دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.

تصویر 5 ار 99 از آلبوم موفقیّت

7 9 2013 1 05 34 PM

اضافه کردن عکس
17th October 2013, 03:42 PM
آلبوم
موفقیّت
اضافه شده توسط
محمد نظری گندشمین

پیغام های تصاویر

  1. محمد نظری گندشمین
  2. محمد نظری گندشمین
  3. محمد نظری گندشمین
    برای تغییر کردن باید آگاهانه و عمدا متفاوت فکر و عمل کرد

    وقت آنست کلیشه های فکری و عملی خودمون رو در هم شکنیم
  4. محمد نظری گندشمین
  5. محمد نظری گندشمین





    دختر معلول رئیس شورای شهر شد
    رئیس شورای شهر دلند گفت: بسیاری از معلولین به دلیل نداشتن شغل و هزینه‌های رفت و آمد حتی قادر به شرکت در کلاس‌های آموزشی نیستند که همین امر منجر به منزوی شدن معلولین می‌شود.


    به گزارش پیشرفت پرس، به مناسبت ولادت حضرت معصومه(س) و روز دختر به سراغ یکی از دختران موفق برجسته و توانمند و اولین دختر معلولی در ایران که در انتخابات چهارمین دوره شوراهای اسلامی شهر و روستا شرکت نموده و بعنوان رییس شورای شهر دلند یکی از شهرهای رامیان به فعالیت مشغول است.


    مشروح گفتگوی خبرنگار ما با این دختر معلول موفق که مادر او نیز ما را در این گفتگو همراهی کرد، در زیر آورده شده است.


    * کمی از وضعیت خودت برایمان بگو؟


    لیلا برزمینی متولد 1360، فرزند اول از یک خانواده 9 نفره، کارشناسی ارشد مطالعات منطقه خاورمیانه (شمال آفریقا) دارای معلولیت جسمی - حرکتی مادرزادی که در حال حاضر با مساعدت و اعتماد مردم رییس شورای شهر دلند هستم تا توانایی های خود را به عرصه ظهور برسانم.


    * از چه زمانی و چگونه متوجه بیماری شدید و چگونه با آن کنار آمدید؟


    از 5-6 سالگی متوجه معلولیتم شدم وچون از ابتدا جراحی های متعددی داشتم بعد از هر جراحی لحظه شماری می کردم که دوره استراحت تمام شود و من هم مثل بقیه دوستانم بدوم و راه بروم و لی این اتفاق نیفتاد و من هیچوقت ناراحتیم را به زبان بیان نمی کردم.


    هنگام بازی با هم سن و سال های خودم بازی هایی که نیاز به تحرک و دویدن نداشت را پیشنهاد میدادم و اکثرا هم قبول می کردند وزمانیکه بزرگتر شدم بیشتر تماشاچی بودم و برایم خیلی سخت بود.


    دوران راهنمایی مدتی گوشه گیر شده بودم و بیشتر وقت خود به مطالعه کتاب و نوشتن داستان می گذراندم و حتی برای دوستان در مدرسه انشا می نوشتم و در زمینه داستان نویسی هم مقاماتی را بدست آوردم تا اینکه در دوران دبیرستان با این بیماری کنار آمده و معلولیت خود را پذیرفتم.


    موقعیت و محیط جدید دانشگاه برایم سخت بود و فشار روحی فراوا


    نی وارد شد ولی کم کم عادت کردم و تا الان دیگر برایم مشکلی نیست.


    * در خصوص فعالیت ها و موفقیت های خود بگویید؟


    کتاب رمان ویالن بهانه بود با 202 صفحه که مدت 8الی9ماه نوشتار این کتاب به طول انجامید و در سال 89 در 1000 نسخه به چاپ رسید، کسب رتبه 5 علمی در قبولی کارشناسی ارشد در دانشگاه آزاد آزادشهر، و متاسفانه به دلیل عدم امکانات لازم فرصت شرکت در مسابقات ورزشی نداشتم.


    در حال حاضر مشغول به تهیه و نوشتن فیلمنامه ای با موضوع بیماران ام اس هستم. علت انتخاب این موضوع، چون فردی که دچار این بیماری می شود در ابتدا از یک زندگی عادی برخوردار بوده ولی بعد از درگیری با این بیماری همه نگاهها از او برمی گردد یا خیلی کم می شود و بسیاری از فرصتهای اجتماعی از او گرفته می شود.


    تغییر نگاه و طرز فکر نسبت به معلولین و افزایش آگاهی مردم به فردی معلول که توانایی انجام کار را همانند بقیه افراد عادی دارد، از دلایل انتخاب موضوع فیلمنامه عنوان کرد.


    * انگیزه حضور خود را جهت شرکت در انتخابات شوراهای اسلامی بیان کنید؟


    با یک پیشنهاد ساده جهت شرکت در شوراها شروع شد و چون با اتمام تحصیلاتم هنوز شغلی نداشتم و بیکاری را یک نوع خلا در خود احساس کردم و بعنوان کاندیدا ثبت نام کردم و چندان امیدی جهت کسب آراء لازم نداشتم به دلیل اینکه مردم شفافیت کامل از تواناییهای معلولین ندارند و این برای من ناامیدکننده بود که خودم را ثابت کنم.


    اگرچه ظاهر من همانند یک فرد عادی نیست ولی شاید فعالیتهایی را که یک فرد عادی انجام می دهد من معلول به دلیل تواناییهای ذاتی آن را بهتر انجام دهم.


    خوشحالم که مردم این فرصت را در اختیار من قرار دادند که خودم را اثبات و به مردم ثابت کنم درست است که پای جسمی من مشکل دارد ولی با من با پای فکر پیش می روم.


    از مردم شهر که این فرصت را در اختیارم گذاشتند که از خودم و جامعه معلولین حمایت کنم کمال تشکر را دارم و امیدوارم از این وظیفه که بر دوش من است سربلند بیرون بیایم.


    * چه توصیه ای به هم نوعان خود دارید؟


    هیچگاه در زندگی ناامید نشوند و فقط به خدا توکل کنند و از هرفرصت کمال استفاده را ببرند و این جرات را به خود بدهند که در همه عرصه ها رو به جلو حرکت و خود را اثبات کنند.


    * حرف پایانی به مسئولین...؟


    در روز جهانی معلولین و حتی غیر از این روز در شناخت و آگاهی مردم از معلولین در تمامی زمینه ها تلاش کنند چرا که بسیاری از معلولین زیر نگاههای سنگین مردم محیط انزوا را برای خود انتخاب کرده اند.


    عدم امکانات رفاهی معلولین، عدم فضاسازی مناسب ادارات و فروشگاهها و شغل معلولین از مشکلات مهم و اساسی این قشر ذکر کرد.


    بسیاری از معلولین به دلیل نداشتن شغل و هزینه های رفت و آمد حتی قادر به شرکت در کلاسهای آموزشی نیستند که همین امر منجر به منزوی شدن معلولین می شود.


    منبع: گلستان ما

  6. محمد نظری گندشمین
    معلول نبودم، موفق نمی شدم!




    اگر پزشکان کمی بیشتر دقت می کردند، این اتفاق نمی افتاد! حتی مادر محمدرضا نیز می دانست زایمان سختی پیش رو دارد…



    دکتر، سر زایمان پیشین هم این حرف را زده بود و سفارش کرده بود اما سهل انگاری باعث شد «محمدرضا کاری» برای همیشه محکوم به نشستن روی ویلچر شود. شاید اگر هر یک از ما جای او بودیم، اکنون به زمین و زمان ناسزا می گفتیم و می خواستیم از دنیا انتقام بگیریم، اما محمدرضا این گونه نیست؛ شرایطش را پذیرفته و خود را با دنیایی که آن را نه «معلولیت» بلکه «محدودیت» می نامد، وفق داده است. او باور دارد که می تواند و به قول خودش حتی یک لحظه دست از تلاش برنداشته و همیشه با ناتوانی جنگیده است.خانه آنها نیز مانند روحیه محمدرضا سرشار از نشاط است؛ طوری که وقتی وارد آن شدیم، اصلا احساس نمی کردیم آنها را برای اولین بار می بینیم.

    ▪ چه شد که دچار معلولیت شدید؟مادرم تعریف می کند در زایمان اولش هم کمی مشکل داشته و امکان داشته این مشکل برای برادر بزرگ ترم هم به وجود آید اما خطر از بیخ گوشش گذشته و سالم متولد شده است. پزشک مادرم گفته بود زایمان بعدی باید با روش سزارین باشد. زمانی که من را باردار شد، با پزشکی دیگر این توصیه را مطرح کرد و شرح زایمان اولش را برای او توضیح داد و خواست تا سزارین شود، اما پزشک با عصبانیت به او گفته بود: «من دکترم یا شما؟! خودم بهتر می دانم چه کار باید بکنم، نمی خواهد شما در امور پزشکی دخالت کنید!» مادرم تعریف می کند وقتی این قاطعیت را در کلام پزشک دیده، با اینکه ته دلش راضی به زایمان طبیعی نبوده، به او اعتماد می کند و به خود می گوید من که تخصص ندارم، حتما دکتر یک چیزی می داند که این گونه می گوید. پس با همه دلهره ها آماده زایمان طبیعی می شود. ۱۰اردیبهشت روزی بود که باید من متولد می شدم. مادرم می گوید از لحظه اولی که وارد بیمارستان شده ذکر «امن یجیب» را مدام تکرار می کرده است. زایمان انجام و همه چیز انگار به خیر و خوشی تمام می شود. من را پیش مادرم می برند ولی وقتی مرا می بیند، تا مرز سکته پیش می رود چون صورتم کبود و متورم بوده. هر چه از پزشکان دلیل این مشکل را می پرسند، هیچ کس چیزی نمی گوید. عاقبت پس از کلی پیگیری می گویند وقت زایمان اکسیژن به من نرسیده است. ظاهرا بعدها وقتی خانواده ام برای پیگیری این قضیه به مراجع مربوطه (کمیسیون پزشکی) مراجعه می کنند، هیچ چیز به نفع آنها نبوده است. من سال ۷۴ متولد شدم، سال ۱۳۲۰ که متولد نشدم، من بیماری CP دارم، یعنی نرسیدن اکسیژن به مغز نوزاد هنگام خروج از رحم. پزشکان خودشان هم می دانند این بیماری به دلیل اختلال در زایمان به وجود می آید اما این قصور را تکذیب می کنند. آخرین بار وقتی گریه های مادرم را در جلسه کمیسیون دیدم، با عصبانیت خطاب به پزشکان گفتم دیگر دوست ندارم گریه های مادرم را ببینم اما مادرم همچنان پیگیر این قضیه است و می گوید تا آخر پای من می ایستد. من همیشه می گویم آن پزشک را بخشیده ام، خدا نیز جای دیگر مرا خواهدبخشید، ولی دوست ندارم این سهل انگاری برای کسانی دیگر پیش آید و نوزادان دیگری به این بیماری مبتلا شوند.▪ اگر پزشکی که باعث شد این اتفاق برای شما بیفتد، ملاقات کنید، چه چیزی به او خواهیدگفت؟قبلا حرف های زیادی در ذهن برای گفتن داشتم، اما الان تنها چیزی که به ذهنم می رسد این است که امیدوارم بلایی که سر من آوردی، درس عبرتی برایت شده باشد تا دیگر بیشتر دقت کنی.▪ اگر موافقید از این دوران بیرون بیاییم و وارد زندگی پس از معلولیتتان شویم. دوره تحصیلتان چگونه بود؟دوره دبستانم در مدرسه امید شهرک والفجر سپری شد. مدرسه ای که برای بچه های استثنایی بود. چند هفته اول که سرویس ها مرتب نشده بودند، مشکل ایاب وذهاب داشتم و مجبور بودم آژانس بگیرم. هزینه آژانس برای پدرم زیاد بود و بالاخره یک روز گفت نمی تواند هزینه های رفت و آمدم را تامین کند و نباید دیگر به مدرسه بروم و بهتر است در خانه به کمک مادرم درس بخوانم. با اینکه خیلی دوست داشتم به مدرسه بروم، چیزی نگفتم. فردای آن روز همراه مادرم به مدرسه رفتیم تا با مدیر صحبت کند. هنگامی که ایشان را دیدیم، هر دو به گریه افتادیم. خانم امرا… که آن زمان مدیر مدرسه بودند، با شنیدن مسایل و مشکلات ما، سریع با یکی از آشنایانشان هماهنگ کردند و از فردای آن روز برایم سرویس گرفتند. بعد هم به کرج رفتم، آنجا در مدرسه عادی و کنار بچه های سالم درس خواندم. روز های اول کمی با آنها مشکل داشتم. واقعا نمی فهمم چرا برخی فکر می کنند کسی که معلول جسمی حرکتی است، از نظر ذهنی هم مشکل دارد؟ من برای اثبات اینکه با دیگران فرقی ندارم، آنقدر تلاش کردم که همیشه بین بهترین های مدرسه بودم.▪ کدام مدرسه را ترجیح می دادید؟ مدرسه ای که دانش آموزان آن محدودیت های جسمی داشتند یا مدرسه ای که محصلان سالم داشت؟به نظر من طبیعت انسان ایجاب می کند دوستانی مانند خودش داشته باشد اما هر مدرسه برای من تجربه های متفاوت و ارزشمندی داشت. در مدرسه اول فقط به فکر درس بودم، اما در مدرسه دوم گویی رسالتی بر دوشم گذاشته شده بود تا ثابت کنم یک معلول جسمی حرکتی از نظر بهره هوشی فرقی با یک انسان عادی ندارد.▪ دوران راهنمایی و دبیرستان چطور؟بعد از این دو مدرسه، به تهران برگشتم و به مجتمع سروش رفتم. آنجا مخصوص بچه های استثنایی بود و طبیعتا مشکلی نداشتم و تا دیپلم آنجا بودم.▪ افتخارات زیادی در ورزش بوچیا دارید، این ورزش چیست و از چه زمان و از کجا با آن آشنا شدید؟«بوچیا» مخصوص بیماران جسمی حرکتی است و به وسیله توپ و چند مانع انجام می شود. توپ ها باید از میان مانع ها رد شوند تا بازیکن امتیاز بگیرد. من از دوره دبستان (حدود سال ۱۳۸۴) با ورزش بوچیا آشنا شدم. در آن زمان زنگ های ورزش بوچیا بازی می کردم و گاهی ساعت های متمادی به آن می پرداختم. به طوری که همه مشکلاتم را فراموش می کردم. آن روز ها فهمیدم ورزش چقدر می تواند مرا شاداب کند. این مشغولیت از معلولیت جدایم می کرد. وقتی به مدرسه سروش رفتم، علاقه ام به ورزش اوج گرفته بود و به عشق بوچیا مدرسه می رفتم.▪ چه افتخاراتی در این ورزش به دست آورده اید؟ابتدا در مسابقه های استانی بین مدارس تهران مقام اول را کسب کردم و حدود سال ۸۵ یا ۸۶ برای اولین بار در مسابقه های کشوری شرکت کردم ولی به دلیل کم تجربگی نتوانستم مقامی به دست بیاورم. اما ۲ سال بعد (فروردین ۸۸) توانستم نظر مربی تیم ملی را به خود جلب کنم و برای تیم ملی انتخاب شدم. از فروردین تا شهریور ۸۸، هر ماه یک هفته در اردو بودم. در شهریور ۸۸ در مسابقه های جهانی در توکیو بین ۷ کشور به مقام سوم رسیدیم. در مسابقه های دانش آموزی کشوری نیز مقام اول را گرفتم، در مسابقه های دانش آموزی استان تهران هم چند بار مقام به دست آورده ام، اما به دلیل دشوار بودن رفت وآمد، نمی توانم در مسابقه هایی که در شهرستان برگزار می شود شرکت کنم.▪ رمز موفقیت خود را چه می دانید؟تلاش و پشتکار، اگر این دو باشند، همه قله ها را می شود فتح کرد، شک نکنید.▪ از برنامه های آینده تان برایمان بگویید.یکی از برنامه های آینده من ادامه تحصیل در رشته کامپیوتر در دانشگاه است. امسال در کنکور شرکت کرده ام. برنامه دیگرم نیز رسیدن به هدفم، یعنی مربیگری در رشته ورزشی بوچیاست. البته به دلیل اینکه مقام آسیایی دارم، نیازی به گذراندن دوره مربیگری نخواهم داشت. فعلا منتظر نتیجه کنکور هستم تا بتوانم با فراغ بال تصمیم بگیرم.▪ شما در میان همسالان خود شخصیت موفقی هستید. فکر می کنید اگر این معلولیت را نداشتید، باز همین قدر موفق بودید؟مطمئنم این گونه نبود؛ معلولیت باعث شد افق های دیدم گسترده تر شود. من راضی ام به رضای خدا و می دانم حتما حکمتی در این قضیه بوده است.▪ به عنوان فردی که محدودیت هایی دارد، انتظارت از دولت چیست؟جدی گرفتن و اعتماد بیشتر به توانایی های ما. البته ما فقط به توجه نیاز نداریم، درخواست من از رییس جمهور این است که برای مسکن ما چاره ای بیندیشد، قرار بود در طرح مسکن مهر در تهران برای ما هم تسهیلاتی در نظر گرفته و اجرا شود ولی متاسفانه هنوز این کار انجام نشده است. انجام بیشتر فعالیت های اجتماعی ما از قبیل دانشگاه و باشگاه ورزشی و… فقط در سطح تهران امکانپذیر است. کاش سازمان بهزیستی برای تسهیل رفت وآمد ما چاره ای می اندیشید. ما نمی توانیم از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده کنیم. قبلا کمک هایی می شد ولی متاسفانه به تدریج کم و سپس کاملا قطع شد. حدود ۳ ماه است که به دلیل مشکلات حمل ونقل، کاردرمانی نرفته ام و به همین دلیل تمرین هایم در باشگاه قطع شده است. سلامت جسم و روان من به درمان و ورزش نیاز دارد و آینده من به آن وابسته است.


  7. محمد نظری گندشمین
    گپ‌وگفت فارس با فاطمه رخشانی
    برای معلولان بدتر از موانع فیزیکی موانع فرهنگی است / باید خلاف جهت آب شنا کنیم
    فاطمه رخشانی معلولی است که اکنون معاون وزیر بهداشت است؛ او می‌گوید برای معلولان بدتر از موانع فیزیکی موانع فرهنگی است که اکنون فضا را برای این قشر از جامعه سنگین کرده است.






    به گزارش خبرگزاری فارس از زاهدان، معلولیت نه تنها محدودیت نبوده بلکه فرصتی برای بروز استعدادهای افراد در زمینه های مختلف است، چه بسیار هستند معلولانی جسمی حرکتی، نابینا، ناشنوا که در زمینه‌های مختلف ورزشی، علمی، هنری دارای مقام و رتبه بوده و پیشرفت کرده‌اند.آنها با توکل و اتکا به خداوند متعال این معلولیت خود را آغاز عزلت و گوشه نشینی ندانسته بلکه با همت و پشتکار به سمت محقق کردن آرمان‌ها و علایق خود حرکت کرده‌اند به گونه‌ای که امروز شاهد پیشرفت آنها در زمینه های مختلف هستیم.در زمینه علمی یکی از معلولان موفق استان سیستان و بلوچستان پروفسور فاطمه رخشانی بوده که دارای مدرک عملی پایه 41، پروفسوری آموزش بهداشت است.وی مدت 22 سال است که عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی زاهدان است، در کارنامه سوابق علمی و اجرایی خود مسئولیت‌هایی از جمله دبیر هیئت ممتحنه و ارزشیابی رشته آموزش بهداشت و ارتقای سلامت، دبیر کمیته ترویج شیوه زندگی سالم، مدیر کل دفتر آموزش و ارتقای سلامت معاونت بهداشتی و دبیر جشنواره ملی رسانه‌های سلامت طی سه سال متوالی را بر عهده داشته است.این مسئول هم اکنون به عنوان معاون بهداشتی وزارت بهداشت مشغول فعالیت است.خبرنگار فارس در سیستان و بلوچستان با وی گفت‌وگویی ترتیب داده که در ادامه با هم میخوانیم:
    فارس: در مورد نوع معلولیت خود بفرمایید؟
    من معلول جسمی حرکتی هستم که در سن دو سالگی بر اثر تزریق آمپول پنی‌سیلین از ناحیه دو پا فلج شده و مابقی عمر خود را تاکنون بر روی ویلچر سپری کرده‌ام.
    فارس: چطور با این اتفاق کنار آمدید؟
    خوب وقتی افراد معلول در کنار افراد سالم خلق می شوند مانند این است که در میان یک دسته گل صورتی، چند گل بنفش رشد کند و این توجه همه را به گلهای بنفش معطوف می کند، گلهای بنفش همان معلولان هستند که توجه جامعه را به خود جلب می کنند، قطعا خداوند از خلقت همه موجودات عالم هدفی دارد و هر کدام را برای ایفای نقشی در دنیا خلق کرده است.وقتی که متفاوت باشی بیشتر دیده می شوی چون نشانه‌ای از قدرت خداوند هستی، خداوند حتی از خلقت یک معلول عقب مانده ذهنی هدف دارد و آن را نیز برای ایفای نقشی در عالم خلق کرده و قطعا اذیت و آزار بنده ها هدف این خلقت نبوده است.معتقدیم که برگ درختی بدون اذن خداوند از درخت نم‍ی‌افتد، شاید صلاح و تقدیر من هم در این بوده بر روی ویلچر زندگی کنم.
    فارس: شما با توجه به معلولیتی که داشته‌اید، توانسته‌اید در اجتماع حضور پر رنگ و اثرگذار داشته باشید، رمز این موفقیت چه بوده است؟
    از همان سال‌های نخست معلولیتم خانواده‌ام به من و به اینکه میتوانم مفید باشم برای خانواده و اجتماع، اعتماد کردند، من در کنار اعتماد خانوده به آینده امیدوار شدم و با توکل به خدا به دنبال شکوفایی علایق و استعدادهای خود گام برداشتم.
    فارس: علاقه شما چه بود؟
    من بخاطر شرایطی که داشتم و باید دائما بر روی ویلچر می‌بودم، بیشترین علاقه‌ام به مطالعه و درس خواندن بود که با همکاری خانواده آن را با جدیت ادامه دادم و در دانشگاه قبول شدم و پس از فراغت از تحصیل در سال 70 به عنوان عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی زاهدان فعالیت خود را بیشتر کرده و از سال 72 کار اجرایی من در سمت های مختلف آغاز شد.
    فارس: چه مسئولیت‌هایی را در حوزه اجرایی برعهده داشته‌اید؟
    مسئولیت‌هایی از جمله دبیر هیئت ممتحنه و ارزشیابی رشته آموزش بهداشت و ارتقای سلامت، دبیر کمیته ترویج شیوه زندگی سالم، مدیر کل دفتر آموزش و ارتقای سلامت معاونت بهداشتی و دبیر جشنواره ملی رسانه‌های سلامت طی سه سال متوالی در سال‌های اخیر بر عهده داشتم.
    فارس: رمز موفقیت شما در زندگی و کارهای اجرایی چه بوده است؟
    رمز موفقیت من ابتدا اعتماد خانواده به من بود که سبب شد ایجاد انگیزه و امید در وجود من بیدار شود و با توکل به خداوند در راستای اهدافم تلاش کنم.
    فارس: لطفا بیشتر در این زمینه توضیح بدهید؟
    اعتماد خانواده مهم‌ترین رمز موفقیت من بود، خانواده ام به من با همین معلولیت جسمی اعتماد کرده و تشویقم کردند به گونه ای که نور امید در وجود من بیدار شده و با توکل به خداوند در راستای اهدافم تلاش کنم.من معتقدیم که تمام مقدرات دنیا به دست خود انسان رقم نمیخورد و قطعا اگر تقدیر و اراده خداوند نباشد انسان هرگز به هیچ جایگاهی دست نمی‌یابد، من باور دارم که حتی مشکلات و سختی‌ها هم به صلاح انسان هاست و ممکن است زمینه ساز رسیدن به بسیاری از خوشی ها و موفقیت ها در زندگی باشد، مشکلات تنها برای معلولان نیست، بلکه خیلی از انسان های سالم را می بینیم که دچار مشکلات بسیار هستند، سرنوشت برای هرکس به طریقی مقدر شده است.
    فارس: از دیدگاه شما مهم‌ترین دغدغه معلولان در جامعه ما چه می‌تواند باشد؟
    اشتغال مهم‌ترین دغدغه معلولان است، البته از آنجاییکه من عضو هیئت علمی دانشگاه بودم و در آن زمان به رشته درسی من نیاز بود شرایط استخدامم راحت تر بود.اما امروز شاهد هستیم که پیدا کردن یک شغل در جامعه برای معلولان به یک مشکل بزرگ تبدیل شده، با وجود اینکه در قانون جامعه معلولان مبحث سه درصد مطرح شده اما مسئولان خیلی به آن پایبند نیستند.اگر قرار باشد برای پذیرفتن یک شغل، دو نفر با شرایط مشابه ولی یک نفر سالم و یک نفر معلول مراجعه کنند، قطعا کارفرما فرد سالم را پذیریش می‌کند، زیرا به توانایی فرد معلول اطمینان ندارد و این ضعف بزرگ جامعه ماست.
    فارس: پیشنهاد و راهکار شما برای حل این مشکل چیست؟
    سازمان بهزیستی باید حمایت از معلولان را به عنوان مدیریت کننده برنامه‌های آنها مورد اهمیت قرار داده و حتی استخدام آنها را در ادارات دولتی را پیگیر باشد.البته معتقد هستم که اگر یک فرد معلول بخواهد از قابلیت‌ها و توانمندی‌های خود به خوبی استفاده کند، می‌تواند در مشاغل آزاد هم موفق باشد.وابستگی اکثر افراد جامعه نه تنها معلولان به شغل‌های دولتی از دیگر مشکلات کشور ما است.می‌شود به دنبال شغل‌های آزاد رفت و با فعالیت در مشاغل خرد زمینه حضور چند نفر دیگر را نیز فراهم کرد. همچنین اعتبار دادن به مشاغل دولتی در جامعه ما مانع بزرگی برای مراجعه افراد به مشاغل آزاد است.
    * موانع فیزیکی مهم‌ترین مشکلات معلولان جسمی حرکتی است

    فارس: نظر شما در زمینه مناسب سازی برای معلولان در سطح شهرها چیست؟ آیا این امر به خوبی مورد توجه قرار گرفته است؟
    بر خلاف اینکه قوانین محکمی هم در این راستا در کشور داریم، اما در هیچ استانی حتی تهران بحث مناسب سازی رعایت نشده است.با وجود اینکه از دوران جنگ جمعیت زیادی جانباز و معلول در کشور وجود دارند و اینها برای ارائه خدمت در اجتماع فعالیت می‌کنند متاسفانه هنوز سطح خیابان ها مناسب سازی نشده است.گاهی اوقات هم که رمپ هایی برای رفاه حال معلولان در سطح معابر ایجاد می کنند، شاهد هستیم که هیچ استانداردی را رعایت نمی‌کنند.سازمان بهزیستی وظیفه نظارت دارد و باید به عنوان یک مدعی العموم بحث مناسب سازی را با جدیت پیگیری و در صورت کوتاهی دستگاه‌های مربوطه از آنها شاکی شود.آنچه معلولان به ویژه معلولان جسمی حرکتی را بیش از پیش آزار می‌دهد و از موانع فیزیکی هم بدتر است، وجود موانع فرهنگی است.
    فارس: در زمینه موانع فرهنگی بیشتر توضیح می‌دهید؟
    مقاومت در مقابل نگاه‌های ترحم آمیز بسیار سخت است، یک معلول اگر در طبقه پنجم یک آپارتمان باشد میتواند با همکاری و کمک چند نفر جا بجا شود و این غیر ممکن نیست، اما وقتی با موانع فرهنگی مواجه می شویم واقعا نمیدانیم باید چکار کنیم.موانع فرهنگی یعنی اینکه نگاه جامعه به معلولان جسمی حرکتی به عنوان یک فرد از کار افتاده و بی دست و پا است که نمیتوان هیچ کاری انجام دهد.رسانه‌ها و دستگاه های فرهنگی باید نگاه مردم را به معلولان تغییر دهند به طوری که مردم معلولان را نیز مثمر ثمر بدانند.و البته نباید حتما به دنبال معلولانی که پیشرفت کرده‌اند رفت و آنها را معرفی کرد، زیرا تمام معلولان با یک سری مشکلات مواجه هستند که رسانه ها اگر به دنبال آنها هم بروند و درد دل آنها را هم منعکس کنند قطعا در تغییر نگاه مردم به آنها موثر خواهد بود؛ زیرا مقاومت در مقابل نگاه‌های ترحم آمیز هم بسیار سخت است.
    فارس: با توجه به معلولیتی که دارید تصور می‌کردید یک روز به عنوان معاون بهداشتی وزیر فعالیت کنید؟
    اگر هر فردی در هر شرایطی چه سالم و چه معلول، به موفقیتی دست می یابد، هرگز فکر نکنند که خوش شانس هستند و ستاره بخت در خانه وی نشسته است، زیرا هیچ کس بدون تلاش و پشتکار هرگز به هیچ مقام و درجه ای نمیرسد.من قطعا پیش‌بینی چنین پست و مقامی را نمی‌ کردم و آنچه سبب شد به اینجا برسم، دقت و احساس مسئولیت در وظایفی بود که قبلا بر عهده داشتم.خداوند نسبت به ما معجزه نکرده بلکه با توجه به این مثال که «از شما حرکت و از خدا برکت» من مزد تلاش و زحمت خود در تمامی سال‌هایی که بر روی ویلچر بوده ام از خداوند گرفته‌ام و به همه به ویژه جامعه معلول میگویم که مطمئن باشند خداوند هیچ تلاشی را بی نتیجه نمی‌گذارد.
    فارس: حرف آخر؟
    من به سختی با موضوع معلولیت و نگاه ترحم آمیز جامعه به معلولان کنار آمدم و هرگز دوست ندارم حتی یک بار حتی یک ثانیه از گذشته را برگردم و دوباره تکرار کنم، چون سختی‌ها و ملالت‌های بسیار را تجربه کرده‌ام.من معتقدم معلولان برای اینکه خود را در نگاه اجتماع توانمند نشان دهند و قابلیت های خود را اثبات کنند، باید بر خلاف جهت آب شنا کنند، باید تفکر مثبت و افق بلندی را در ذهن خود برای آینده خود طراحی کنند، زیرا باور داریم که هرطور فکر کنیم ، همان طور رقم می‌خورد.===================گفت‌وگو تفصیلی از شیوا سرگزی
نمایش نظرات داده شده برای این تصویر1 از 7 از 7