PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : خط در گذر زمان



Rez@ee
28th August 2011, 03:11 PM
خط در گذر زمان - بخش اول

به جز خط میخی فارسی و خط دین دبیری که برای نوشتن زبان فارسی باستان و اوستایی به وجود آمد، خطوط دیگری که زبان‌های ایرانی با آن‌ها نوشته شده یا اقتباسی بوده و یا در آغاز برای کتابت‌ زبان‌های دیگری پیدا شده‌بود.


http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/5/5a/mikhi02.jpg


خط در ایران را به سه دوره می‌توان تقسیم کرد.

دروه نخست تا پایان پادشاهی هخامنشیان(328 ق.م/952 ه.ق) را در بر می‌گیرد. که به اختصار ارایه می‌شود؛
الف) دوره باستان:
زبان فارسی باستان با خط میخی نوشته شده است. علت این نامگذاری این خط، شباهت فراوان حرف‌های آن به میخ است. گویند که خط میخی فارسی به دستور داریوش بزرگ (جلوس 1143 ق.ه) ابداع و اصل آن از خط اکدی و آن نیز از تمدن سومریان (در دره‌های سفلای دجله و فرات) گرفته شده است.
پس از این که داریوش، شاهنشاهی ایران به دست گرفت و با نوزده نبرد تقریباً به موقعیت خویش در تمام بخش‌های امپراتوری استحکام بخشید، آگاهانه تصمیم گرفت تا همه‌ی مردم را در جریان فرمانروایی خود قرار دهد. به این جهت به تقلید از نگاره‌ای که انوبنی‌نی شاه لولوبی حدود دوهزار سال پیش از میلاد در راه ماد به بابل کنده بود، دستور داد تا سنگ نبشته‌ای به ابعاد 3 در 5/5 در نزدیکی کرمانشاه بر سینه‌ کوه بیستون (در در اصل بغستان به معنای جایگاه خدایان است) نقر شود. در این زمان چون هنوز خط میخی فاسی ابداع نشده بود، این سنگ را به خط غیلامی نوشتند. در این زمان چون بابل نیز بخشی از امپراتوری ایران به شمار می‌رفت، بخشی از کتیبه را نیز در سمت چپ به خط بابلی نوشتند. پس از این مرحله داریوش بر آن شد تا خط ویژه‌ای که همانا میخی فارسی است، در این سنگ نوشته به کار گرفته شود.


http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/c/c0/mikhi01.jpg


خط میخی فارسی 36 حرف و 2 واژه جدا کن و 8 اندیشه نگار (ldeogram) دارد. هر یک از حرف‌های این خط، غیر از سه حرفی که برای نشان دادن مصوت‌ها به کار می‌رود، مصوتی نیز همراه دارند و از این رو می‌توان این خط را هجایی دانست، هر چند که این خط آمیخته‌ای از الفبایی و هجایی است. این خط از چپ به راست نوشته می‌شود و تا پایان پادشاهی هخامنشیان (328 ق.م/952 ق.ه) رایج بود، اما پس از آن از رواج افتاد و بعدها خواندن آن نیز فراموش شد. از سده‌های چهارم و سوم پیش از میلاد تا اوایل سده‌ نوزدهم میلادی در طی بیست سده، کتیبه‌های بازمانده از این خط و نیز بسیاری از خط‌های میخی دیگر، ناخوانا باقی ماند. گفتنی است که این کتیبه‌ها بسیار زودتر از خطی چون هیروگلیف مصری ناآشنا شد.
نخستین کسی که در کشف خط میخی فارسی گامی بلند برداشت، گئورگ فریدریش گروتفند (1775 – 1853 م) آلمانی بود که اطلاع چندانی از زبان‌های شرقی نداشت. نخستین موفقیت وی در سال 1802 م با خواندن این متن انجام شد.«داریوش، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورها، پسر ویشتاسب، هخامنشی، آن که این کاخ را ساخت.»
پس از وی هنری راولینس (1810 – 1895م) که از افسران انگلیسی بود، در سال 1835م به سمت مشاورنظامی به استخدام دولت ایران درآمد. وی بر اثر کنجکاوی و علاقه‌مندی ویژه‌اش پس از سال‌ها کوشش موفق به خواندن کتیبه‌ بیستون، طولانی‌ترین نوشته‌ پارسی باستان، شد. بیشتر کتیبه‌های این دوره به سه زبان فارسی باستان، اکدی و عیلامی نوشته شده است.
ترجمه‌ نخستین ستون کتیبه بیستون چنین است:
«من هستم داریوش شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه در پارس، شاه کشورها، پسر ویشتاسبپه، نوه ارشامه هخامنشی»
دیگر خط‌های دوره باستان عبارت است از:

- خط سومری: از هزاره‌ سوم پیش از میلاد در سومر (جنوب عراق امروزی) متداول بوده است.
- خط اکدی: از هزاره سوم تا هزراه اول پیش از میلاد در بین‌النهرین رایج بوده است و 600 نشانه برای نشان دادن واژه‌ها و هجاها داشته است.
- خط عیلامی: از هزاره سوم پیش از میلاد در عیلام (خوزستان امروزی) رایج بوده است.

Rez@ee
28th August 2011, 03:13 PM
خط در گذر زمان - بخش دوم

خط و خوشنویسی در گذر زمان

خط در ایران:
به جز خط میخی فارسی و خط دین دبیری که برای نوشتن زبان فارسی باستان و اوستایی به وجود آمد خطوط دیگری که زبان‌های ایرانی با آن‌ها نوشته شده‌ یا اقتباسی بوده و یا در آغاز برای کتابت‌ زبان‌های دیگری پیدا شده‌بود.
خط در ایران را به سه دوره می‌توان تقسیم کرد؛ که بخش آن نخست آن ارائه شد و در این مقالات و در این قسمت به بخش میانه‌ای آن اشاره خواهیم کرد.

http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/6/69/katibe.jpg


دوره‌ میانه:
پس از دوره هخامنشیان، برای نوشتن زبان‌های ایرانی میانه، خط‌هایی استفاده می‌شد که همگی از خط آرامی مشتق شده‌بودند. آرامیان مردمانی سامی بوده‌اند که در هزاره دوم پیش از میلاد در شام و بین‌النهرین می‌زیستند. آنان در سال 625 پیش از میلاد، دولت کلده را در بابل بنیاد نهادند. کوروش بزرگ (تاجگذاری 1160 ق.ه) این دولت را در سال 539ق.م برانداخت و بابل را استانی از امپراطوری هخامنشی ساخت. در سده‌های هفتم و ششم پیش از میلاد زبان آرامی‌ها جای زبان اکدی را گرفت و همچون زبانی بین‌المللی در منطقه‌ای که امروزه خاورمیانه نامیده می‌شود، رایج گشت. آرامیان زبان خود را به خطی که از فنیقیان گرفته بودند می‌نوشتند. زبان آرامی در میان یهود رایج شد و جانشین عبری گشت. زبان مسیح و حواریون او نیز آرامی بوده است.
هخامنشیان نیز زبان آرامی را زبان رسمی خود ساخته و در قلمروشان به کار بردند. پس از سقوط هخامنشیان تا اوایل سده‌ سوم پیش از میلاد این زبان کم‌کم رو به افول گذاشت.
هیچ سندی در دست نیست تا از روی آن بتوان گفت که خط آرامی در چه زمانی و به دست چه کسی تحول یافته و به خط پهلوی تبدیل شده است. دو خط بسیار رایج در این دوره عبارت است از:

1. خط پهلوی: از دوره اشکانیان تا سه سده‌ پس از اسلام در سنگ نوشته‌ها سکه‌ها کتاب‌ها و رساله‌هایی که به زبان پهلوانیک و پارسیک آمده استفاده شده است. خط پهلوی را می‌توان سه گونه دانست.

- پهلوی شمال شرقی که خط اشکانیان بوده و بیشتر بر روی سکه‌ها و مهرهای این دوره که به زبان پارتی است دیده می‌شود.

- پهلوی جنوب غربی که خط ساسانیان (سده‌های سوم و چهارم م.) به زبان فارسی میانه بوده و به دو صورت یکی در کتیبه‌ها و سکه‌ها و دیگری به شکل تحریری در نامه‌ها و کتاب‌ها به کار رفته‌است. این خط دارای نوزده حرف است که مانند حروف پارتی در نگارش به هم نمی چسبند.
- پهلوی شرقی که تنها شکل تحریری آن در دست است و در نوشتن بعضی از زبان‌های شرقی ایرانی میانه به کار می‌رفته است. این خط بیشتر برای نگارش آثار زرتشتی به زبان فارسی میانه به کار گرفته شده است. آثاری چون: ارداویراف نامه‌ها، یادگار زریران و ... از جمله متن‌های پهلوی زرتشتی است. از عیب‌های بزرگ خط پهلوی که خواندن آن را دشوار می‌سازد، یکی ترکیب حرف‌ها با یکدیگر است که غالباً صورتی متفاوت با هر دو حرف، از آن‌ها به دست می‌آید. دیگر اینکه یک حرف نشانه چند واک گوناگون است و تنها از روی قرینه و آشنایی به زبان می‌توان دریافت که هر حرف چگونه باید خوانده شود.

2. خط اوستایی (دین دبیری)
زبان اوستایی با خط اوستایی یا دین دبیری نوشته شده است. این الفبا گویا در اواخر دوره ساسانی (حدود سده ششم میلادی) برای نوشتن اوستا که تا آن زمان سینه به سینه نقل می‌شد، ار روی الفبای پهلوی کتابی (خطی که در ترجمه زبور به پهلوی به کار می‌رفته) ساخته شده است. این خط برای هر یک از آواهای زبان اوستایی نشانه‌ای ویژه دارد. از راست به چپ نوشته می‌شود و هر کلمه با نقطه‌ای از کلمه‌ دیگر جدا می‌گردد. در الفبای اوستایی متکی به پهلوی کتابی، 14صوت برای واک (مصوت) و 35 نشانه برای همخوان‌ها و نیم‌واک‌ها وجود دارد. زمان کتابت دستنوشته‌های اوستایی موجود پیش‌تر از سده سیزدهم تا چهاردهم میلادی نیست. کهن‌ترین سندی که درباره‌ی بخشی از اوستاست به سال 1278 میلادی مربوط است.

http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/3/32/katibe1.jpg


دیگر خط‌های دوره میانه:
- خط مانوی: مانی(تولد 215م.) الفبای خود را از الفبای تدمری (خرابه‌های آن در نزدیکی حمص سوریه قرار دارد) اقتباس کرده است. الفبای مانوی از راست به چپ نوشته می‌شود و حرف‌های آن به هم نمی‌چسبد و از این رو همیشه یک صورت دارند. آثار مهم این خط در ترکستان چنین کشف شده که با قلمی زیبا و خوانا روی کاغذهای مرغوب با مرکب‌های رنگارنگ و گاه با نقاشی‌های شگفت‌انگیز آراسته شده‌است.
- خط سعدی: نستوریان (آسوریان) سریانی حدود سده پنجم میلادی در سرزمین سغد سکنی گزیدند و گروهی از سغدیان زبانان به مسیحیت گرویدند. پس از آن خط سریانی (که اصل آرامی داشت) برای نوشتن زبان سغدی به کار گرفته شد.
- خط برهمایی: تنها زبان ایرانی که به خط برهمایی هند کتاب شده‌، زبان ختنی (سکایی) از گروه شرقی زبان‌های ایرانی میانه است.
در سده‌ی هشتم یا هفتم پیش از میلاد، بازرگانان اقوام سامی، خط آرامی را به هند بردند. بیشتر خط‌های رایج هند از این خط که نیمه‌ الفبایی و نیمه هجایی است، گرفته شده است.

(Amir p)
28th August 2011, 04:03 PM
حالا فهمیدید که چه تمدن عظیمی داریم باید بهش افتخار کنیم [esteghbal]

XXehsanXX
28th August 2011, 05:35 PM
حالا فهمیدید که چه تمدن عظیمی داریم باید بهش افتخار کنیم [esteghbal]

بله امیر جان بایدم بهش افتخار کنیم[tashvigh]

Elohim
28th August 2011, 06:08 PM
دستت درست[nishkhand]

RAHA.G
28th August 2011, 10:03 PM
خیلی جالبه
دستت درد نکنه[golrooz][tashvigh]

H37
28th August 2011, 11:12 PM
این دیگه چه خطیه؟[nadanestan][taajob][taajob][nadanestan][golrooz]

reza.nori87
29th August 2011, 05:18 AM
جالب بود .ممنون[tashvigh]

طلیعه طلا
29th August 2011, 06:07 AM
حالا فهمیدید که چه تمدن عظیمی داریم باید بهش افتخار کنیم [esteghbal]



از چه منظر قشنگ و مهمی به قضیه نگاه کردی .

ممنون.


موضوع جالب و درخور توجهی انتخاب شده بود .

من به داشته هامون افتخار می کنم .

سیر تکاملی خط ، به این جا رسیده که خط نستعلیق رو عروس خطوط قرآنی به شمار میارند.

خدا خیرشون بده کسانی رو که در ارتقای فرهنگ غنی ایرانی و ... گام برمیدارن.

ایده تا پدیده
29th August 2011, 12:59 PM
ای کاش عوض گذشته پرستی به داشته پرستی و آینده پرستی افتخار کنیم و به داشتهامون برسیم

با این روال پیش بریم شما از همین الان به مجلس سوگواری دریاچه دعوت میکن م[narahat]

طلیعه طلا
1st September 2011, 12:01 AM
ای کاش عوض گذشته پرستی به داشته پرستی و آینده پرستی افتخار کنیم و به داشتهامون برسیم

با این روال پیش بریم شما از همین الان به مجلس سوگواری دریاچه دعوت میکن م[narahat]

گذشته ، حال و آینده مکمل هم و لازم و ملزوم یکدیگرند. و هر دوره بدون یکی از گزینه ها تا حدی اعتبار و ارزش خود رو از دست میده .

تک محوری و تک بعدی به قضایا نگاه نکنیم .
من ارتباط این موضوع رو با در یاچه نفهمیدیم !!!

farzanh
3rd September 2011, 08:10 PM
جالب بود باید به تمدنمون افتخار کنیم

arash.
4th September 2011, 01:58 PM
جالب بود[tashvigh]

Rez@ee
4th September 2011, 05:19 PM
خط در گذر زمان - بخش سوم

قسمت اول

بخش سوم دوره اسلامی

به جز خط میخی و خط دین دبیری که برای نوشتن زبان فارسی باستان و اوستایی به وجود آمد، خطوط دیگری که زبان‌های ایرانی با آن‌ها نوشته شده یا اقتباسی بوده و یا در آغاز برای کتابت زبان‌های دیگری پیدا شده بود.

خط در ایران را به سه دوره می‌توان تقسیم کرد. که بخش اول و دوم آن ارایه شد و در این قسمت بخش سوم از تاریخ زمانی موضوع زمانی موضوعی را با هم بررسی خواهیم کرد.

دوره اسلامی:

پس از بعثت پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم عرب‌ها به کشورهایی از جمله ایران حمله کردند. سپاه ایران در سال 14 هـ در جلولا و بار دیگر در سال 21هـ در نهاوند، سپاهیان عرب بر ایرانیان چیره گشتند. از این رو از سال 742م. کاربرد زبان و خط عربی در خراسان و ماوراءالنهر ضروری شد. از سده‌ی سوم هجری که فارسی دری و نیز شعر و ادبیات دری، جوانه‌های تازه‌ای زد، خط عربی در سراسر ایران به جای خط‌های دوره‌ی میانه برای کتابت زبان فارسی جدید به کار گرفته شد. ایرانین تا اوایل سده ی هفتم که بار دیگر مورد تاخت و تاز (مغولان) قرار گرفتند از خط کوفی و خطوط ششگانه (شامل: ثلث، نسخ، محقق، ریحان، توقیع و رقاع) استفاده کردند. از این دوره (سده هفتم) نهضت ابداع قلم‌هایی که ویژه‌ی ایرانیان است، البته با همان الفبای عربی آغاز گشت. نتیجه‌ی تلاش‌های پیگیر و هنرمندانه خوشنویسان ایرانی به پیدایش سه خط تعلیق، نستعلیق و شکسته نستعلیق انجامید. گفتنی است که برخی صاحب‌نظران خط تعلیق را نیز به دو شیوه ساده و شکسته تقسیم کرده‌اند.

در آغاز دوره اسلامی، دو شیوه‌ی خط که ریشه‌ی آرامی داشتند در میان اعراب رایج بود. یکی در مکه و مدینه که نسخ یا نسخی نامیده می‌شد و دیگری در حیره که به کوفی (چون بعدها کوفه جای حیره را گرفت) شهرت یافت. خط عربی از خط نبطی اقتباس شده است. نبطیان از نظر نژاد و زبان با اعراب برادرند، چون دیگر اقوام شمال عربستان، به شدت تحت تاثیر آرامی بودند. این قوم از حدود 150 پیش از میلاد از زبان و خط آرامی بهره گرفتند. نبطیان حتی پیش از آن که استقلال یابند به نوشتن آثار و ضرب سکه به زبان و خط آرامی پرداختند که نمونه‌های کهن آن به سده‌ی نخست میلادی باز می‌گردد.

آرامیان گویا در حدود هزاره‌ی دوم پیش از میلاد به بین‌النهرین و سوریه‌ی شمالی روی آورده و در آن‌جا اقامت گزیدند. خط آرامی منشعب از خط فنیقی است. خط فنیقی از سویی خط یونانی را به وجود آورد که مادر خط‌های اروپایی است و از دیگر سو تمام خط‌های سامی و گاه غیر سامی را پدید آورد. به جز نبطی، خط‌های عبری، پالمیری و سریانی نیز از آرامی منشعب شده‌اند. از خط نبطی، خط سینایی نو به وجود آمد که از سده‌ی نخست پیش از میلاد تا سده‌ی چهارم میلادی در شبه جزیره‌ی سینا رایج بوده است. خط کوفی و نسخ قدیم که مادر تمام قلم‌های اسلامی به شمار می‌رود، از خط سینایی نو اقتباس شده‌است.

ادامه دارد...

Rez@ee
4th September 2011, 05:19 PM
خط در گذر زمان - بخش چهارم

تحول خط عربی را پیش از ظهور اسلام در این آثار بازمانده می‌توان بررسی کرد:
1. نوشته‌ای در مدائن صالح (الحجر) به سال 267م.
2. نوشته‌ای در ام‌الجمال (در حوران در شرق اردن) به سال 270م.
3. نوشته‌ای در النماره (شرق جبل‌الدروز) به سال 328م.
که نخستین نوشته‌ی بازمانده به زبان نزدیک به لهجه قریش به شمار می‌رود.
4. نوشته‌ای در زبد (خرابه‌ای در جنوب شرقی حلب) به سه خط یونانی، سریانی، و عربی به سال 512م.
5. نوشته‌ای در حران (سوریه) به سلا 568م.
مهم‌ترین نقش خط در زمان پیامبر اسلام، ثبت و نگهداری کلام الهی و گسترش این آیین بود. از این رو خوشنویسی والاترین هنر اسلامی به شمار رفته است. قرآن موجود، چنان که گزارش کرده‌اند، به دستور خلیفه‌ی اول، ابوبکر و به دست زید بن ثابت گردآوری گشت و بعدها در زمان عثمان از روی آن نسخه‌برداری گردید. زید گوید: ابوبکر پس از جنگ یمامه که شمار بسیاری از یاران پیامبر و قاریان قرآن کشته شدند، به دنبال من فرستاد و گفت: اینک عمر حاضر است و می‌گوید: قاریان قرآن در یمامه شهید شده‌اند و اگر پیشامدی چنین تکرار شود، خوف آن است که قسمتی از قرآن را که آنان حفظ هستند، از میان برود. تو چون مردی عاقل از کاتبان وحی هستی و به تو اطمینان است، قرآن جمع‌آوری نما. پس من قرآن را از روی نوشته‌های اصلی و صدور رجال گردآوری کردم. پس از درگذشت عمر، مصحف نزد دخترش حفصه (همسر پیامبر) نگهداری می‌شد تا سال بیست‌و دو هجری در زمان خلافت عثمان، اختلافاتی در قرائت قرآن مشهود گردید. از این رو به دستور خلیفه، قرآن را حفصه برای نسخه‌برداری گرفتند و از روی آن به دست زید بن ثابت (کاتب اصلی) و به همیاری عبدالله بن زبیر و عبدالرحمان بن هشام (اعضای اسبق لجنه‌ی جمع قرآن) و سعید بن عاص، چند نسخه نویسانیده و پس از بازگرداندن نسخه اصلی به حفصه، یکی از نسخه‌های مکتوب را در مدینه نزد خود نگهداری نموده، دیگر نسخه‌ها را به کشورهای اسلامی بزرگ فرستاد.


http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/4/44/Kufi_Maghribi_script.jpg


خط عربی نخستین، اعراب و نقطه‌گذاری درست و دقیقی نداشت و در نتیجه امکان بروز‌ نادرستی در نوشتن و خواندن کلام الهی وجود داشت. پس لازم بود که این خط به سرعت به سوی دقت و زیبایی گام بردارد. از جمله کسانی که در اعراب گذاری کوفی کوشیدند، ابوالاسود دؤلی (ف 688م.) است. گفتنی است در این خط، نخست اعراب اضافه گشت و سپس نقطه‌ی حروف. چرا که ساختار زبان عربی به گونه‌ای است که تغییر حرکات حرف‌ها سبب تغییرات فاحش در معنا و مفهوم می‌شود. در نسخه‌های بازمانده از این خط به چهارگونه نشانه‌گذاری بر می‌خوریم.
الف: نوشته‌هایی که تنها اعراب دارند. اعراب در این نمونه‌ها به شکل دوایر قرمز رنگی است که اگر پایین حرف قرار گیرد، کسره است. اگر بالای حرف باشد، فتحه و اگر بالای حرف و اندکی جلوتر از حرف باشد، ضمه خوانده خواهد شد.
ب: نوشته‌هایی که دارای اعراب و نقطه است. در این نمونه‌ها نقطه‌ها با دایره‌های کوچک‌تر و اعراب با دایره‌های بزرگ تر و بیشتر رنگین، نوشته می‌شوند.
ج: نوشته‌هایی که دارای اعراب و نقطه است. به این صورت که نقطه‌ها را با خط‌های مایل (مانند اعراب امروزی) و حرکت‌ها را با دایره‌های رنگی کوچک نشان می‌دادند.
د: نوشته‌هایی که نقطه‌گذاری و اعراب در آن‌ها به شکل امروزی است.
گویا کهن‌ترین نسخه‌ی قرآن که تاریخ کتابت دارد، با شماره 162 در موزه‌ی قم نگهداری می‌شود. قرآن یاد شده منسوب کوفی و قطع خشنی است و تاریخ 198ق. دارد. قرآنی به خط ابن‌مقله (272 – 328ق) در موزه‌ی هرات و قرآن دیگری نیز به خط وی در چهارصد و سه صفحه در قطع 5/19×12 که در مکتبه‌الرضا، رامپور هند نگهداری می‌شود. همچنین قرآنی به خط علی‌بن‌هلال، ابن بواب (ف 413ق) که در تاریخ 391ق. به خط نسخ ریحانی نوشته شده و اکنون در موزه‌ی چستربیتی انگلستان نگهداری می‌گردد.
سه نمونه یاد شده نخست در نشانه‌گذاری (الف و ب و ج) در نسخه‌هایی که تا اواخر سده‌ی چهارم هجری نوشته‌شده‌است، به چشم می‌خورد. نمونه‌ی (د) در سده‌ی پنجم و پس از آن شکل گرفته و استفاده گردیده‌است. خط کوفی، پیش‌ از خط نسخ قدیم (که از صدر اسلام در نوشتار وجود داشته است) تا اواخر عصر عباسی (132 – 656ق) در گستره‌ی اقلیمی فراوانی به کار می‌رفته است. از مرزهای چین و هند تا یونان و شمال آفریقا و اسپانیا. این گستردگی جغرافیایی که در میان خط‌های اسلامی، تنها نصیب خط کوفی شد، سبب گشت تا امروزه بیش از چهل گونه از خط کوفی به جای بماند.
تنوع و گوناگونی میان شیوه‌های کوفی در کشور‌های مختلف و نیز در سده‌های متفاوت از کتابت تا کتیبه، بسیار بیش از تفاوت خط‌هایی چون رقاع و توقیع است. اما به دلیل کم بودن افراد با سواد و اهل فرهنگ، سبک‌های کوفی،‌ چنان که باید از هم متمایز نگشت و نامگذاری دقیق و شایسته‌ای نیافت. گفتنی است که همزمان با خط کوفی، خط ساده‌تری هم که آن را نسخ قدیم می‌نامند، وجود داشته که دارای حروف نازک و مدور بوده و قدمتش همچون کوفی است و نباید این خط را با خط نسخ امروزی که از خط‌های ششگانه (سته) است، اشتباه کرد. خط کوفی در کشورهای عربی تا اواخر سده‌ی ششم و گاه هفتم هجری به کار می‌رفته است. کاربرد کوفی در معماری سبب شد تا این خط تزیینات و ظرافت‌های بسیار بیابد و همین نکته سبب کندشدن نوشتار گشت و نیز خوانایی کوفی را کاهش داد. خطی که منسوخ کننده‌ی کوفی (در کتابت و نه در معماری) بود را نسخ نامیدند. این خط از نظر سرعت نوشتار و نیز خوانایی، بر کوفی برتری چشمگیری داشت و از سده‌های نخستین تا کنون به ویژه در کتابت متن‌های مقدسی چون قرآن، خط بلامنازع به شمار می‌رود.

hyper neo
7th September 2011, 08:09 AM
مسئولانی که در حال حاضر ایران رو اداره میکنند تمدن قبل از اسلام رو تکذیب میکنن[nadidan]
حالا برید فکر کنید چرا اینجوریه؟؟[nadanestan]

Rez@ee
17th October 2011, 12:15 PM
خط در گذر زمان - بخش پنجم

خط‌های ششگانه(سته)
گویند ابن‌مقله (شهادت 328ق) که تمثیل استادی در خط است، خط‌هایی را که از کوفی منشعب شده بود، تکمیل ساخت و اصل خط‌ها را بر مبنای سطح و دور پایه‌گذاری کرد. وی یگانه واضع خط‌های ششگانه ( که عبارت است از : نسخ، ثلث، محقق، ریحان، توقیع و رقاع) نبوده است، چرا که نمونه‌هایی از این خط‌ها پیش از وی نیز کتابت شده است.
با دقت در ساختار این شش خط در می‌یابیم که بنیاد و شالوده‌ی آن‌ها، بسیار نزدیک به هم است. نمونه را محقق و ریحان، تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند. از این رو تنها نام‌گذاری، سبب جدا شدن بیشتر این خط‌ها از یکدیگر شده است. تفاوت‌هایی که خط توقیع و رقاع دارند، به مراتب کمتر از تفاوت شیوه‌های گوناگون خط کوفی است. نمونه شیو‌های گوناگون خط کوفی در ایران از کتابت تا کتیبه تفاوت‌های بنیادی و ساختاری فراوان‌تری دارند، اما به دلایلی همگی آ‌نها مجموعه‌ی کوفی قرار گرفته‌اند. درحالی که درباره خط‌های ششگانه این چنین نیست و با اندک تغییری نام مستقل به خود گرفته‌اند.
همین شباهت فراوان و ساختاری سبب شد که تنها خط ثلث ( به نمایندگی از محقق، ریحان، توقیع و رقاع) و خط نسخ که ساختاری متفاوت از دیگران دارد، تا امروز زنده و استوار بماند.
دلیل دیگری که سبب از میان رفتن چهار خط از خط‌های ششگانه شد، پیدایش خط‌های ایرانی همچون تعلیق و نستعلیق بود که از سده‌های هشتم و نهم در کتابت، کاربرد بسیار یافت. خط ثلث هر چند که امروزه در کتابت نیز نقش بسزایی دارد، اما کاربرد فراوان آن در کتیبه نویسی بناها بوده است. در نیتجه خط نسخ در کتابت و نوشتار طولانی‌ترین عمر را در میان خط‌های اسلامی داراست . نمونه‌های بازمانده خط نسخ از سده‌ی چهارم تا کنون (سده‌ی پانزدهم هجری) شامل یازده سده می‌شود. خط نسخ در کنار خط کوفی و نستعلیق، سه خط اصلی در کتابت و کتاب‌آرایی به شمار می‌رود. البته دامنه‌ی کاربرد خط کوفی یا نستعلیق پیش از شش سده نبوده است.
دیگر خوشنویس برجسته سده‌های نخستین، علی بن هلال معروف به ابن بواب (ف 413ق) است که در قواعد نقطه‌گذاری و یکدست کردن اصول خط‌های ششگانه نقش برجسته‌ای داشته است. از مقایسه‌ی قرآنی که وی در سال 391ق. نوشته است با قرآن‌های کنونی، در می‌یابیم که از نظر فواصل سطر‌ها، حاشیه‌ها و کتاب آرایی، از سده‌ی چهارم تا کنون تغییر خاصی در کتابت قرآن رخ نداده‌است. از هنرمندان گمنام سده‌های پنجم و ششم که بگذریم، به هنرمند دیگری از خطه‌های خط و خوشنویسی می‌رسیم، یاقوت مستعصمی (ف 698ق) که به جز قطعات فراوان،‌ قرآن‌ها متعددی را کتابت کرده است و از آن جمله:
- قرآن به خط نسخ خفی و سر سوره‌های ثلث و تاریخ 630 در کتابخانه‌ی کاخ گلستان
- قرآن به خط ریحان(ممتاز) در 601 صفحه‌ی 13 سطری ، قطع رحلی (5/34 ×5/24) و تاریخ 685ق. در موزه ملی ایران (دوران اسلامی)
سده هشتم از دوره‌های درخشان هنر خط است. دو جریان مهم این سده‌ را در بخش بعدی توضیح می‌دهیم.
ادامه دارد...

Rez@ee
17th October 2011, 12:15 PM
خط در گذر زمان - بخش ششم

سده‌ی هشتم از دوره‌های درخشان هنر خط است. دو جریان مهم این سده عبارت است از:
الف: شاگردان بی‌واسطه یاقوت که سبب گسترش و بالا رفتن سطح کیفی خوشنویسی در نسخه‌های خطی شدند. از آن جمله‌اند: احمد بن سهروردی، یوسف مشهدی، سیدحیدر جلی‌نویس، ارغون کاملی، نصرالله طیب عراقی و مبارک شاه زرین قلم تبریزی که بیشتر نسخه‌های نفیس این دوره به خط ایشان است.
ب: هنرمندانی که از قلم‌هایی چون توقیع و رقاع دست به ابداع خطی به نام تعلیق زدند، خط تعلیق در این دوره به دست هنرمندانی چون: خواجه تاج سلمانی اصفهانی، عبدالحی منشی استرآبادی، درویش عبدالله سلطانی، شهاب‌الدین عبدالله مروارید و سپس خواجه اختیار منشی گنابادی و نجم‌الدین مسعود ساوجی به اوج کمال رسید. از آخرین استادان خط تعلیق محمدکاظم واله اصفهانی است که سنگ مزار زیبای وی در اصفهان به خط خودش می‌باشد.
از استادان بزرگ سده‌ی نهم و دهم باید به عبدالله صیرفی ، بایسنغر میرزا ، سلطان ابراهیم، شمس بایسنغری، عبدالله طباخ هروی، کمال‌الدین حسین هروی، علاءالدین تبریزی و عبدالباقی تبریزی اشاره کرد.
از اواخر سده‌ی هشتم، کاربرد خطوط ششگانه در ایران رو به کاهش رفت و بیشتر نسخه‌های موجود به خط نسخ یا به ندرت تعلیق نوشته شد. در این دوره خط تعلیق را به خط‌های ششگانه (سته) اضافه کردند تا خط‌ها هفتگانه (سبعه) شود. دومین خط ویژه‌ی ایرانیان نیز از اواخر همین سده، پیدایش خود را اعلام کرد. درباره‌ی علت نامگذاری خط نستعلیق که عروس خطوط اسلامی خوانده شده است دو نظر وجود دارد:
الف: این خط از ترکیب خط نسخ و تعلیق پیدا شده‌است:
وضع فرمود او ز ذهن دقیق از خط نسخ و از خط تعلیق
ب: این خط نسخ‌کننده‌ی تعلیق است و با رونق گرفتن(نستعلیق) خط تعلیق منسوخ شد.
میرعلی تبریزی (ف 850ق) نخستین کسی است که خط نستعلیق را قانونمند ساخت و نامش در شمار واضعان خط ثبت شد.
نسختعلیق اگر خفی و جلی است واضع‌الاصلی خواجه میرعلی است
تا که بوده‌ست عالم و آدم هرگز این خط نبوده در عالم
کاتبانی که کهنه و نویند خوشه‌چینان خرمن اویند


http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/0/05/nastaligh.jpg


سیدعلی آن جهان تحقیق شد واضع خط نسختعلیق
البته تا کنون نسخه‌ای که قطعاً به خط وی باشد شناسایی نشده است و تنها آثاری به وی منسوب گردیده‌است. گفتنی است که نسخه‌هایی نیز دیده شده که پیش از میرعلی تبریزی به خط نستعلیق متوسط و ناپخته نوشته شده است. از جمله مجموعه اشعار به خط معروف بغدادی که پیش از 788ق کتابت شده و اکنون در کتابخانه‌ی کاخ گلستان نگهداری می‌شود و نیز نسخه‌ای از دیوان سلطان احمد جلایر که به خط صالح‌بن علی رازی در سال 800ق به قلم نستعلیق است و اکنون در کتابخانه‌ی مسجد ایاصوفیه استانبول است.

Rez@ee
8th November 2011, 11:37 AM
خط در گذر زمان - بخش هفتم


http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/8/80/sfgs.jpg


پس از میرعلی تبریزی، مشهورترین نستعلیق‌نویس جعفر تبریزی (بایسنقری) است که پیش از شاهنامه مشهور به بایسنقری (کتابت شده در 833ق) ، آثاری چون: خسرو شیرین نظامی (824ق) دیوان حسن دهلوی (825ق) و گستان سعدی (830ق) را کتابت کرده است.
از جمله خوشنویسان گمنام سده‌ی نهم، محمد امامی هروی است که نسخه‌ای از کتابت انیس‌العشاق به خط نستعلیق عالی وی (در 887ق) در کتابخانه‌ی کاخ گلستان است.
دیگر خوشنویس این دوره اظهر تبریزی (ف 880ق) است که شاگردانی چون سلطانعلی مشهدی و سلطانعلی قاینی را تربیت کرده است. سلطانعلی مشهدی (ف 926ق) به جز کتاب‌ها قطعه‌های فراوانی که نگاشته، سراینده‌ی یکی از مفیدترین رساله‌های آموزشی خوشنویسی است. رساله‌ی صراط السطور وی بالغ بر 280بیت و در سال 920ق سروده شده است.
بزرگترین نستعلیق نویس سده‌ی دهم، میرعلی تبریزی هروی (ف 951ق) است که بجز قطعات بسیار ممتاز در مرقع گلشن، آثار از جمله: هفت اورنگ جامی (928ق) و بوستان سعدی (933ق) نیز از وی به یادگار مانده است.
از شاگردان میرعلی تبریزی هروی می‌توان سیداحمد مشهدی، محمد شهابی، مالک دیلمی و محمدحسین کشمیری را نام برد.
دیگر خوشنویس سده‌ی دهم محمد حسین تبریزی (985ق) است که شاگردانی چون علیرضا عباسی (تبریزی) و میرعماد قزوینی را پرورش داده است.
از کاتبان زبردست این دوره باید شاه محمود نیشابوری (ف990ق) و باباشاه اصفهانی (ف 996ق) را نیز نام برد. از شاه محمود نیشابوری به جز ده‌ها نسخه‌ی خطی،‌ قرآنی به خط نستعلیق باقی مانده است که به گمان، نخستین قران به این قلم است. نسخه ارزشمند دیگر، خمسه‌ی تهماسبی (در 947ق) است که از کتاب‌های مصور کم‌نظیر فارسی به شمار می‌رود. از باباشاه اصفهانی نیز به جز نسخه‌هایی چون سلسله الذهب جامی (977ق) رساله‌ای در آموزش خوشنویسی به نام آداب المشق به یادگار مانده که بدبختانه چند بار به نام میرعماد چاپ و منتشر شده است. ضمناً نهضت تدوین مرقعات نفیس در سده‌ی دهم به اوج خود می‌رسد.

Rez@ee
8th November 2011, 11:39 AM
خط در گذر زمان - بخش هشتم

نستعلیق‌نویس بزرگ دوره صفویه، میرعماد حسنی قزوینی (مق 1024ق) است که افزون بر حدود ده نسخه‌ی خطی، صدها قطعه چلیپا به یادگار گذاشته است. از جمله شاگردان میرعمادند:
نورای لاهیجی، محمد صالح خاتون آبادی، رشیدای دیلمی، عبدالجبار اصفهانی، سیدعلی خان تبریزی و ابوتراب اصفهانی.
خوشنویس هم‌دوره‌ی میرعماد که رقیب وی نیز به شمار می‌رفته‌است، علیرضای تبریزی (عباسی) است که تا حدود سال 1038ق. می‌زیسته‌است و به جز نستعلیق، در شمار استادان خط ثلث نیز قرار دارد. از کتیبه‌های ثلث وی به موارد زیر می‌توان اشاره کرد:
الف: سر در ورودی عالی قاپوی اصفهان
ب: سردر ورودی و گلوی زیر گنبد مسجد شیخ لطف‌الله اصفهان
ج: سردر ورودی مسجد جامع اصفهان
وی در قلم نستعلیق نیز به جز قطعه‌های بسیار زیبایی همچون مناجات‌نامه‌ی خواجه عبدالله انصاری، کتیبه‌های ضریح طلای آستان قدس در مشهد را نیز به خط نستعلیق عالی نگاشته که سازنده این کتیبه مست علی زرگر است.
از اواخر سده‌ی دهم که نستعلیق به اوج زیبایی می‌رسد، زمزمه‌های پیدایش شکسته‌ی نستعلیق به گوش می‌رسد. خط شکسته که آخرین خط ابداعی تاریخ خوشنویسی ایران به شمار می‌رود بر خلاف خط بنایی(معقلی) که تماماً دارای سطح است، شامل پیچ و خم‌های فراوانی است تا جایی که در خط شکسته سطح به ندرت دیده می‌شود و تمام حروف و اتصالات با دور و انحنا همراه است. پیشگامانی که در قانونمندکردن شکسته نستعلیق، سهم بسزایی دارند، محمد شفیع حسینی هروی معروف به شفیعا (1081ق) و مرتضی قلیخان شاملو (حدود 1077ق) هستند.
سپس کتا‌ب‌ها و مرقعات بسیاری در اواخر سده‌ی یازدهم و اوایل سده‌ی دوازدهم به دست استادان شکسته‌نویس رقم زده شده‌است:
میرزا حسن کرمانی، محمدحسن قمی، محمدابراهیم قمی، محمد افضل گنابادی، محمدعلی اصفهانی و زین‌العابدین کرمانی. شکسته‌نویس بزگر سده‌ی دوازدهم که این خط را به زیباترین ترکیب‌های ممکن رساند، درویش عبدالمجید طالقانی (1185ق) است که با وجود عمر سی‌وپنج ساله، صدها قطعه و چندین کتاب ارزشمند از وی به یادگار مانده و همچنین دیوان شعری نیز بالغ بر 1185 بیت از خود به جای گذاشته است.
پس از وی خط شکسته را میرزا کوچک اصفهانی و محمد رضا اصفهانی (شاگردان درویش) و سپس سیدعلی نیاز شیرازی و خاندان انجوی ادامه دادند. آخرین استادان این خط در اواخر قاجاریه، ابوالفضل ساوجی (1312) و علی‌اکبر گلستانه (1319ق) اند.


http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/2/23/thumb.jpg



ادامه دارد...

Rez@ee
28th February 2012, 06:42 PM
خط در گذر زمان - بخش آخر


http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/3/39/khoshnevisi.jpg


به موازات به اوج رسیدن خط شکسته در سده‌ی دوازدهم، خط نسخ نیز به دست خوشنویسانی چون محمد ابراهیم قمی، میرزا احمد تبریزی و محمد هاشم زرگر به کمال گرایید.
از خاندان وصال شیرازی (1262ق) که بگذریم در دوره‌ی قاجاریه نستعلیق جان تازه‌ای می‌یابد و این خط بیش از پیش از کتابت خارج شده و در عرصه قطعه نویسی و کتیبه‌نویسی، خودنمایی می‌کند.
آثاری به جا مانده از این دوره به چند گرایش تقسیم‌ می‌شوند.

الف- کتاب‌های پرگاری جون الف لیله و لیله ( در شش مجلد به خط محمد حسین طهرانی در 1269ق) و نیز قرآنی به خط نستعلیق (نوشته اسدالله شیرازی در 1268ق) که هر دو در کتابخانه کاخ گلستان نگهداری می‌شود.

ب- کتاب‌ها و روزنامه‌های چاپ سنگی ( که به دست خط هنرمندانی چون میرزا رضا کلهر و محمدشریف قزوینی نوشته می‌شد)

ج- کتیبه‌نگاری و کاربردهای معماری ( که به دست خوشنویسانی چون میرزا آقا ابراهیم طهرانی رقم می‌خورد)

د- قطعه نویسی که بیشتر شامل سیاه مشق، چلیپا و سطر می‌باشد و بسیاری از آثار خوشنویسانی چون چون میرحسین خوشنویس باشی (1300ق) میرزا غلامرضا اصفهانی (1304ق) و میرزا کاظم تهرانی (1325 ق) در این قالب است. آخرین استاد اواخر قاجار و اوایل پهلوی که بسیاری از معاصران میراث‌دار وی‌اند، محمدحسین عمادالکتاب (1315 ق) است که با طراحی و چاپ رسم‌الخط و نیز تغییراتی در روش آموزش خوشنویسی، جایگاه ویژه‌ای در سیر تکاملی این هنر در دوره‌ی معاصر یافته است.

با خلاصه کردن تاریخ عظیم خط، کتابت و خوشنویسی، طبیعتاً کاستی‌ها و جاافتادگی‌هایی نیز رخ خواهد داد که این گفتار نیز از آن‌ها برکنار نیست.
من از مفصل این کتاب مجملی گفتم
تو خود ز مجمل من رو مفصلی برخوان
کمالی

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد