ورود

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : وقتی با یک کیش دخترکان، مات میشوی ...



Number One
22nd September 2011, 10:29 PM
وقتی به چشمانش میرسی، دلت نمی آید چشم برداری با خودت می گویی ای کاش نگاه کردنم تابلو نبود

دادن یا گرفتن جزوه فقط برای دیدن جلوه ای است وگرنه دست هر ننه قمری جزوه ای معطل مانده

صدایش دلت را می لرزاند خودت هم نمی دانی چرا؛ فقط می دانی وقتی حرف میزند احساس خوبی داری

لامَسّب جمع نمی شود؛ حواست را می گویم، استاد درس می دهد و تو با چهره اش تطبیق می دهی


اگر خدا اینطور قِلِق دل تو بدستش است که با یک کیشِ دخترکان دنیاییش، مات میشوی

و اگر اینها کاردستی خدایند و تو محو کاردستی شده ای

اگر او بگوید برایت چیزهایی نهان کرده ام که نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده و به فکر هیچ بشری خطور نمی کند
(فى الجَنَّةِ ما لا عَینٌ رَأَت وَلا اُذُنٌ سَمِعَت وَلاخَطَرَ عَلى قَلبِ بَشَرٍ (نهج الفصاحه)) ‌‌‌‌
و مهرشان، چشم پوشی از گناه است


دعوت این پادشاه را چگونه پاسخ میدهی؟


http://t2.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcSir_GFrC4mDq2GtJslYgqcnavvuTNz1 UPLPP9Onjy_hRWrOfcweElDCsYA

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد