Joseph Goebbels
21st September 2011, 06:37 PM
ايرانيان از بيش از 10 هزار سال پيش دارای تمدن بودهاند. از اين رو، ريشهی بسياری از دستاوردهای بشر را در اين تمدن میتوان يافت. برای مثال، نخستين ابزار ريسندگی و بافندگی در غار کمربند، نزديک بهشهر، يافت شده است که به 7 هزار سال پيش از ميلاد مسيح بازمیگردد. به علاوه، در قديمیترين بخشهای شهر باستانی شوش، که در خوزستان قرار دارد، سوزنهای سوراخدار پيدا شده است.
اين دستاوردهای و نوآوریهای ديگری که در دورانهای بعدی رخ داد، صنعت پارچه و پوشاک ايران را پيشتاز و سرآمد جهانيان کرد. جالب است بدانيد اسکندر مقدونی، با آنکه به ايران حمله و آن را اشغال کرده بود، لباس ايرانی میپوشيد. در اين جا به برخی از نوآوریهای ايرانيان در زمينهی پوشاک و پارچه اشاره میشود.
کت و شلوار
ايرانيان نخستين مردمانی بودند که کت آستيندار و شلوار میپوشيدند. مردمان تمدنهای ديگر، بابلیها، آشوریها، يونانیها و رومیها، شلوار نمیپوشيدند و حتی يونانیها ايرانيان را به خاطر شلوارهای رنگیشان مسخره میکردند. ايرانيان حتی نوعی شلوار ويژهی سوارکاری نيز داشتند که تنگ و چسبان بود و اغلب از چرم ساخته میشد.
http://www.jazirehdanesh.com/files/iran/pages/persian_costume_1.jpgيک نجيبزادهی هخامنشی در ميان دو سرباز شلوار در اصل شروال خوانده میشد. عربها آن را سروال ناميدند و جمع آن را سراويل میگويند. در ترکی و کردی نيز شروال گفته می شود. مجارهای آن را شلواری( Schalwary ) میگويند. به زبان لاتين، سارابارا ( Sarabara ) گفته میشد. واژهی انگليسی Pajama (http://www.m-w.com/dictionary/Pajama) (پاجاما)از دو واژهی پا و جامه ساخته شده است که واژههای فارسی هستند.
http://www.jazirehdanesh.com/files/iran/pages/persian_costume_2.jpgداريوش سوم، آخرين پادشاه هخامنشیپوشش زنان
ايرانيان از ديرباز به پاکدامنی اهميت میدادند و زنان ايرانی پوشيده با چادر يا پوششهای ديگری که بخشهايی از موها را میپوشاند و تنه را در بر میگرفت، در ميان مردان ظاهر میشدند. در يک مهر سنگی استوانهای که از دورهی هخامنشی برجای مانده و اکنون در موزهی لوور فرانسه نگهداری میشود، شاهزادهی ايرانی و نديمههايش ديده می شود که شاهزاده چادر و نديمهها سرپوش دارند. در طرحی که روی سنگی در ارگيلی ترکيه نقش بسته است، زن ايرانی باپوشش چادر و سوار بر اسب ديده میشود. حتی سرپوشهای پارچهای دورهی هخامنشی از زير برفهای منطقهی پازريک روسيه پيدا شده است.( يادآوری میشود، سرزمينهايی که نام برديم، بخشی از امپراتوری پهناور پارسها بودند.)
http://www.jazirehdanesh.com/files/iran/pages/persian_costume_5.jpgاثر يک مهر هخامنشی که در موزهی لوور فرانسه نگهداری میشود.http://www.jazirehdanesh.com/files/iran/pages/persian_costume_6.jpgنمونهای از بازسازی مهر هخامنشی با رايانهگلدوزی
نقش زدن بر پارچه و لباس از ديرباز در ايران مرسوم بود. در تابوت سنگی اسکندر که در موزهی استامبول نگهداری میشود، ايرانيان شلوارهايی با پارچههای زيبا پوشيدهاند که طرح دار و گاهی نقشهايی از گلها دارند. گلدوزی در دورهی صفويه به شکوفايی رسيد به نحوی که هنرمندان روم شرقی(امپراتوری بيزانس) طرحهای ايرانی را بر لباسها فاخر نقش میزدند. حتی ريشهی عنصرهای اصلی گولدوزی امروزی نيز به ايران بازمیگردد که از راه کشورهای ساحل دريای مديترانه به ايتاليا و اسپانيا رفته و بعدها در سرزمينهای ديگر مورد توجه قرار گرفته است.
http://www.jazirehdanesh.com/files/iran/pages/persian_costume_3.jpgخشايارشا و همراهانش ابريشم ايرانی
بافتن پارچه از ايران آغاز شده و تا دروهی صفوی از مهمترين فرآوردههای صادراتی ايرانيان بوده است. با آن که بافت ابريشم به چينیها بازمیگردد، ابريشم ايرانی در دورهی ساسانيان به چنان کيفيت و ظرافتی رسيده بود که چينیها نيز از ايران پارچهی ابريشمی وارد میکردند. برخی از پارچههای ايرانی که ويژهی اسقفها تهيه شده، هنوز در گنجينههای کليساهای اروپا نگهداری میشود.
ردپای شکوه صنعت پارچهبافی را در واژههای ايرانی که به زبانهای مختلف راهيافته است، میتوان پيدا کرد.
در زبان عربی: ديباج(از واژهی ديباگ به مفهوم زری ابريشمی) و استبرق(از واژهی ستبرگ به مفهوم نوعی پارچهی ابريشمی)
در زبان انگليسی: Tafta ( از واژهی تافته به مفهوم نوعی پارچهی ابريشمی) Chintz (از واژهی چيت به مفهوم نوعی پارچه)
در زبان روسی: Izarbaf ( از واژهی هزارباف به مفهوم پارچهی زری گلابتون) و Partcha ( از واژهی پارچه)
لباس ورزش
ايرانيان نخستين مردمانی هستند که از لباس ورزشی استفاده میکردند. چوگان ورزش باستانی و مورد علاقهی ايرانيان بود. چوگان بازان نوعی پيراهن نيمآستين و شلوار تنگی میپوشيدند تا هنگاه بازی راحتتر باشند. جنس پيراهن چوگان بازی را نيز نوعی انتخاب کرده بودند تا کمتر عرق کنند. انگليسیها در سالهای استعمار هندوستان در آن سرزمين با چوگان و لباس نيم آستين آشنا شدند و آن را به خود به اروپا بردند که بعدها به آمريکا نيز راه يافت و به تیشرتهای امروزی منجر شد.
لباس شوايهها: در دورهی اشکانيان و ساسانيان مردان جنگی خود و اسبانشان را ذره پوش میکردند. در تاق بستان، در کرمانشاه، سربازی زرهپوش سوار بر اسب زرهپوش بر پهنهی سنگ کندهکاری شده است که با ديدن آن به ياد شواليههای اروپايی میافتيم. در واقع، شواليههای اشکانی سرمشق شواليههای اروپايی قرار گرفتند.
http://www.jazirehdanesh.com/files/iran/pages/persian_costume_4.jpgشواليه ساسانینوآوریهای ديگر
دستکش: گزنفون، تاريخنگار يونانی با ايرانيانی روبهرو شده بود که دستهايشان را در پوستهای ضخيم و قابهايی نگه میداشتند. نمونههايی از دستکشهای زينتی در موزهی ايران باستان نگهداری میشود.
انوع کلاه: ايرانيان از ديرباز کلاههای گوناگونی میپوشيدند که نشاندهندهی موقعيت اجتماعی آنان بود. کلاه پاپها و حتی تاج برخی از پادشاهان قديم اروپا، برگرفته از کلاه و تاج پادشاهان ايران است.
چکمه : پوشيده چکمههای چرمی از زمان هخامنشيان مرسوم بود و حتی ژوستینين، امپراتور روم شرقی، چکمههای ايرانی میپوشيد.
شال: هنوز هم در زبان انگليسی به همين نام خوانده میشود( shawl ) و نوع مردانه و زنانهی آن هر دو نوآوری ايرانی هستند.
http://www.jazirehdanesh.com/files/iran/pages/the-three-wise-men.jpgآن سه خرمند: طرحی از سه مغ زردشتی که برای شست و شو و معطر کردن عيسی مسيح(ع) دعوت شده يودند. ابن تصوير موراييک، بر ديوار کليسای سنت اپالينار در شهر راون ايتاليا نقش بسته است. برای اطلاعات بيشتر کليک کنيد... (http://www.answers.com/main/ntquery?method=4&dsid=2222&dekey=Biblical+Magi&gwp=8&curtab=2222_1)برای مطالعهی بيشتر:
1. نيرنوری، سهم ايرانيان در تمدن جهانی، انتشارات فردوس، چاپ اول 1379
2. يارشاطر، احسان، پوشاک در ايران زمين(از مجموعه مقالههای فرهنگنامهی ايران)، ترجمهی پيمان متين، انتشارات اميرکبير، چاپ اول 1382
3. يارشاطر، احسان، حضور ايران در جهان اسلام، ترجمهی فريدون مجلسی، انتشارات مرواريد، چاپ اول 1381
روی شبکه:
1.The history of custome (http://www.siue.edu/COSTUMES/COSTUME1_INDEX.HTML)2. Iranchamber: Sassanian Army (http://www.iranchamber.com/history/sassanids/sassanian_army.php)
http://www.jazirehdanesh.com/find.php?item=9.251.366.fa
اين دستاوردهای و نوآوریهای ديگری که در دورانهای بعدی رخ داد، صنعت پارچه و پوشاک ايران را پيشتاز و سرآمد جهانيان کرد. جالب است بدانيد اسکندر مقدونی، با آنکه به ايران حمله و آن را اشغال کرده بود، لباس ايرانی میپوشيد. در اين جا به برخی از نوآوریهای ايرانيان در زمينهی پوشاک و پارچه اشاره میشود.
کت و شلوار
ايرانيان نخستين مردمانی بودند که کت آستيندار و شلوار میپوشيدند. مردمان تمدنهای ديگر، بابلیها، آشوریها، يونانیها و رومیها، شلوار نمیپوشيدند و حتی يونانیها ايرانيان را به خاطر شلوارهای رنگیشان مسخره میکردند. ايرانيان حتی نوعی شلوار ويژهی سوارکاری نيز داشتند که تنگ و چسبان بود و اغلب از چرم ساخته میشد.
http://www.jazirehdanesh.com/files/iran/pages/persian_costume_1.jpgيک نجيبزادهی هخامنشی در ميان دو سرباز شلوار در اصل شروال خوانده میشد. عربها آن را سروال ناميدند و جمع آن را سراويل میگويند. در ترکی و کردی نيز شروال گفته می شود. مجارهای آن را شلواری( Schalwary ) میگويند. به زبان لاتين، سارابارا ( Sarabara ) گفته میشد. واژهی انگليسی Pajama (http://www.m-w.com/dictionary/Pajama) (پاجاما)از دو واژهی پا و جامه ساخته شده است که واژههای فارسی هستند.
http://www.jazirehdanesh.com/files/iran/pages/persian_costume_2.jpgداريوش سوم، آخرين پادشاه هخامنشیپوشش زنان
ايرانيان از ديرباز به پاکدامنی اهميت میدادند و زنان ايرانی پوشيده با چادر يا پوششهای ديگری که بخشهايی از موها را میپوشاند و تنه را در بر میگرفت، در ميان مردان ظاهر میشدند. در يک مهر سنگی استوانهای که از دورهی هخامنشی برجای مانده و اکنون در موزهی لوور فرانسه نگهداری میشود، شاهزادهی ايرانی و نديمههايش ديده می شود که شاهزاده چادر و نديمهها سرپوش دارند. در طرحی که روی سنگی در ارگيلی ترکيه نقش بسته است، زن ايرانی باپوشش چادر و سوار بر اسب ديده میشود. حتی سرپوشهای پارچهای دورهی هخامنشی از زير برفهای منطقهی پازريک روسيه پيدا شده است.( يادآوری میشود، سرزمينهايی که نام برديم، بخشی از امپراتوری پهناور پارسها بودند.)
http://www.jazirehdanesh.com/files/iran/pages/persian_costume_5.jpgاثر يک مهر هخامنشی که در موزهی لوور فرانسه نگهداری میشود.http://www.jazirehdanesh.com/files/iran/pages/persian_costume_6.jpgنمونهای از بازسازی مهر هخامنشی با رايانهگلدوزی
نقش زدن بر پارچه و لباس از ديرباز در ايران مرسوم بود. در تابوت سنگی اسکندر که در موزهی استامبول نگهداری میشود، ايرانيان شلوارهايی با پارچههای زيبا پوشيدهاند که طرح دار و گاهی نقشهايی از گلها دارند. گلدوزی در دورهی صفويه به شکوفايی رسيد به نحوی که هنرمندان روم شرقی(امپراتوری بيزانس) طرحهای ايرانی را بر لباسها فاخر نقش میزدند. حتی ريشهی عنصرهای اصلی گولدوزی امروزی نيز به ايران بازمیگردد که از راه کشورهای ساحل دريای مديترانه به ايتاليا و اسپانيا رفته و بعدها در سرزمينهای ديگر مورد توجه قرار گرفته است.
http://www.jazirehdanesh.com/files/iran/pages/persian_costume_3.jpgخشايارشا و همراهانش ابريشم ايرانی
بافتن پارچه از ايران آغاز شده و تا دروهی صفوی از مهمترين فرآوردههای صادراتی ايرانيان بوده است. با آن که بافت ابريشم به چينیها بازمیگردد، ابريشم ايرانی در دورهی ساسانيان به چنان کيفيت و ظرافتی رسيده بود که چينیها نيز از ايران پارچهی ابريشمی وارد میکردند. برخی از پارچههای ايرانی که ويژهی اسقفها تهيه شده، هنوز در گنجينههای کليساهای اروپا نگهداری میشود.
ردپای شکوه صنعت پارچهبافی را در واژههای ايرانی که به زبانهای مختلف راهيافته است، میتوان پيدا کرد.
در زبان عربی: ديباج(از واژهی ديباگ به مفهوم زری ابريشمی) و استبرق(از واژهی ستبرگ به مفهوم نوعی پارچهی ابريشمی)
در زبان انگليسی: Tafta ( از واژهی تافته به مفهوم نوعی پارچهی ابريشمی) Chintz (از واژهی چيت به مفهوم نوعی پارچه)
در زبان روسی: Izarbaf ( از واژهی هزارباف به مفهوم پارچهی زری گلابتون) و Partcha ( از واژهی پارچه)
لباس ورزش
ايرانيان نخستين مردمانی هستند که از لباس ورزشی استفاده میکردند. چوگان ورزش باستانی و مورد علاقهی ايرانيان بود. چوگان بازان نوعی پيراهن نيمآستين و شلوار تنگی میپوشيدند تا هنگاه بازی راحتتر باشند. جنس پيراهن چوگان بازی را نيز نوعی انتخاب کرده بودند تا کمتر عرق کنند. انگليسیها در سالهای استعمار هندوستان در آن سرزمين با چوگان و لباس نيم آستين آشنا شدند و آن را به خود به اروپا بردند که بعدها به آمريکا نيز راه يافت و به تیشرتهای امروزی منجر شد.
لباس شوايهها: در دورهی اشکانيان و ساسانيان مردان جنگی خود و اسبانشان را ذره پوش میکردند. در تاق بستان، در کرمانشاه، سربازی زرهپوش سوار بر اسب زرهپوش بر پهنهی سنگ کندهکاری شده است که با ديدن آن به ياد شواليههای اروپايی میافتيم. در واقع، شواليههای اشکانی سرمشق شواليههای اروپايی قرار گرفتند.
http://www.jazirehdanesh.com/files/iran/pages/persian_costume_4.jpgشواليه ساسانینوآوریهای ديگر
دستکش: گزنفون، تاريخنگار يونانی با ايرانيانی روبهرو شده بود که دستهايشان را در پوستهای ضخيم و قابهايی نگه میداشتند. نمونههايی از دستکشهای زينتی در موزهی ايران باستان نگهداری میشود.
انوع کلاه: ايرانيان از ديرباز کلاههای گوناگونی میپوشيدند که نشاندهندهی موقعيت اجتماعی آنان بود. کلاه پاپها و حتی تاج برخی از پادشاهان قديم اروپا، برگرفته از کلاه و تاج پادشاهان ايران است.
چکمه : پوشيده چکمههای چرمی از زمان هخامنشيان مرسوم بود و حتی ژوستینين، امپراتور روم شرقی، چکمههای ايرانی میپوشيد.
شال: هنوز هم در زبان انگليسی به همين نام خوانده میشود( shawl ) و نوع مردانه و زنانهی آن هر دو نوآوری ايرانی هستند.
http://www.jazirehdanesh.com/files/iran/pages/the-three-wise-men.jpgآن سه خرمند: طرحی از سه مغ زردشتی که برای شست و شو و معطر کردن عيسی مسيح(ع) دعوت شده يودند. ابن تصوير موراييک، بر ديوار کليسای سنت اپالينار در شهر راون ايتاليا نقش بسته است. برای اطلاعات بيشتر کليک کنيد... (http://www.answers.com/main/ntquery?method=4&dsid=2222&dekey=Biblical+Magi&gwp=8&curtab=2222_1)برای مطالعهی بيشتر:
1. نيرنوری، سهم ايرانيان در تمدن جهانی، انتشارات فردوس، چاپ اول 1379
2. يارشاطر، احسان، پوشاک در ايران زمين(از مجموعه مقالههای فرهنگنامهی ايران)، ترجمهی پيمان متين، انتشارات اميرکبير، چاپ اول 1382
3. يارشاطر، احسان، حضور ايران در جهان اسلام، ترجمهی فريدون مجلسی، انتشارات مرواريد، چاپ اول 1381
روی شبکه:
1.The history of custome (http://www.siue.edu/COSTUMES/COSTUME1_INDEX.HTML)2. Iranchamber: Sassanian Army (http://www.iranchamber.com/history/sassanids/sassanian_army.php)
http://www.jazirehdanesh.com/find.php?item=9.251.366.fa