت سنتی جوامع دگرگونی های اقتصادی و اجتماعی بی تردید در بالا بردن میزان طلاق و گاه در قانونی شناختن طلاق موثر بوده است اما علاوه بر این عوامل ، توجه بیشتر به حقوق زنان و كودكان موجب آن شده است كه در مورد مقررات طلاق تحولی پدید آید كه در برخی كشورها عمیق تر و در پاره ای موارد كم اهمیت تر است .
در مطالعه مسائل مربوط به طلاق می توان از زاویه های مختلفی به بررسی پرداخت ، تحقیق درباره انگیزه ها و علل اجتماعی ، عوامل اقتصادی و مانند آن.
لذا در این مقاله سعی شده است به بررسی این عامل از برخی جهات به طور مختصر پرداخته شود.
تعریف طلاق از نظر حقوقی و قانونی«طلاق در لغت به معنای رها شدن از عقد نكاح وفسق كردن عقد نكاح است وپدیده ای قرار دادی است كه به زن ومرد امكان میدهد تا تحت شرایطی پیوند زناشویی خود را گسیخته واز یكدیگر جدا شوند».
پایان یك ازدواج رسمی وقانونی را طلاق می گویندبطوریكه هر یك اززن یامرد میتوانند دوباره ازدواج كنند یا ازدواج نكنندطلاق بمنزله مخالفت زوجین با ازدواج نمی باشد زیرا هر یك از دو طرف امكان ازدواج مجدد را دارند وتعداد زیادی از افرادی كه متاركه كرده اند دوباره ازدواج كرده اند.
مارتین سگالین میگوید:
«طلاق نشانه سلامت نهاد خانواده میباشد».
یكی از جامعه شناسان در تعریف طلاق میگوید:
طلاق در لغت به معنی جداشدن زن از مرد یا رها شدن از قید نكاح و رهایی از زناشویی است و مكانیسمی قراردادی اجتماعی است كه در اكثر جوامع پذیرفته شده و به زن یا مرد و یا هردو این امكان را میدهد كه پیوند زناشویی خود را تحت تاثیر شرایط خاص گسسته و زندگی جدیدی را تجربه كنند، از این رو طلاق در نقطه مقابل ازدواج قرار گرفته و نفی آن به حساب می‌آید.
(1) انحلال رابطه همسری در ازدواج دائمی را که بعد از آن از نظر رعایت حقوق و تکالیف مربوط به زناشویی مسئولیتی برای دو همسر نخواهد بود، طلاق می گویند.
(2)طلاق در لغت به معنی گشودن گره و رها كردن است .در فقه اسلامی در تعریف طلاق گفته اند طلاق عبارت است از زائل كردن قید ازدواج با لفظ مخصوص .
(3)طلاق اسم برای تطلیق است یعنی از بین بردن قید و در اصطلاح شرعی به معنای از بین بردن قید نکاح است.در کتب لغت،برای واژه طلاق معانی گوناگونی گفته شده است مانند،آزاد کردن،ترک کردن،رهایی و...مثلاً گفته می شود ؛ « ناقه طالق ـ ناقه آرزوها » و یا عبارت است ؛ « طلّقت القوم - قوم را ترك كردم. »
(4)اما در اصطلاح شرعی عبارت است از: ازاله قید النكاح بصیغه مخصوصهٍ - طلاق زائل نمودن قید و پیوند نكاح با صیغه مخصوصی اســـــت «ذكر قید صیغه مخصوص » در تعریف فوق به این جهت است كه تعریف نسخ نكاح از تعریف طلاق خارج شود، زیرا در مواردی كه عقد نكاح به علت تدلیس و یا عیب فسخ می شود دیگر نیازی به صیغه مخصوص نیست.
به هر حال طلاق یعنی انحلال عقد نكاح دائمی با صیغه مخصوص و رعایت تشریفات ویژه.
بعضی از استادان فرانسه طلاق را چنین تعریف كرده اند :
«طلاق قطع رابطه ی زناشویی به حكم دادگاه ، در زمان حیات زوجین ، به درخواست یكی از آنان یا هر دو است » .
در حقوق امروز ایران ممكن است به حكم دادگاه یا بدون قطع آن واقع شود و در تعریف آن می توان گفت:
طلاق عبارت است از انحلال نكاح دائم با شرایط و تشریفات خاص از جانب مرد یا نماینده او .
بنابراین طلاق ویژه نكاح دائم است و انحلال نكاح منقطع (متعه) از طریق بذل یا انقضاء مدت صورت می گیرد .
ماده 1139 قانون مدنی، در این باره می گوید طلاق مخصوص عقد دائم است و زن منقطعه با انقضاء مدت یا بذل آن از طرف شوهر از زوجیت خارج می شود.
از نظر ماهیت در فقه اسلامی و قانون مدنی ، طلاق ایقاعی است که از سوی مرد یا نماینده او واقع می شود حتی در مواردی كه طلاق بر اساس توافق زوجین و به صورت خلع یا مبارات صورت می گیرد باید آن را یك عمل حقوقی یك جانبه (ایقاع ) به شمار آورد زیرا توافق زوجین كه شرط یا انگیزه طلاق می باشد غیر از خود آنست و طلاق یعنی آخرین عملی كه با اجرای صیغه تحقق می پذیرد و رابطه ی نكاح را منحل می كند ،در هر حال یك عمل حقوقی یك جانبه (ایقاع ) است و ناشی از اراده ی طرفین نمی باشد .
طلاق :
عبارت است از انحلال عقد نكاح در حیات زن و شوهر به اراده مرد یا به تقاضای زن یا شرایط معین .
در حقوق امروز ایران طلاق ممكن است به حكم دادگاه یا بدون آن واقع شود و در تعریف آن می‌توان گفت:
طلاق عبارت است از انحلال نكاح دائم با شرایط و تشریفات خاص از جانب مرد یا نماینده او، بنابراین طلاق ویژه نكاح دائم است و انحلال نكاح منقطع (متعه) از طریق بذل یا انقضای مدت صورت می‌گیرد.
ماده 1139 قانون مدنی در این باره میگوید:
«طلاق مخصوص عقد دائم است و زن منقطعه با انقضای مدت یا بذل آن از طرف شوهر از زوجیت خارج میشود.
در خیلی از موارد حتی گروهی آن را به عنوان نشانه ای بر از میان رفتن خانواده در سالهای آینده تلقی کرده اند.
غالبا گفته می شود که امروزه مردم با غم و تشویش کمتری در مقایسه با گذشته به ازدواج روی می آورند، چرا که طلاق برای آنان در حکم بیمه ای تلقی می شود و در صورتی که ازدواج ایجاد مشکل کرده و یا حالت موفقیت آمیز و خشنودکننده ای برای آنها نداشت می توانند آن را رها کنند.
اکثر طلاق ها وقتی اتفاق می افتد که ازدواج و یا ازدواج کنندگان جوان هستند. تمامی ازدواج ها پس از سپری شدن ایام شادی آفرین عشق و محبت دستخوش گونه ای از بحران و تطابق می گردد و تمامی زوج ها حداقل چند گامی را در راه از میان بردن پیوند میان خود گام بر می دارند. چرا گام های برخی از افراد بلندتر است؟ البته این پرسش را نمی توان با اتکای به یک عامل به تنهایی پاسخ داد بلکه مجموعه ای از علل مطرح است که به تنهایی و یا در ارتباط با یکدیگر سبب انهدام حیات زناشویی می شود.
خانواده مهمترین ،قدیمی ترین ،مستحكمترین گروه اجتماعی میباشد
كاركردهای مهم وضروری خانواده باعث بقاء وتداوم آن در طول تاریخ شده است كاركردهاییكه خانواده دارد برای نظام اجتماعی اهمیت ویژه ای دارد خانواده محل آرامش وتولید نسل و محل اجتماعی كردن كودكان میباشدسلامت جامعه بستگی به سلامت خانواده دارد اگر خانواده هاسالم باشند جامعه سالمی خواهیم داشت واگر خانواده ها دچار آسیب شوند این آسیبها به جامعه منتقل میشوندبرای داشتن جامعه سالم ناچار هستیم برای سلامت خانواده سرمایه گذاری كنیم البته مطالـب فوق به این معنـا نیست كه آسیب های جامعه تاثیری در خانواده ندارد بلكه رابطه آنها دوسویه میباشد وجامعه هم در سلامت خانواده تاثیر زیادی دارد .
متاسفانه در عصر حاضر خانواده دچار آسیبهای فراوانی شده است.
آسیب هایی كه هركدام از آنها میتوانند كاركردهای مهم وضروری خانواده را به نابودی بكشانداز بین آسیب هایی كه خانواده را تهدید میكند پدیده طلاق اهمیت خاصی دارد بررسی آمار طلاق در سالهای اخیر نشان از روند روبه رشد آن دارد از دیدگاه بعضی از جامعه شناسان طلاق زمانی تبدیل به یك آسیب اجتماعی میشود كه افزایش آن با افزایش جمعیت وهمچنین افزایش ازدواجها متناسب نباشد وتعدادطلاق از حد معینی بگذرد.
و هم چنین خانواده پایه اساسی اجتماع و سلول سازنده زندگی است و در وسیع ترین مفهوم کلمه، خاستگاه اعضای خویش و پناهگاه آنان است.
این نهاد اجتماعی بهترین مکانی است که به اعضای خود احساس امنیت و آرامش می بخشد. اما خانواده همچون صدفی است که اگر پایه های آن درست و سنجیده بنا نشود، هرگز مرواریدی نخواهد پرورد و اگر این نهاد رو به از هم گسیختگی رود، مرواریدهای آن به سنگی بی ارزش تبدیل خواهند شد و چه بسا به جای عشق و محبت، کینه و دشمنی در کودکان بارور شود و در آینده ای نه چندان دور، جامعه ای را به آشوب کشاند.
امروزه متاسفانه شاهد افزایش آمار طلاق در جامعه هستیم و می بینیم که احساس امنیت و آرامش و روابط صمیمانه بین زن و مرد به سستی گراییده است و خانواده به گونه فزاینده ای با نیروهای مخرب مواجه شده و تهدید مهمی برای سلامت جامعه به شمار می رود و طلاق مهم ترین عامل از هم گسیختگی ساختار بنیادی ترین بخش جامعه، یعنی خانواده است.
به گزارش خبرگزاری زنان ایران (ایونا)گسستن رابطه ی زناشویی و رها ساختن زندگی مشترك ، زن و مردی را كه به هم پیوسته بودند به راه های گوناگون می كشاند هر چند امكان دارد چنین زن و مردی هر یك خوشبختی نا یا فته یا از دست رفته را در كنار همسری دیگر بیابد اما در بیشتر موارد كار اینگونه نیك فرجام نیست.
مشكل تر از سرنوشت آن دو نابسمانی فرزندانی است كه ناچارند به جهت یكی از پدر و مادر بسنده كنند و یا در زیر سایه ناپدری و نامادری بگذارنند.
مسلما اصل این مشكل زاییده جوامع امروزی است و در گذشته وجود داشته است اما آگاهی از آن و ابعاد آن به اندازه حالا نبوده است.
درگذشته بار سنت های اجتماعی چنان بود كه بسیاری از ناسازگاریهای زندگی زناشویی كمتر مجال ظهور می یافت .
از سویی سلطه مردان به زنان و كودكان كمتر امكان می داد تا آوای حق جویی سر دهند ، شاید به همین دلیل بوده است كه داستانهای عامیانه ما كه سینه به سینه از مادران به فرزندان انتقال می یابد ، پر است از درد و رنج های فرزندان رها شده از سوی پدر یا بزرگ شده در دامان نا مادری ، داستان هایی كه در آنها عوامل فوق طبیعی به كمك این محرومان می شتابند و آرزوهای برآورده نشده آنان را جامه عمل
می پوشانند و از سویی دیگر نا آشنایی مردم به حقوق خود سبب می شد كه نابسمانی ها را حق پنداشته تحمل كنند .
در دنیای كنونی به هم ریختن بافت سنتی جوامع دگرگونی های اقتصادی و اجتماعی بی تردید در بالا بردن میزان طلاق و گاه در قانونی شناختن طلاق موثر بوده است اما علاوه بر این عوامل ، توجه بیشتر به حقوق زنان و كودكان موجب آن شده است كه در مورد مقررات طلاق تحولی پدید آید كه در برخی كشورها عمیق تر و در پاره ای موارد كم اهمیت تر است .
در مطالعه مسائل مربوط به طلاق می توان از زاویه های مختلفی به بررسی پرداخت ، تحقیق درباره انگیزه ها و علل اجتماعی ، عوامل اقتصادی و مانند آن.
لذا در این مقاله سعی شده است به بررسی این عامل از برخی جهات به طور مختصر پرداخته شود.
تعریف طلاق از نظر حقوقی و قانونی«طلاق در لغت به معنای رها شدن از عقد نكاح وفسق كردن عقد نكاح است وپدیده ای قرار دادی است كه به زن ومرد امكان میدهد تا تحت شرایطی پیوند زناشویی خود را گسیخته واز یكدیگر جدا شوند».
پایان یك ازدواج رسمی وقانونی را طلاق می گویندبطوریكه هر یك اززن یامرد میتوانند دوباره ازدواج كنند یا ازدواج نكنندطلاق بمنزله مخالفت زوجین با ازدواج نمی باشد زیرا هر یك از دو طرف امكان ازدواج مجدد را دارند وتعداد زیادی از افرادی كه متاركه كرده اند دوباره ازدواج كرده اند.
مارتین سگالین میگوید:
«طلاق نشانه سلامت نهاد خانواده میباشد».
یكی از جامعه شناسان در تعریف طلاق میگوید:
طلاق در لغت به معنی جداشدن زن از مرد یا رها شدن از قید نكاح و رهایی از زناشویی است و مكانیسمی قراردادی اجتماعی است كه در اكثر جوامع پذیرفته شده و به زن یا مرد و یا هردو این امكان را میدهد كه پیوند زناشویی خود را تحت تاثیر شرایط خاص گسسته و زندگی جدیدی را تجربه كنند، از این رو طلاق در نقطه مقابل ازدواج قرار گرفته و نفی آن به حساب می‌آید.
(1) انحلال رابطه همسری در ازدواج دائمی را که بعد از آن از نظر رعایت حقوق و تکالیف مربوط به زناشویی مسئولیتی برای دو همسر نخواهد بود، طلاق می گویند.
(2)طلاق در لغت به معنی گشودن گره و رها كردن است .در فقه اسلامی در تعریف طلاق گفته اند طلاق عبارت است از زائل كردن قید ازدواج با لفظ مخصوص .
(3)طلاق اسم برای تطلیق است یعنی از بین بردن قید و در اصطلاح شرعی به معنای از بین بردن قید نکاح است.در کتب لغت،برای واژه طلاق معانی گوناگونی گفته شده است مانند،آزاد کردن،ترک کردن،رهایی و...مثلاً گفته می شود ؛ « ناقه طالق ـ ناقه آرزوها » و یا عبارت است ؛ « طلّقت القوم - قوم را ترك كردم. »
(4)اما در اصطلاح شرعی عبارت است از: ازاله قید النكاح بصیغه مخصوصهٍ - طلاق زائل نمودن قید و پیوند نكاح با صیغه مخصوصی اســـــت «ذكر قید صیغه مخصوص » در تعریف فوق به این جهت است كه تعریف نسخ نكاح از تعریف طلاق خارج شود، زیرا در مواردی كه عقد نكاح به علت تدلیس و یا عیب فسخ می شود دیگر نیازی به صیغه مخصوص نیست.
به هر حال طلاق یعنی انحلال عقد نكاح دائمی با صیغه مخصوص و رعایت تشریفات ویژه.
بعضی از استادان فرانسه طلاق را چنین تعریف كرده اند :
«طلاق قطع رابطه ی زناشویی به حكم دادگاه ، در زمان حیات زوجین ، به درخواست یكی از آنان یا هر دو است » .
در حقوق امروز ایران ممكن است به حكم دادگاه یا بدون قطع آن واقع شود و در تعریف آن می توان گفت:
طلاق عبارت است از انحلال نكاح دائم با شرایط و تشریفات خاص از جانب مرد یا نماینده او .
بنابراین طلاق ویژه نكاح دائم است و انحلال نكاح منقطع (متعه) از طریق بذل یا انقضاء مدت صورت می گیرد .
ماده 1139 قانون مدنی، در این باره می گوید طلاق مخصوص عقد دائم است و زن منقطعه با انقضاء مدت یا بذل آن از طرف شوهر از زوجیت خارج می شود.
از نظر ماهیت در فقه اسلامی و قانون مدنی ، طلاق ایقاعی است که از سوی مرد یا نماینده او واقع می شود حتی در مواردی كه طلاق بر اساس توافق زوجین و به صورت خلع یا مبارات صورت می گیرد باید آن را یك عمل حقوقی یك جانبه (ایقاع ) به شمار آورد زیرا توافق زوجین كه شرط یا انگیزه طلاق می باشد غیر از خود آنست و طلاق یعنی آخرین عملی كه با اجرای صیغه تحقق می پذیرد و رابطه ی نكاح را منحل می كند ،در هر حال یك عمل حقوقی یك جانبه (ایقاع ) است و ناشی از اراده ی طرفین نمی باشد .
طلاق :
عبارت است از انحلال عقد نكاح در حیات زن و شوهر به اراده مرد یا به تقاضای زن یا شرایط معین .
در حقوق امروز ایران طلاق ممكن است به حكم دادگاه یا بدون آن واقع شود و در تعریف آن می‌توان گفت:
طلاق عبارت است از انحلال نكاح دائم با شرایط و تشریفات خاص از جانب مرد یا نماینده او، بنابراین طلاق ویژه نكاح دائم است و انحلال نكاح منقطع (متعه) از طریق بذل یا انقضای مدت صورت می‌گیرد.
ماده 1139 قانون مدنی در این باره میگوید:
«طلاق مخصوص عقد دائم است و زن منقطعه با انقضای مدت یا بذل آن از طرف شوهر از زوجیت خارج میشود.