PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شعر لیلی ومجنون



se7en_love
26th August 2011, 04:33 PM
یک شبی مجنون نمازش راشکست


بی وضو درکوچه لیلا نشست


عشق آن شب مست مستش کرده بود


ساقی آن پیمانه دادن خسته بود


گفت یارب از چه خوارم کرده ای


برطبیب عشق دارم کرده ای


گفت دیوانه لیلایت منم


دررکعت ،پیدا وپنهانت منم


سالها باجور لیلا ساختی


من درکنارت بودمو نشناختی

win-boy
26th August 2011, 04:37 PM
مجنون با انگشت روی خاک
مینشوت لیلی لیلی
پرسیدن چه میکنی ؟
گفت: چون نیست مرا کام او
عشق بازی میکنم با نام او [golrooz]

XXehsanXX
26th August 2011, 07:17 PM
شعر ليلي و مجنون(شوخي)

گله ميكرد ز مجنون ليلي
كه شده رابطه يمان ايميلي
حيف از آن رابطه ي انساني
كه چنين شد كه خودت ميداني
عشق وقتي بشود دات كامي
حاصلش نيست به جز ناكامي
نازنين خورده مگر گرگ تو را
برده يا دات نت و دات ارگ تو را
بهرت ايميل زدم پيشترك
جاي سابجكت نوشتم : به درك
به درك گر دل من غمگين است
به درك گر غم سنگين است
به درك رابطه گر خورده ترك
قطع آن هم به جهنم به درك
آنقدر دلخورم از اين ايميلم
كه به اين رابطه هم بيميلم
مرگ ليلي نت و مت را ول كن
كنسل كن ok همه را جاي
كن كامپيوتر را جانم off
ام on يار من باشد و ببين من
اگرت حرفي و پيغامي هست
روي كاغذ بنويس با دست
نامه يك حالت ديگر دارد
خط تو لطف مكرر دارد
خسته از فونت و ز فرمات شده ام
دلخور از گردالي @ (ات) شده ام
كرد ريپلاي به ليلي مجنون
كه دلم هست از اين سابجكت خون
باشه فردا تلفن خواهم كرد
هر چه گفتي كه بكن خواهم كرد
زودتر پيش تو خواهم آمد
هي مرتب به تو سر خواهم زد
راست گفتي تو عزيزم ليلي
ديگر از من نرسد ايميلي
نامهاي پست نمودم بهرت
به اميدي كه سرآيد قهرت

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد