diamonds55
6th January 2009, 11:58 PM
كاروان زمان شتابان درگذر است. هم چون ابرها برفراز آسمان و حوادث چون شبحي به چشم ميآيند و در غبار زمان محو ميشوند و اين امري حتمي از طرف خداست؛ كُلُّ شَيٍْ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ (1).
و چه بسيار اندكاند حوادثي كه در پرده تاريخ درگذر زمان ميمانند و فكرها و ديدهها را مسخّر خود ميكنند، و درگذر زمان نه تنها گرد فراموشي چهره آنها را مكدّر نميكند كه ابعاد تازهاي از زيبايي آن كه زائيده وادي عشق است از قلم و فكر انسانهايي بزرگ تراوش ميكند و به آن بعد ميدهد، به وسعت تاريخ.
اينجاست كه ميشود عاشورا را، حماسه جان و جان حماسهها، سوز دين و دين سوزها، و فرياد تاريخ و تاريخ فريادها، روزگار بيدار دلان و بيدار دلي روزگاران، خونهاي جوشيده مصلحان و مصلح خونهاي به تنگ آمدهگان و در كلام آخر، تمام دين و دين تمام دينداران ناميد.
در تاريخ اسلام خصوصاً شيعه، محرم جايگاه ويژهاي دارد و خاستگاه بسياري از تحوّلات اخلاقي و اجتماعي و سياسي بوده است. ذكر مصائب امام حسين عليهالسلام درماه محرم ازمهمترين عوامل حفظ و نشر مذهب تشيع است. از دير باز در شهرهاي شيعي مذهب برگزاري مراسم عزاداري، با خون و پوست مردم، عجين گشته، به گونهاي كه با فرا رسيدن ايام سوگواري نه تنها چهره شهرها تغير ميكند، بلكه در جسم و روح شيعيان تحولي بزرگ پديد ميآيد و همه عاشقانه خود را وقف هرچه بهتر برگزار كردن اين مجالس ميكنند.
شهادت امام حسين درسال 61 ه ق تأثيري گسترده و عميق برتاريخ اسلام داشت و نه تنها انگيزه قيامهايي چون توابين و مختار ثقفي گرديد (2) بلكه در طول تاريخ انگيزه سرودن مراثي و تشكيل مجالس سوگواري و روضه خواني و حركتهاي جمعي برضد ظلم و بي عدالتي و فقر شده كه هريك به نوعي بازآفريني خاطره آن حادثه غم انگيز يا اثر پذيرفته از آن است.
از وظايف اصلي امام معصوم، نگهباني از كيان اسلام است. امام حسين عليهالسلام طي نامهاي به كوفيان در قسمتي از آن امام راستين را اين گونه معرفي ميكند: «فلعمري ماالامام الّا العامل بالكتاب والاخذ بالقسط والدّاين بالحقّ والحابس نفسه علي ذات الله والسّلام» (3) سوگند به جانم و آيينم، كه امام جز كسي كه به كتاب خدا عمل كند، و عدل و داد را پي ميگيرد و به حقّ بگرود و خويشتن را وقف ذات الهي كند والسلام. مطالعه سخنان امام عليه السلام ما را به اين نقطه رهنمون ميكند كه نبايد در برابر هيچ قدرتي جز حضرت حق سر تعظيم فرود نياورد.
امام حسين عليهالسلام چون ايمان واقعي به خداي خويش داشت و بنده حقيقي خداوند است لذا در پاسخ وليدبن عتبه (4) حاكم مدينه، كه از امام ميخواهد با يزيد بيعت كند چنين ميفرمايد: اَيُّهَا اْلاَ ميرُ اِنّا اَهْلُبَيْتِ النُّبُوَّةِ وَمَعْدِنُ الرِّسالَةِ وَمُخْتَلَفُ الْمَلائكَةِ وَمَهْبَطُ الرَّحْمَةِ بِنافَتَحَاللّه وبِنا يَخْتِمُ. وَيَزيدُ رَجُلٌ شارِِبُ الْخَمْرِ وَقاتِلُ النَّفْسِ الْمُحْتَرَمَةِ مُعْلِنٌ بِالْفِسْقِ وَمِثْلى لايُبايِعُ مِثْلَهُ وَلكِنْ نُصْبِحُ وَتُصْبِحُونَ وَنَنْظُرُ وَتَنْظُرُونَ اَيُّنا اَحَقُّ بِالْخِلافَةِ وَالْبَيْعَةِ (5) اي امير! ما خاندان نبوت و معدن رسالت الهي و محل آمد و شد فرشتگان و جاي نزول رحمت خدا هستيم خداوند به وسيله ما(در رحمت وهدايتش را) گشوده و هم به وسيله ما به پايان خواهد برد اما يزيد(كه بيعتش راميطلبي) مردي شرابخوار و آدم كش است كه فسق و فجورش آشكار شده. پس چو مني هيچ گاه با چون اويي بيعت نخواهد كرد. ولي ما و شما در انتظار آينده به سرميبريم و تأمل ميكنيم تا در مييابيم كدام يك از مابه خلافت و بيعت گرفتن سزاوارتريم. بعد از در خواست وليد، و پاسخ امام، مروان حكم به عنوان دل سوزي خدمت امام ميرسد و بيعت با يزيد را پيشنهاد ميكند كه امام برآشفته ميشود كلمه استرجاع (إنا لله و إنا إليه راجعون) بر زبان جاري ميكند كه معمولاً هنگام رسيدن مصيبت و بلا اين كلمه گفته ميشود، لذا امام ميفرمايد اسلام گرفتار و مصيبت زده است و فاتحه اسلام خوانده شد كه به فرمانروايي مانند يزيد مبتلا شده است.(7)
امام بحث حكومت را مسئلهاي مهم ميداند و در انديشه ديني امام، بيتفاوتي نسبت به جامعه و تحولات آن، مساوي با از بين رفتن حق است. لذا وقتي محمد حنفيه ازسر دلسوزي به امام ميفرمايد بيعت كن، امام درپاسخ ميفرمايد: «يا اخي! لما بايعت يزيدبن معاويه»(8) اي برادر اگر در همه دنيا پناهگاه و جايي نباشد باز هم با يزيد بن معاويه بيعت نخواهم كرد. چون بحث فرد نيست، يزيد يك فرد است امّا فردي كه حاكم مسلمانان معرفي ميشود و در زندگي فردي و اجتماعي مسلمانان تأثير مستقيم دارد.
يزيد فردي است كه رداي اسلام را به تن كرده و به نام او خطبه ميخوانند و او را اميرالمؤمنين خطاب ميكنند اما بعد از واقعه عاشورا، چوب به لب ودندان امام حسين عليهالسلام ميزند، و ميگويد بنيهاشم، حكومت را به بازي گرفته اند! وحي كجاست؟! پيامبركيست؟ امام عليهالسلام كه اصل دين را در خطر ميبيند چون جامعه گرفتار وحكومت يزيد شده است، در جواب يكي از كوفيان كه ميگويد: اي حسين! چرا با پسر عمويت بيعت نميكني، ميفرمايد: « لاوالله لااعطيهم بيدي إعطاء الذليل. ولاافرّ منهم فرارالعبيد»(9) بخدا قسم نه چون افراد ذليل دست يبعت در دست آنان ميگذارم و نه مانند بردگان از صحنه جنگ فرار ميكنم.
امام عليهالسلام تنها راه بقاي دين را در ريختن خون خود و يارانش ميبيند لذا قيام امام علت مبقيه و سبب نگهدارنده دين و بازدارنده از تحريف و تغيير اساس اسلام است گرچه امام درسال 61هجري با ياران اندكش شهيد شد ولي پرچم سرخي كه بر گنبد طلايياش نصب است نشان از اين است كه جنگ حسين با دشمنان دين پايان نيافته، باشد كه بگذرد سالها و ماههاي حرام، آنگاه حسين وحسينيان به پيكار برخواهند خواست.
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــ
1. سوره قصص آيه 88
2. امام درغيب جامعه، محمد رضا حكيمي
3. الكامل ابن اثير جلد3ص267،مقتل خوارزميجلد 1ص195
4. الفتوح، ترجمه محمدبن احمدمستوفي هروي
5. سخنان حسين ابن علي ازمدينه تاكربلا ص12
6. سخنان حسين بن علي ازمدينه تاكربلا ص18
7. همان مدرك ص 32
8. نساب الاشراف جلد3ص188
و چه بسيار اندكاند حوادثي كه در پرده تاريخ درگذر زمان ميمانند و فكرها و ديدهها را مسخّر خود ميكنند، و درگذر زمان نه تنها گرد فراموشي چهره آنها را مكدّر نميكند كه ابعاد تازهاي از زيبايي آن كه زائيده وادي عشق است از قلم و فكر انسانهايي بزرگ تراوش ميكند و به آن بعد ميدهد، به وسعت تاريخ.
اينجاست كه ميشود عاشورا را، حماسه جان و جان حماسهها، سوز دين و دين سوزها، و فرياد تاريخ و تاريخ فريادها، روزگار بيدار دلان و بيدار دلي روزگاران، خونهاي جوشيده مصلحان و مصلح خونهاي به تنگ آمدهگان و در كلام آخر، تمام دين و دين تمام دينداران ناميد.
در تاريخ اسلام خصوصاً شيعه، محرم جايگاه ويژهاي دارد و خاستگاه بسياري از تحوّلات اخلاقي و اجتماعي و سياسي بوده است. ذكر مصائب امام حسين عليهالسلام درماه محرم ازمهمترين عوامل حفظ و نشر مذهب تشيع است. از دير باز در شهرهاي شيعي مذهب برگزاري مراسم عزاداري، با خون و پوست مردم، عجين گشته، به گونهاي كه با فرا رسيدن ايام سوگواري نه تنها چهره شهرها تغير ميكند، بلكه در جسم و روح شيعيان تحولي بزرگ پديد ميآيد و همه عاشقانه خود را وقف هرچه بهتر برگزار كردن اين مجالس ميكنند.
شهادت امام حسين درسال 61 ه ق تأثيري گسترده و عميق برتاريخ اسلام داشت و نه تنها انگيزه قيامهايي چون توابين و مختار ثقفي گرديد (2) بلكه در طول تاريخ انگيزه سرودن مراثي و تشكيل مجالس سوگواري و روضه خواني و حركتهاي جمعي برضد ظلم و بي عدالتي و فقر شده كه هريك به نوعي بازآفريني خاطره آن حادثه غم انگيز يا اثر پذيرفته از آن است.
از وظايف اصلي امام معصوم، نگهباني از كيان اسلام است. امام حسين عليهالسلام طي نامهاي به كوفيان در قسمتي از آن امام راستين را اين گونه معرفي ميكند: «فلعمري ماالامام الّا العامل بالكتاب والاخذ بالقسط والدّاين بالحقّ والحابس نفسه علي ذات الله والسّلام» (3) سوگند به جانم و آيينم، كه امام جز كسي كه به كتاب خدا عمل كند، و عدل و داد را پي ميگيرد و به حقّ بگرود و خويشتن را وقف ذات الهي كند والسلام. مطالعه سخنان امام عليه السلام ما را به اين نقطه رهنمون ميكند كه نبايد در برابر هيچ قدرتي جز حضرت حق سر تعظيم فرود نياورد.
امام حسين عليهالسلام چون ايمان واقعي به خداي خويش داشت و بنده حقيقي خداوند است لذا در پاسخ وليدبن عتبه (4) حاكم مدينه، كه از امام ميخواهد با يزيد بيعت كند چنين ميفرمايد: اَيُّهَا اْلاَ ميرُ اِنّا اَهْلُبَيْتِ النُّبُوَّةِ وَمَعْدِنُ الرِّسالَةِ وَمُخْتَلَفُ الْمَلائكَةِ وَمَهْبَطُ الرَّحْمَةِ بِنافَتَحَاللّه وبِنا يَخْتِمُ. وَيَزيدُ رَجُلٌ شارِِبُ الْخَمْرِ وَقاتِلُ النَّفْسِ الْمُحْتَرَمَةِ مُعْلِنٌ بِالْفِسْقِ وَمِثْلى لايُبايِعُ مِثْلَهُ وَلكِنْ نُصْبِحُ وَتُصْبِحُونَ وَنَنْظُرُ وَتَنْظُرُونَ اَيُّنا اَحَقُّ بِالْخِلافَةِ وَالْبَيْعَةِ (5) اي امير! ما خاندان نبوت و معدن رسالت الهي و محل آمد و شد فرشتگان و جاي نزول رحمت خدا هستيم خداوند به وسيله ما(در رحمت وهدايتش را) گشوده و هم به وسيله ما به پايان خواهد برد اما يزيد(كه بيعتش راميطلبي) مردي شرابخوار و آدم كش است كه فسق و فجورش آشكار شده. پس چو مني هيچ گاه با چون اويي بيعت نخواهد كرد. ولي ما و شما در انتظار آينده به سرميبريم و تأمل ميكنيم تا در مييابيم كدام يك از مابه خلافت و بيعت گرفتن سزاوارتريم. بعد از در خواست وليد، و پاسخ امام، مروان حكم به عنوان دل سوزي خدمت امام ميرسد و بيعت با يزيد را پيشنهاد ميكند كه امام برآشفته ميشود كلمه استرجاع (إنا لله و إنا إليه راجعون) بر زبان جاري ميكند كه معمولاً هنگام رسيدن مصيبت و بلا اين كلمه گفته ميشود، لذا امام ميفرمايد اسلام گرفتار و مصيبت زده است و فاتحه اسلام خوانده شد كه به فرمانروايي مانند يزيد مبتلا شده است.(7)
امام بحث حكومت را مسئلهاي مهم ميداند و در انديشه ديني امام، بيتفاوتي نسبت به جامعه و تحولات آن، مساوي با از بين رفتن حق است. لذا وقتي محمد حنفيه ازسر دلسوزي به امام ميفرمايد بيعت كن، امام درپاسخ ميفرمايد: «يا اخي! لما بايعت يزيدبن معاويه»(8) اي برادر اگر در همه دنيا پناهگاه و جايي نباشد باز هم با يزيد بن معاويه بيعت نخواهم كرد. چون بحث فرد نيست، يزيد يك فرد است امّا فردي كه حاكم مسلمانان معرفي ميشود و در زندگي فردي و اجتماعي مسلمانان تأثير مستقيم دارد.
يزيد فردي است كه رداي اسلام را به تن كرده و به نام او خطبه ميخوانند و او را اميرالمؤمنين خطاب ميكنند اما بعد از واقعه عاشورا، چوب به لب ودندان امام حسين عليهالسلام ميزند، و ميگويد بنيهاشم، حكومت را به بازي گرفته اند! وحي كجاست؟! پيامبركيست؟ امام عليهالسلام كه اصل دين را در خطر ميبيند چون جامعه گرفتار وحكومت يزيد شده است، در جواب يكي از كوفيان كه ميگويد: اي حسين! چرا با پسر عمويت بيعت نميكني، ميفرمايد: « لاوالله لااعطيهم بيدي إعطاء الذليل. ولاافرّ منهم فرارالعبيد»(9) بخدا قسم نه چون افراد ذليل دست يبعت در دست آنان ميگذارم و نه مانند بردگان از صحنه جنگ فرار ميكنم.
امام عليهالسلام تنها راه بقاي دين را در ريختن خون خود و يارانش ميبيند لذا قيام امام علت مبقيه و سبب نگهدارنده دين و بازدارنده از تحريف و تغيير اساس اسلام است گرچه امام درسال 61هجري با ياران اندكش شهيد شد ولي پرچم سرخي كه بر گنبد طلايياش نصب است نشان از اين است كه جنگ حسين با دشمنان دين پايان نيافته، باشد كه بگذرد سالها و ماههاي حرام، آنگاه حسين وحسينيان به پيكار برخواهند خواست.
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــ
1. سوره قصص آيه 88
2. امام درغيب جامعه، محمد رضا حكيمي
3. الكامل ابن اثير جلد3ص267،مقتل خوارزميجلد 1ص195
4. الفتوح، ترجمه محمدبن احمدمستوفي هروي
5. سخنان حسين ابن علي ازمدينه تاكربلا ص12
6. سخنان حسين بن علي ازمدينه تاكربلا ص18
7. همان مدرك ص 32
8. نساب الاشراف جلد3ص188