ورود

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : گامهاي كوچك براي موفقيتهاي بزرگ



sts92
16th July 2011, 08:47 PM
گام اول
فرمول موفقیت سریع
1) خواسته خود را مشخص کنید (دقیق باشید! داشتن افکاری واضح یک مزیت است)
2) اقدام کنید (چون آرزو به خود کافی نیست)
3)توجه کنید که آیا تلاش شما نتیجه بخش بوده است (قرا نیست انرژی خود را برای روش بی ارزشی صرف کنید)
4)روش خود را تغییر دهید تا زمانی که به خواسته خود برسید (تغییر پذیری، نیروی ایجاد روش و نتیجه جدید را به شما می دهد )
ما اغلب در تعقیب اهدافمان نتایج وسیعی را مد نظر می گیریم. آیا زنبور عسل به گرده افشانی گل ها توجه می کند؟ خیر! اما در روند جست وجو شهد شیرین، نا آگاهانه گرده ها را در پایش جمع می کند، به سمت گل دیگری پرواز می کند و اتفاقات زنجیره ای ز عجیبی ایجاد می کند.
مقصود واقعی یک هدف این است که هنگام تعقیب آن از شما یک انسان کامل بسازد. نتیجه نهایی این هدف شخصیتی ست که شما پیدا می کنید. اکنون تمامی خصوصیات اخلاقی، مهارت ها، توانایی ها، باور ها و عقاید لازم برای تحقق اهدافتان را در یک بند ذکر کنید.
سرور و شادمانی را فراموش نکنید. از نظر بسیاری افراد تعیین هدف، یعنی اینکه؛ پس از تحقق آن می توان دوباره از زندگی لذت ببرند.تفاوت زیادی بین شادمانی پس از موفقیت و موفقیت همراه با شادمانی وجود دارد.
به جای این که ارزش زندگی تان را بر مبنای شرف به سوی یک هدف ساده بسنجید، به یاد داشته باشید مسیری که در آن حرکت می کنید بسیار مهم تر از نتایج موقتی ست.
تا کنون چند بار این جمله غمگین را شنیده اید ؟
"آیا همه آنچه که وجود دارد همین است؟"
فضا نوردان آپالو که تقریبا تمام زندگی خود را برای صعود به کره ماه صرف کردند در آن لحظات تاریخی و افتخار آمیز بسیار خوشحال و هنگام بازگشت به زمین به شدت ناراحت بودند. آنها دیگر انتظار رسیدن به چه چیزی را داشتند؟ چه هدفی بزرگتر از صعود به کره ماه و کاوش فضایی و سریع تر؟ پاسخ این سوال می تواند میل به یافتن یک مرز نا شناخته دیگر باشد:فضای درون ذهن و قلب. همه ما همیشه به احساس رشد معنوی و عاطفی نیاز داریم، این احساس مانند غذایی ست که روان ما با آن رشد می کند . پس از تحقق اهدافی که آنها را دنبال میکرده اید، بلافاصله آینده ایی جدید و جذاب برای خود ترسیم کنید.
هدف نهایی چیست؟ شاید آرزوی ایجاد هر چیز با ارزشی هدف نهایی باشد. ممکن است یافتن راهی برای کمک به دیگران _ افرادی که مورد توجه خاص ما هستند_ در طول زندگی مورد توجه ما باشد.
جورج برنز،کمدین محبوب به اهمیت وجود هدفی که انتظار تحقق آن را داشته باشیم، پی برده است. او فلسفه زندگی اش را این گونه بیان می کند:"باید هدفی داشته باشیم که به خاطر آن از جا برخیزیم. به هر حال نمی توان در بستر کاری انجام داد.
او در سن 90 سالگی همچنان بذله گویی می کند، در فیلم ها و برنامه های تلویزیونی شرکت می کند و برای اجرا در پالادیم لندن در سال 2000 _ یعنی زمانیکه 104 ساله می شود _ نام نویسی کرده است.این اقدام، آینده جذابی برای او فراهم کرده است.
در مورد چیزی که اکنون از آن لذت می برید یا آن را تجربه می کنید. و زمانی هدف شما بوده است، فکر کنید. ممکن است موانع زیادی در راه تحقق این هدف وجود داشته باشد. هنگامی که در تعقیب آرزوهای جدید خود با موانعی روبه رو می شوید، به یاد آورید که قبلا نیز در چنین وضعیتی بوده اید و موفق شده اید! روان انسان تسخیر نا پذیر است. تمایل به پیروزی، موفقیت، شکل گیری زندگی و کنترل آن ها زمانی محقق می شود که هدف شما مشخص باشد و معتقد باشید که هیچ چالش، مشکل و مانعی نمی تواند شما را از رسیدن به هدفتان باز دارد. موانع، صرفا ندایی برای استحکام تصمیمات شما در راستای تحقق اهداف ارزشمند تان هستند.

sts92
16th July 2011, 08:58 PM
موانع هميشه وجود دارند و اگر وجود نداشته باشند نيازي به ما نيست . هست آيا ؟!‌

B a R a N
16th July 2011, 09:26 PM
موانع هميشه وجود دارند و اگر وجود نداشته باشند نيازي به ما نيست . هست آيا ؟!‌


اتفاقا یکی از دلایل اصلی فعالیتهای ما همین موانع و مشوقها هستند

بعضی افراد با دیدن موانع دلسرد میشن و میرن سراغ کارهای دیگه و بالطبع احتمال اندکی هست که در اون کارها هم موفق بشن، چون همیشه مانعی وجود داره (اگر مانع خارجی نباشه، کم تحملی و عدم ثبات و پایداریشون میشه یه مانع)

در مقابل افرادی هستند که علاقه زیادی به کارهای چالشی دارن و سعی میکنن «تحدید*ها را به فرصت تبدیل کنند»


بیشتر ماها وقتی به مانع میرسیم کار رو تموم شده فرض میکنیم، فکر نمیکنیم شاید راه دیگه ای هم برای رسیدن به هدف وجود داشته باشه یا تلاشی در جهت گذشتن از مانع نمیکنیم

* تحدید: عاملی که باعث ایجاد حد و مرز میشه، به نوعی محدودیت ایجاد میکنه

sts92
16th July 2011, 10:45 PM
بيايد بشماريم ببينيم آقايون چندتا فرزند دارند بخدا اگه مشكلي و چالشي وجود نداشت تمام امور و فعاليتها الان به دست آقايان و فرزندانشان بود
بعلاوه ي حرفهاي شما باران عزيز اين هم بايد اضافه كرد كه بايد بچه هارو هدايت كرد
بعضي وقتا هست كه زياد تلاش ميكنيم اما به بي راهه
اين هم به خاطر عدم آگاهي و بينش ه .

B a R a N
16th July 2011, 11:03 PM
عضي وقتا هست كه زياد تلاش ميكنيم اما به بي راهه
اين هم به خاطر عدم آگاهي و بينش ه .

این بیراهه رفتن بعنی چی؟

اولین شرط موفقیت آگاهی و جمع کردن اطلاعاته، اگه کسی با علم و آگاهی به بیراهه بره که نمیشه کاری کرد. باید نشست و تماشا کرد

sts92
16th July 2011, 11:19 PM
بيراهه همينه كه شما دانش داري اما بينش نداري
اينكه ندوني دانشتو كجا استفاده كني و چجوري
همه اينهارو آيا ميشه توو دانشگاه آموخت ؟
من نظر كليم اينه كه قرار نيست همه ما كارآفرين باشيم يا مديريت جايي رو به عهده بگيرم و يا حتي سعي كنيم كه اينطوري باشيم
يكي تجربه داره يكي علم يكي تجهيزات و يكي ... يه گروه تشكيل ميشه
چشمها رو بروي هم قرار ميگيره و تصميم ميگيرن و وقت اجرا پشت به هم ميكنن اين ميشه موفقيت و ...
اميدوارم منظورم رو خوب رسونده باشم [negaran]

B a R a N
16th July 2011, 11:28 PM
همه چیو تو دانشگاه یاد نمیدن، دانشگاه یه نقطه شروعه، نقطه پایان که نیست. مثلا پدر و مادرا که نمیتونن همه چیو بهمون یاد بدن، یه جایی خودمون باید بریم و تجربه کنیم، دانشگاه هم همینجوریه


يكي تجربه داره يكي علم يكي تجهيزات و يكي ... يه گروه تشكيل ميشه

این یعنی کار گروهی، یعنی افراد مکمل کنار هم قرار میگیرن، ولی این مکمل بودن تضمینی برای ادامه مشارکت نیست

در همه کشورها هم جهت انجام کارهای گروهی عدم اعتماد وجود داره، با توجه به شرایط کشور ما و ضعف در قوانین این موضوع شدیدتر میشه

متاسفانه از جمله موانعی هم هست که هیچ راهی برای حلش وجود نداره

منظورتون همین عدم اعتماد بود؟

sts92
17th July 2011, 12:37 AM
همه چیو تو دانشگاه یاد نمیدن، دانشگاه یه نقطه شروعه، نقطه پایان که نیست. مثلا پدر و مادرا که نمیتونن همه چیو بهمون یاد بدن، یه جایی خودمون باید بریم و تجربه کنیم، دانشگاه هم همینجوریه

منم موافق اينم
و اينكه منظورم اينه كه كار گروهي تو كشورمون داره برعكس اجرا ميشه اول جداگونه و خودسر تصميم ميگيريم و بعد وقت اجرا توو كار هم دخالت ميكنيم ايناس مشكلات تازه يكي كه بخواد كار صحيح رو انجام بده ميشه مدير نالايق ...

B a R a N
17th July 2011, 12:49 AM
و اينكه منظورم اينه كه كار گروهي تو كشورمون داره برعكس اجرا ميشه اول جداگونه و خودسر تصميم ميگيريم و بعد وقت اجرا توو كار هم دخالت ميكنيم ايناس مشكلات تازه يكي كه بخواد كار صحيح رو انجام بده ميشه مدير نالايق ...

ما کلا کار گروهی نداریم
مثالی از این موضوع که همه لمسش کردیم پروژه های دانشگاهیه، معمولا تو این گروه ها همه به یه اندازه کار نمیکنن و بعضیها به موقعش جاخالی میدن و بقیه مجبور میشن مسئولیت اونم گردن بگیرن

توی بقیه مسائل هم همینه، این زنجیره کلا مشکل داره

وقتی یکی توی گروه بخواد از بقیه بهتر کار کنه انقدر میزنن تو سرش تا بشه مثه بقیه، یا اینکه مجبوره جور بقیه رو هم بکشه

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد