دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 41

موضوع: دانشگاه آزاد اسلامی واحد نخبگان !! "داستان"

  1. #11
    یار همراه
    نوشته ها
    2,124
    ارسال تشکر
    18,960
    دریافت تشکر: 11,371
    قدرت امتیاز دهی
    23072
    Array

    پیش فرض پاسخ : دانشگاه آزاد اسلامی واحد نخبگان !! "داستان"





    خیلی خوبه...

    عاما!!!

    اینجانب پیشنهاد می کنم یه سری نکات ریز، جهت فرهنگ سازی هم درش جای بدید
    ویرایش توسط "VICTOR" : 25th February 2015 در ساعت 09:47 PM

  2. 4 کاربر از پست مفید "VICTOR" سپاس کرده اند .


  3. #12
    کاربر اخراج شده
    رشته تحصیلی
    مدیریت دفاعی
    نوشته ها
    4,430
    ارسال تشکر
    5,018
    دریافت تشکر: 13,826
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    Capitan Totti's: جدید40

    پیش فرض پاسخ : دانشگاه آزاد اسلامی واحد نخبگان !! "داستان"

    نقل قول نوشته اصلی توسط سروه74 نمایش پست ها
    ولی من سروه74ام
    (حالاخودمونیم ولی من نقشم کمرنگ بود)
    ولی بازم ممنون
    الدرود !

    73 بهتر تره

    پر محتوا بود عوضش !
    نقل قول نوشته اصلی توسط "VICTOR" نمایش پست ها




    خیلی خوبه...

    عاما!!!

    اینجانب پیشنهاد می کنم یه سری نکات ریز، جهت فرهنگ سازی هم درش جای بدید
    اگر یه کم قابلیت خنداندن داشته، به نصف اهدافم رسیدم!

    ابتدا باید خنداند و سپس فرهنگ سازی کرد !

  4. 5 کاربر از پست مفید Capitan Totti سپاس کرده اند .


  5. #13
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    كارشناسي برستاري
    نوشته ها
    691
    ارسال تشکر
    2,195
    دریافت تشکر: 3,080
    قدرت امتیاز دهی
    3683
    Array
    سروه74's: جدید113

    پیش فرض پاسخ : دانشگاه آزاد اسلامی واحد نخبگان !! "داستان"


    ولی من ازسیاست خوشم نمیاد
    توبیوگرافیمم نوشتم
    زندگی بهتر ازاین ​نمیشه

  6. کاربرانی که از پست مفید سروه74 سپاس کرده اند.


  7. #14
    کاربر اخراج شده
    رشته تحصیلی
    مدیریت دفاعی
    نوشته ها
    4,430
    ارسال تشکر
    5,018
    دریافت تشکر: 13,826
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    Capitan Totti's: جدید40

    پیش فرض پاسخ : دانشگاه آزاد اسلامی واحد نخبگان !! "داستان"



    داستان سوم

    امروز اصلا حوصله ی کلاس رو ندارم!

    دم خیابون وایستادم و منتظر اتوبوس دانشگاه !

    ترمز کرد ! سوار که شدم ؛

    اتوبوس بنز قدیمی با راننده ی سیگاری و ژولیده با کلاهی پهلوی و تفکراتی داش مشتی ئی !! اسمش مجتبی بود"m.g.s.t.r"

    من : درود !

    مجتبی : ال درود!

    من:

    اون:

    من : تا خواستم سخنی بزبان بیارم !

    آقا مجی ؛ زد رو تخته گاز و بنده طی حرکتی خودجوش! به عق رانده شده و بر کف اتوبوس پخش شدم!

    نسکافه ی مونا؛ بر صورتم پاشید !

    آبمیوه ی نیلوفر بر دماغم اصابت کرد !

    نی اش ؛ رفت داخل بینیم

    کیک زهرا ؛ بر چشمانم پاشیده شد !! و چشمانم لحظاتی نمی دید !

    و از سایر اتفاقات بی خبر بودم!

    چشمانم که باز شد ؛ چند برگه از جزوات حمیرا و بارون "homeyra Baro0on" بر صورتم فکنده شد

    من که بدلیل بی حوصلگی امروز ؛ نای بلند شدن نداشتم متوجه ایستادن اتوبوس و سوار شدن

    فردی بنام فاطیما ! "*Fatima" " شدم ! و تا اومدم به خود بیام ؛ پاشنه ی دراز و سفت کفش اش را بر روی دستم دیدم!

    قیافه ی من :

    قیافه فاطیما :

    قیافه ی من :

    قیافه فاطیما : پاشو دیگه لوس اه اه !

    درین حین سروه؛ رو به سوی مجتبی نبود و فرمود آقای راننده

    راننده : بعله !

    سروه : دستی بزن به دنده !

    مجتبی : بعله !

    سروه : و از سمت راست برانید

    من :

    سروه:

    مونا :

    سلی ناز:

    بر چهره ی سلی ناز نگریستم دریافتم که کاسه ای زیر قابلمه است

    آری آری ؛ او طی مرحله ی نقاهت از آشنایی به عاشقی بود !

    تا خواستم بررسی کنم چه بوده و چه شده؛ همه بشکل کماندویی از در و پنجره ی اتوبوس پیاده شده

    و رو به سوی کلاس نهادند !

    کلاس را که رسیدیم ؛ نرگس "mogan" قبل از همه در آنجا بود

    آیا او دیشب درینجا خوابیده؟

    با ما همراه باشید تا به سوال شما پاسخ دهم!

    درین فکر بودم که ناگه رئیس دانشگاه ماری مریم بر پشت گردنم پس گردنی ئی آب دار کوباند !

    و بر صندلی بنشستم !

    مونا و سلی ناز بر مواضع خود تاکید میکردند !

    حال نمیدانم مواضع اشان چه بود؛ هرچه بود تاکیدشان را مطمئنم !

    خلاصه رویم را بر ضلع جنوب غربی کلاس تکان دادم

    بارون و حمیرا را دیدم که بر یکدیگر اخم نموده و نسبت به مواضع هم منتقد بودند !

    حال نمیدانم از چه ! ولی مطمئنم

    سرم را تکان داده و ضلع شمال غربی را کنکاش نموده و صحنه ای فاجعه بار دیدم !

    کاپلو "capello" بر میز نشسته بود و بر آیینه ای که پدرام بر دست داشت نگریسته و نسبت به چهره ی خویش منتقد بود !

    پدی دستی بر صورت او کشید و بوسه ای بر چهره ی او زده و به ناگه دامن از بر کشید و رفت به ؛ به ؛ به

    سمت راننده !! آری آن آیینه ی زیبایی راننده بود !

    استاد امروز کلاس ما ؛ کسی نبود جز !! جز !! جز !! حدس بزنید دیگه !

    همون پارسی ,

    استاد بر تخته سیاه "سپید !" جمله ای بنوشت و از ما خواست آنرا تفسیر کنیم !

    جمله

    " اسم ! بهتر است یا ثروت؟! "

    البته نمیدونم دقیقا این بود یا نه !

    ولی خب ؛ 10ثانیه طول نکشید که سلی ناز دستش را بالا برده و از استاد خواست که اجازه ی شرفیابی !

    به کنار ساحت مقدس تخته سیاه را بدهد !

    او رفت...

    بی صدا رفت ! رد پایش پاک شد...!

    آری رد پایش که با گل و لای آمیخته بود پاک شد !

    خواند انشایش را !

    " قطعا اسم !"

    استاد: هوم؟!

    سلی ناز : اهم

    من :

    استاد اخمی کرد و یک عدد صفر ! بدو داده و نفر بعدی را صدا کرد !

    مونا...

    او بر پای تخته سیاه رفته و موضوع را کنکاش نمود !

    مونا : به درستی که در جامعه ی بشری این سوال فلان است و فلان و...
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    پس بر اساس این محتوا؛ اسم بهتر از ثروت است !

    پارسی : آفرین !

    مونا : مرسییییییییییی

    پدرام :

    آخه یکی نیست به این پدرام بگه؛ حسود ؛ معتاد ! کلوپ شبانه !

    به تو چه آخه ؟!

    درین حین که ذهنم این سخنان را میگفت؛ گوش چپم مورد اصابت یک گلوله ی خودکاری قرار گرفت

    رویم را بدانجا دوخته و دیدم کار کار حمیراست

    یعنی من موندم آ !

    خلاصه از فرط بی حالی و خستگی به خواب عمیقی فرو رفته و بر خواب تعدادی راسو دیدم !

    راسو ها بمانند دیو های دو سر بر من حمله میبردند !

    به ناگه ؛ نرگس از آنجا در آمد و با گرز گرانی بر سر من کوفت

    اول که آنجا کجاست؟!

    دوم؛ منو نباید میزد ! راسوها چی بودن پس؟

    خلاصه خیلی خسته و کوفته ام و سر در گم !

    داستان رو بعدا ادامه میدم !


  8. 9 کاربر از پست مفید Capitan Totti سپاس کرده اند .


  9. #15
    دوست آشنا
    نوشته ها
    686
    ارسال تشکر
    3,739
    دریافت تشکر: 2,246
    قدرت امتیاز دهی
    1365
    Array

    پیش فرض پاسخ : دانشگاه آزاد اسلامی واحد نخبگان !! "داستان"

    سلام خوبه ادامه بدید
    کلاس را که رسیدیم ؛ نرگس "mogan" قبل از همه در آنجا بود

    آیا او دیشب درینجا خوابیده؟

    فقط باید بگم
    من اکثر اوقات خیلی دیر میرسم به کلاس.


    حَسْبِيَ اللّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ

  10. 3 کاربر از پست مفید mogan/k سپاس کرده اند .


  11. #16
    کاربر اخراج شده
    رشته تحصیلی
    مدیریت دفاعی
    نوشته ها
    4,430
    ارسال تشکر
    5,018
    دریافت تشکر: 13,826
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    Capitan Totti's: جدید40

    پیش فرض پاسخ : دانشگاه آزاد اسلامی واحد نخبگان !! "داستان"

    دوستان ؛ انتقاد !

  12. کاربرانی که از پست مفید Capitan Totti سپاس کرده اند.


  13. #17
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,341
    ارسال تشکر
    10,614
    دریافت تشکر: 19,174
    قدرت امتیاز دهی
    3108
    Array
    تووت فرنگی's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : دانشگاه آزاد اسلامی واحد نخبگان !! "داستان"

    نقل قول نوشته اصلی توسط Capitan Totti نمایش پست ها
    دوستان ؛ انتقاد !
    من نیز از سیاست دل خوشی ندارم آقای علی ...
    با توجه به علایق دوستان بنویسید ..
    باید موضوع را شاخه و برگ بیشتری داده و درون مایه تنوع بیشتری داشته باشد ...

    اگر چنین ادامه دهید بنظرم تکراری و کسالت آور می شود :)
    باشد که موفق باشید .

  14. 3 کاربر از پست مفید تووت فرنگی سپاس کرده اند .


  15. #18
    کاربر اخراج شده
    رشته تحصیلی
    مدیریت دفاعی
    نوشته ها
    4,430
    ارسال تشکر
    5,018
    دریافت تشکر: 13,826
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    Capitan Totti's: جدید40

    پیش فرض پاسخ : دانشگاه آزاد اسلامی واحد نخبگان !! "داستان"

    نقل قول نوشته اصلی توسط تووت فرنگی نمایش پست ها
    من نیز از سیاست دل خوشی ندارم آقای علی ...
    با توجه به علایق دوستان بنویسید ..
    باید موضوع را شاخه و برگ بیشتری داده و درون مایه تنوع بیشتری داشته باشد ...

    اگر چنین ادامه دهید بنظرم تکراری و کسالت آور می شود :)
    باشد که موفق باشید .
    الدرود!

    سیاست که تکذیب میکنم!

    سیاستی در این داستان حداقل وجود نداره

    اما در مورد موضوع و نوع بیان ؛ تایید میکنم و تغییر خواهم داد

    سپاس


  16. 2 کاربر از پست مفید Capitan Totti سپاس کرده اند .


  17. #19
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,341
    ارسال تشکر
    10,614
    دریافت تشکر: 19,174
    قدرت امتیاز دهی
    3108
    Array
    تووت فرنگی's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : دانشگاه آزاد اسلامی واحد نخبگان !! "داستان"

    نقل قول نوشته اصلی توسط Capitan Totti نمایش پست ها
    الدرود!

    سیاست که تکذیب میکنم!

    سیاستی در این داستان حداقل وجود نداره

    اما در مورد موضوع و نوع بیان ؛ تایید میکنم و تغییر خواهم داد

    سپاس

    نه نه !
    آنجا که نوشته بودید نیلوفر و خانوم سروه در مورد موضوعات سیاسی بجث می کنند من ترجیح می دارم بجای سیاست و پیرامون سیاست در مورد هوا و میزان گوگرد کلان شهر ها حرف بزنم ...
    در داستان شما نباید شخصیت ها صرفا یک نام باشند بلکه باید تعامل و گفتگوی بین اشخاص نزدیک به خود دوستان باشد و از خصوصیت های اخلاقی چشمگیر هر کاربر که باعث تاکید و زیبایی بیشتر می شود استفاده کنید ..
    و اینگونه نوشته ها در سایت وقتی خوب است که با داستان شما کاربران از یکدیگر یک شناخت نسبی پیدا نمایند و نه بلکه تنها جنبه خنده و طنز داشته باشد ...
    ..
    انتقاداتی بود که برای خواندن ادامه رغبت بیشتری پیدا کنم.:)
    ویرایش توسط تووت فرنگی : 27th February 2015 در ساعت 01:01 PM

  18. 5 کاربر از پست مفید تووت فرنگی سپاس کرده اند .


  19. #20
    یار همراه
    نوشته ها
    2,124
    ارسال تشکر
    18,960
    دریافت تشکر: 11,371
    قدرت امتیاز دهی
    23072
    Array

    پیش فرض پاسخ : دانشگاه آزاد اسلامی واحد نخبگان !! "داستان"

    به نظر من اینکه متضاد با شخصیت حقیقی هم باشیم جذابیت دیگه ای داره، نقشی رو تجربه می کنیم در داستان که در واقعیت شبیه اون نیستیم... و این هم می تونه دلیلی باشه برای انگیزه ی بیشتر جهت مطالعه...

    اما خب نظر نیلوفر خانم هم خوب هست

  20. 4 کاربر از پست مفید "VICTOR" سپاس کرده اند .


صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 21st January 2015, 11:26 AM
  2. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 19th February 2014, 07:01 PM
  3. پلیس "وی‌چت" و "اینستاگرام" را زیر نظر دارد
    توسط vahid5835 در انجمن اخبار تلفن همراه
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 10th December 2013, 07:39 PM
  4. مقاله: نقدی بر داستان كوتاه " كیمیا " اثری از " علیرضا ذیحق "
    توسط AreZoO در انجمن نقد و بررسی ادبی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 2nd October 2010, 03:21 PM
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 29th November 2008, 10:48 AM

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •