PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : .:بارقه های بی ادعای جوانی:.



Majid_GC
11th August 2011, 06:52 PM
به نام خدا

مادر



در خانه نبودی به نظر خانه حزین شد / از در که برفتی صنما سینه غمین شد

مادر به خدا خانه ی بی تو به از نیست / حزن در و دیوار خدایا به از این نیست

بر گلپر رز گل بنوشتم که از این دم / در خانه ی بی تو ننشینم به همین دم

گر اشک شوم روزی و راهی بسپارم / آن راه بود چشم تو مادر که سپارم

گویند بهشت مفتخر خاک کف توست / هیهات عجب خاک زمین زیر کف توست

هر دم که غمی آید و سوزی بنماید / مادر به شکر خنده ای سردش بنماید

نازی بکن ای مادر و بگذار کشم ناز / کاین ناز تو بهتر زهمه ناز بکش ناز

بر قلعه ی قلبم علمی سبز نشاندم / بر روی علم نام تو (مادر) بنشاندم

من گمشده ی نغمه و سازم چه بگویم / در وصف تو مادر چه بگویم چه بگویم



حسین سلیمیان ریزی

Majid_GC
13th August 2011, 02:48 PM
حافظ



حال آشفته ی من در غزل حافظ بود / هرچه دیدم زتمنا همه در حافظ بود

گرچه گه گه دل من خسته زدوران می شد / باز هم دیده ی من در غزل حافظ بود

گرچه آشفتگی رقص به دل زیبا بود / بهتر از آن همه در بادیه ی حافظ بود

گرچه خاک و کفنش چهره ی او پوشانده / تازه دان از ثمر عشق هنوز حافظ بود

هر دمی قصد بکردم که گشایم حافظ / من نبودم که گشودم به گمان حافظ بود

برو ای ناصح و بر من تو دگر خرده نگیر / ناصح من ز ابد تا به ازل حافظ بود

حافظا گفت زعشق و اثر مستی عشق / من چه گویم خردم مست دل حافظ بود

deepdrip
13th August 2011, 03:23 PM
خیلی خوب بود .

به رشته ی تحصیلیت نمی خوره آدم با احساسی باشی.

راستی حالا اون رشته تحصیلی که نوشتی ریاضی فیزیک تجربی شیمی ، یعنی چی ؟

دو دیپلمه هستی و از هر رشته علاقه مند ترینشو نوشتی ؟

reza.nori87
14th August 2011, 04:19 AM
خوب بود ممنون
شاعر اگر سعدی شیرازی است
بافته های منو تو بازی است امام خمینی(ره)

مریم6868
14th August 2011, 05:20 AM
خوب بود، ولی شعر دوم بهتر بود!
درباره مادر شعر های قشنگ تری هم هست![tafakor]

Majid_GC
16th August 2011, 06:20 PM
برای دیدن رویت به صد بت خانه رو کردم


برای دیدن رویت به صد بت خانه رو کردم / ندانستم در این وادی چه قدر بیگانه طی کردم


به من گفتند که محبوبت در این جا است و در آنجا / کنار دست من بوده چرا بی راهه طی کردم


در این می خانه ها دادند مرا می های رنگارنگ / یکی مستم نکرد آخر چرا یا رب گنه کردم


در این گلشن تو را دیدم ولی بی غافلی رفتم / نچیدم یک گلی از آن خدایا من ضرر کردم


اگر مردم بگویندم که امشب نافه اش آید / نشینم بر سر راهش عجب عمری تلف کردم


شبی دستی طلب کردم از آن لعل لب شیرین / ولی رویش گران کرد و من بیچاره قهر کردم


از آن شب تا به حال است که به صد بت خانه رو کردم / ببین او در کنار است و چه بیگانه سفر کردم


حسین سلیمیان ریزی

Majid_GC
16th August 2011, 06:20 PM
این اشعار از آقای حسین سلیمیان ریزی است .

نام کتاب ایشون بارقه های بی ادعای جوانی هست که هم شامل اشعار فارسی و هم

اشعار انگلیسی

ایشون ساکن شهر زرین شهر واقع در اصفهان هستند.

پیشگفتار شاعر:

پیش از ورود به دانشگاه این فکر که پیش از فارغ التحصیل شدن از خود نوشته یا

نوشته هایی بر جای بگذارم همیشه در خاطرم بود تا اینکه پس از قبولی در دانشگاه

اصفهان در سال 1385 گویا عقده از زبانم باز شده و در غالب کلمه به زبان های

انگلیسی و فارسی روی کاغذ روانه شد. دست نوشته هایم را به تعدادی از اساتید

معظم خود دادم و آنها نیز با گشاده رویی ...

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد