PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : پیش‌نمایش Assassin’s Creed: Revelations



Geek
14th September 2011, 10:05 AM
اساسا بعد از هر پیشرفتی، پسرفت وجود دارد.پیشرفت کاری است دشوار،ولی دشوارتر از آن بدون شک در اوج ماندن است.این توصیف امروزه و با پیشرفت چشمگیر بازیها از لحاظ فنی مشهود است.بازیهای زیادی پیشرفت کردند و به اوج رسیدند،ولی ناگهان در یک نسخه آن چنان زمین خوردند که تا سالها سازندگان جرات ساخت نسخه ی دیگری را از آن نداشتند.نمونه ی آن هم بازی به یاد ماندنی “دوک نوکام” بود که در آخرین نسخه نه تنها ما را با خود به سالهای دور نبرد،بلکه آن خاطرات خوش گذشته را هم جارو کرد و رفت.
اگر بخواهیم در چند سال گذشته یک بازی زیبا و مهیج با داستانی درگیر کننده مثال بزنیم،بدون شک “آیین قاتل” در ذهن ها نمایان می شود.شخصیت های محبوب و داستان زیبا و هیجان انگیز و گرافیک چشم نواز،تنها بخشی از زیبایی های این بازی هستند، وهمگی دست به دست هم دادند تا پوبیسافت باز هم در صنعت بازی های رایانه ای خوش بدرخشد.حال صفحه ای دیگر از زندگی اتزیو را ورق خواهیم زد به نام “مکاشفات”.


http://cdn.gossipgamers.com/wp-content/uploads/2011/05/assteaserrev.png
و اینک کهن سالی…
دو نسخه از بازی به جوانی اختصاص داشت به نام اتزیو.پسرکی که شاید فکرش را هم نمی کرد روزی به حال کنونی دست یابد.بعد از مرگ پدرش و رویداد های نسخه دوم،لباسی پویشد و کلاهی به سر کرد،که شاید آن موقع نمی دانست با این کار به چه دنیای عظیمی پا گزاشته است.حالا او تنها اتزیو نیست،بلکه یک اساسین است.
اتزیو به رابطه ی خاص خودش با جدش،الطیر ابن الاحد پی برده است،حالا او می خواهد به شهری قدم بگزارد که روزگاری الطیر روی آن پا می نهاد.به قسطنطنیه…

قسطنطنیه ، شهری مهم
در ابتدا نخستین امپراتور روم شرقی،”کنستانتین” یکم این شهر را بنا نهاد.او از نخستین افرادی بود که دین و حکومت را یکی خواند و کلیسا را با حکومت یکی کرد.قبل از تصرف این شهر که دهکده ای بیش نبود و “بیزانتیوم” نام داشت،کنستانتین در حال مبارزه با دشمنان بود و بعد از پیروزی در این جنگ ها او در سال 330 میلادی،این دهکده را به عنوان پایتخت انتخاب کرد و آنرا گسترش داد.بعد از این انتخاب ساختمان های زیادی در شهر ساخته شد و شهر روز به روز پیرفت می کرد.
این شهر تا سال 1453 پایتخت ماند،ولی در ابن سال مورد حمله ی سربازان حکومت عثمانی به فرماندهی سلطان محمد فاتح قرار گرفت و امپراتوری شکست سختی خورد،و عمرش بعد از هزاران سال حکومت و لشگر کشی به پایان رسید.بعد از تصرف شهر به وسیله ی حکومت عثمانی به دلیل مسلمان بودن آن نام شهر به اسلامبول تغییر کرد.
این شهر اکنون از شهرهای مطرح کشور ترکیه است،و البته مکانی که در نسخه ی جدید بازی بازسازی شده است.
ولی زمانی که در بازی شاهد این شهر هستیم،اوضاع اندکی متفاوت است،به دلیل حکومت اقوام مختلف با ادیان و تفکر متفاوت این شهر کانون تضاد فرهنگی است.از دیگر نکات این شهر(البته در بازه ی زمانی بازی) پر جمعییت بودن پس در نتیجه حساس تر شدن این تضاد است.در بازی شهر به چهار قسمت تقسیم شده به آن خواهیم پرداخت.
اتزیو در اولین گام به مکانی قدم می گزارد که از چشم اساسین ها بسیار مقدس است،به شهری تاریخی که امروزه در سوریه قرار دارد،به شهری که به قلعه ی عظیمش معروف است،به “مصیاف”.

http://t2.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcSIKwdVqWZLuqsB7FC_l9EC-RpiBNxd7T1K2ncBYPW7Jtfyv2HxtP9YEDwQ

مصیاف:
اطلاعات آنچنانی در دست نیست.
ولی مکانی مهم در این شهر وجود دارد.قلعه ی مصیاف.
این قلعه متعلق به حشاشین بود،البته در نسخه ی اول بازی و زمان حکومت المعلم(رشید الدین سینان).بعد از تصرف این مکان توسط تمپلارها روستاها ویران گشتند و قلعه هم قدرت خود را از دست داد و به دست تمپلارها افتاد.ولی قلعه هم چون یک پیر سالخورده و قدرتمند همچنان پا بر جا و مستحکم است.البته این شهرستان اکنون در کشور سوریه امروزی است،و همچنین یکی از جاذبه های گردشکری این کشور. حال اتزیو چرا به این شهر آمده است.آن را هم بررسی می کنیم…
اتزیو از زبان یکی از تپملارها شنید که شی مهمی وجود دارد که در صورت دستیابی تمپلارها به آن اساسین ها به طور کامل نابود خواهند شد.اما خود این شی در مکانی مخوف قرار دارد و کلید آن پنج شی است که در جهان پراکنده هستند و برای رسیدن به شی اصلی دستیابی به این پنج کلید الزامی است.به همین دلیل اتزیو به قسطنطنیه پا می گزارد.ولی اتزیو باید خیلی سریع به این اشیائ دست یابد.زیرا هر لحظه ممکن است تمپلارها از او جلو بیفتند و شی اصلی را زودتر به دست بیاورند.پس شاهد سرعت عمل و روند سرعتی بیشتری در بازی خواهیم بود.
ولی این تمام بازی نیست.بلکه دو بعد دیگر هم در بازی وجود دارد:
بعد همیشگی بازی روایت داستان دزموند مایلز است.جوانی که در نسخه ی اول به دست تمپلارها افتاده بود و به کمک دختری به اسم لوسی توانست فرار کند.ولی در در نسخه ی قبلی به طور ناگهانی با لمس کردن سیب hidden blade را به شکم لوسی فرو می کند،وبهشت توسط دزموند،او کنترل خود را از دست می دهد وخودش هم به کما می رود.
طبق گفته ها دزموند بعد از بیرون آمدن از کما تمام حافظه ی خود را از دست داده و حالا برای به دست آوردن این حافظه باید به اتاقی مانند “اتاق سفید” در قسمت های قبل برود،با این تفاوت که این اتاق “اتاق سیاه” نام دارد!
با ورود به این اتاق قبل از ورود به White room دزموند این فرصت را دارد تا فضای وسیعی از حافظه یخود را باز یابد،که این را مدیون اساسینهایی خواهد بود که این فضای ریکاوری را برای او فراهم کردند.
Amancio که مدیر تولید بازی است در این رابطه گفته است:بعد از نسخه هاغی قبلی در نهایت شاهد فرصتی
خواهید بود تا با پیشینه ی دزموند آشنا شوید.
برگردیم به زمان گذشته…جایی که روایت بازی به نحوی دیگر صورت میگیرد،به وسیله ی کاراکتر محبوب بازی،الطیر…
بعد از دو نسخه بار دیگر فرصتی فراهم شد تا بتوانیم کنترل این کاراکتر را به دست بگیریم.
البته این اتفاق توسط آنیموس انجام نمی شود بلکه توسط اتزیو روی می دهد..
اتزیو به وسیله ی اشیایی به نام seal در زمانی که پاسخ یک معما برایش نامفهموم است می تواند به طور مستقیم وارد خاطرات الطیر شود.البته هنوز هیچ اطلاعی از چگونگی استفاده و شمایل این دستگاه که آیا یک آنیموس مانند آنیموس دزموند است یا خیر به بیرون درز نکرده است.ولی در تریلری شاهد ورود به خاطرات الطیر و به دست گرفتن کنترل او بودیم.
البته در صحبت سازندگان بازی این نکته ذکر شد که اتزیو در حال زندگی در خاطرات الطیر است.پس می توان نتیجه گرفت که دزموند در حال زندگی در خاطرات اتزیویی است که او هم در خاطرات الطیر زندگی می کند!که البته داستان با اطلاعات اندکی که به بیرون درز شده به شدت گره خورده است.
باز گردیم به صحنه ی اصلی بازی یعنی زندگی اتریو.همانند گذشته او در داستان تنها نیست،بلکه با شخصیتهای جدیدی روبرو می شود که هر چند اطلاعات زیادی از آنها در دسترس نیست ولی ذکر آن ضروری است.




Yusef tazim: از اولین افرادی که اتزیو با او آشنا می شود “یوسف” است.او در اصل یک مامور است و رساندن اطلاعات به اتزیو از کارهای اوست.البته او رابطی است بین دو شخصی که اتزیو برای دریافت اطلاعات در مورد شئ مهم بازی به آنها نیاز دارد.
Manuel palaelgos: ولی عهد یکی از پادشاهان روم شرقی که تا زمان برخورد با اتزیو پادشاه نشده است و طعم پادشاهی را نچشیده است.به همین دلیل تشنه ی قدرت است.از دیگر مسائلی که برای اتزیو مشخص نیست این است که تمپلار است یا مدافع آرمان ها و اهداف روم شرقی؟ولی شخصی مثل مانوئل برای او اهمییت ویژه ای دارد،زیرا او اطلاعات زیادی از تمپلارها دارد.ولی خطر لو دادن اتزیو باعث شده تا زیاد با او در ارتباط نباشد.
Sofia sorto: این زن با توجه به گفته ی سازندگان باعث تغییر افکار قدیمی و تشکیل افکار جدید در ذهن خواهد شد. او احتمالا دانا و عالم این نسخه است و کتاب می فروشد.احتمالا بین او و اتزیو رابطه ی احساسی بر قرار خواهد شد.اتزیو سوفیا را زنی می داند که تا به حال مانند او را مشاهده نکرده بود.




پرواز در آسمان قسطنطنیه
نکته ای که طرفداران در موردش نگران بودند کسل کننده شدن گیم پلی بعد از سه نسخه ی متوالی و همان مکانیزم در این بازی بود.ولی سازندگان با هوشیاری مکانیزم هایی به بازی اضافه کردند که مبادا گیم پلی نکراری شود.به این موارد می پردازیم:
Hookblade
شاید تنها موردی که با دیدن عکسها دیده باشید اضاقه شدن یک چنگگ به خنجر اتزیو است.ولی داستان چیز دیگری است.این وسیله نه تنها سرعت اتزیو در بالا رفتن از ساختمان را تا 30% افزایش می دهد،بلکه او را می تواند به وسیله ی طنابهای کشیده شده در شهر به راحتی تله پورت کند.
هنچنین اضافه شدن کمبوهای جدید با این وسیله باعث هرچه بیشتر شدن هیجان در گیم پلی است.
از دیگر موارد مربوط به شهر این است که قسطنطنیه در بازی به چهار قسمت متفاوت با چهار فرهنگ متفاوت تشکیل شده است:
Imperial
بخش اشرافی نشین شهر،یا به طور کلی با کلاس نشین شهر این منطقه است!!
مقامات سیاسی و درباری و کاخ های مجلل و محل دیدار مقامات با سران مختلف شهر یا کشورهای دیگر این منطقه است.
Beyazid
بخش تاجرنشین شهر اینجاست.محل زندگی و کار تاجران و بازرگانان و به اصطلاح مرکز خرید شهر این مکان است.این مکان از نظر سیاسی اهمییت ویژه ای برای دربار و حکومت دارد چون در صورت فشار آمدن به این قوم باعث می شود کار را تعطیل کنند و باعث نا آرامی در شهر شوند.اصولا محل ایجاد فتنه در شهر ان مکان است.لذا در رفاه بودن این قشر برای حکومت حائز اهمییت است.
دو منطقه ی دیگر شهر به ترتیب:
Constantin
این بخش پایین شهر است و مردم فقیر در آن زندگی می کنند.خانه ها معمولا کوتاه و کوچک هستند و به راحتی قابل تخریب است.
Galata
اوج تضاد فرهنگی،دینی و اجتماعی در ابن منطقه قرار دارد.زیرا مردم مختلف با باورهای متفاوت و از کشورهای متنفاوت در این مکان زندگی می کنند.احتمالا این منطقه نسبت به سایر مناطق در بازی بیشتر مورد توجه قرار میگیرد.
البته به غیر از قسطنطنیه و مصیاف شهری دیگر هم در بازی وجود دارد که محل استقرار تشکیلات مخوف و اطلاعاتی تمپلارهاست.در این مکان مناطق مخفی و صعب العبور زیادی وجود دارد و سربازان زیادی از آن نگهبانی می کنند.این منطقه معمولا محلی بود که تمپلارها از آن به سمت مصیاف لشگرکشی می کردند.
نام این منطقه “کاپادوکیا”است.
و اما به گیم پلی برسیم…از دیگر نکاتی که سازندگان روی آن مانور می دادند بمب ها بودند بمبها در این نسخه بسیار متفاوت هستند.از دودزا گرفته تا بمبهای قدرتمند تخریب کننده.به همین دلیل تنوع در گیم پلی بسیار بیشتر از نسخه های قبلی است.حال تصور کنید این بمبها با هم ترکیب شوند و بمبهای متفاوت تری درست کنند.در این حالت تعداد بمبها مرز 300 را هم میشکنند!
این ابزار همه و همه دست به دست هم دادند تا بتوانیم گیم پلی متفاوت تری را شاهد باشیم.این تنوع تا کنترل بازی هم پیش می رود.به طوری که دکمه ی “دایره” برای استفاده از “هوک بلید” است و دکمه ی “مثلث” هم برای استفاده از سلاح ها و انتخاب بین سلاح هاست.بله…اشتباه نکردید.زیرا دیگر قابلیتی به نام “دید عقابی” در بازی وجود ندارد.

Eagle sense
نسخه ی جدید “دید عقابی” قابل کنترل نیست.
ولی میتوان آن را “حس ششم” نامید.اگر روی یک نفر سوییچ کنید.این قابلییت باعث تند شدن ضربان قلب اتزیو خواهد شد.و در مواردی باعث تشخیص مسیر حرکت قرد مورد نظر می شود.پس به راحتی جای دید عقابی نسخه های پیشین را پر خواهد کرد.

البته مورد دیگری هم برای اولین بار در سری اجرا میشود که نظیر آن را در “رستگاری سرخپوست مرده” دیده بودیم.ماموریت های ناگهانی یا همان اتفاقی.به طوری که یک اتفاق مانند دزدی به طور کاملا ناگهانی نزدیک اتزیو روی میدهد و این انتخاب شماست که دزد را بگیرید یا به راحتی بگذرید.این کار باعث میشود دیگر یک انیمیشن یکسان را از کسی که از صبح تا شب یک جا می ایستد و با یک انیمیشن منتظر این است که شما بروید و ماموریتش را انجام دهید نبینید.




قسطنطنیه،شهر زیبایی ها و زشتی ها
گرافیک سری “آیین قاتل” همیشه از نکات مثبت بازی محسوب میشد.البته برخی ایرادات در نسخه ی دوم بود.مانند پریدن ناگهانی چند مطرب خیابانی جلوی شما که همگی آنها یک انیمیشن داشتند و چهره ی شان هم یکسان بود.این موضوع برای همچین بازی که ادعای شبیه سازی دارد اندکی بد بود که خوشبختانه در “برادری” نه تنها این مشکل بر طرف شد.بلکه شاهد چهره های بسیار زیباتر و بهتر و انیمیشن های واضح تر با نور پردازی پویاتری بودیم.حرکات اسبها شاید به “سرخ پوست مرده” نمی رسید ولی از بهترین ها بود.یه شخصه خودم هنگامی که در “برادری” چهره ی عموی اتزوی را دیدم پیشرفت گرافیک در چهره ی افراد را به وضوح یافتم.حالا همه ی آن پیشرفت ها را با پیشرفتهای نسخه ی جدید جمع کنید تا زیباترین گرافیک سری را ببینید.

به زیبایی مسجد سلیمانیه
بدون شک بهترین چهره پردازی در بازیها را در “نوآر لوس آنجلس″ به یمن وجود”موشن اسکن” دیدیم.
حالا سازندگان بازی بر این باورند که با تکنولوژی جدید خود امکانات زیادی برای خلق چهرهو بافت های صورت و همچنین پویا بودن آن در اختیار دارند.

Mocam
این فناوری باعث خلق انیمیشن های پویاتر با بافتهای زیبا تر و همچنینشبیه سازی بیشتر حرکتهای بدن در بازی است.البته هنوز اعلام نشده است که این فناوری جایگزین “موشن کپچر” خواهد بود یا نه ولی اینطور که معلوم است کار را برای سازندگان بهتر و راحت تر می کند.البته در تریلرهای بازی کاملا مشهود است که نوع بافت ها و جزئیات آن با نسخه های قبل تفاوت دارد و بهتر شده است.
احتمالا از چگونگی کارکرد “موشن اسکن” در “نوآر لوس آنجلس″ آگاه هستید.در آن بازی بازیگر در یک اتاق سفید رنگ رنگ می نشست و 20 الی26 دوربین از او فیلم می گرفتند و چهره ی او را با چهره ی شخصیت بازی مطابقت می دادند و بافت ها را جایگزین می کردند.
در “مکاشفات”خبری از این دوربین ها نیست بلکه با نسب یک سنسور لیزر بر روی پیشانی بازیگر تمام حرکات او رامی توان به راحتی و با جزئیات فراوان وارد بازی کرد.ولی تا حالا چهره ها هنوز به پای”نوآر لس آنجلس″
نرسیدند ولی احتمالا تا انتشار بازی به جزئیات آنها افزوده خواهد شد.
از دیگر مزیت های “موکام” این است که با ساده بودن نسبت به”موشن اسکن” میتواند چهره ی NPC هایزیادی را در بازی خلق کند تا هم بازی تکراری نشود و هم مردم تکراری به بازی لطمه نزنند.
همچنین قابلییت دستکاری و ترکیب به طور استاندارد در خود فنآوری وجود دارد.به احتمال زیاد این فناوری در پروژه های بعدی بازی و یوبیسافت قرار خواهد داشت.
البته سوالی مطرح است.الطیر در شماره ی اول چهره ای کاملا پوشیده و مرموز داشت.و در پوسترهای بازی هم چهره اش زیر کلاهش پنهان بود.این نکته حتی در پوستر نسخه ی جدید سری هم مشهود است.ولی در بازی چهره ی این کاراکتر را به وضوح می بینیم.اگر سازندگان می خواستند پرده از چهره ی الطیر بردارند پس چرا در پوسترها این کار را نکردند؟از خصوصیات این کاراکتر چهره ی مرموز و پنهان او بود که در این نسخه خبری از آن نیست.و این موضوع هواداران را آشفته کرده است.
از دیگر نکات همیشگی بازی ساخت و برگرداندن چهره ی واقعی شهرها در بازی است،که این دفعه قرعه به نام “قسطنطنیه” افتاده است.سازندگان با استفاده از عکسها و نقشه های قدیمی و جدید سعی بر شبیه سازی هر چه بهتر این شهر در بازی را دارند که با توجه به 2 بازه ی زمانی متفاوت(الطیر و اتزیو) باید با 2 آب و هوا و پوشش گیاهی متفاوت شبیه سازی کنند که نسبت به بازی گذشته دشوارتر است.البته احتملا بازی در فصول مختلف سال دنبال می شود.چون در تریلری بازی در آفتاب تابستان دنبال میشد و در تریلر دیگر در برف زمستان.




پایانی برای قاتل سالخورده
این نسخه پایانی برای “اتزیو آدیتوره دافیرنزه” شخصیت محبوب سری بازیهای “آیین قاتل” خواهد بود.صبر برای این بازی دشوار است.ولی خیلی زود خواهیم فهمید سرنوشت اتزو و جدش الطیر و یکی از نوادگان آنها دزموند را…

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد