[
[
تو را دوست نمی دارم
گر چه گلی در نظر آیی
یا یاقوت زردی
یا میخکی
که آتش، آنها را به کشتن خواهد داد.
تو را دوست می دارم
چونان حقایق تاریک
که دوست داشتنی هستند
من
حقیقت تو را دوست می دارم
اگر گیاهی باشی که هیچگاه شکوفه نداده است.
باز
دوستت می دارم
حقیقت مطلق تو را
و عشقی را که از تو
در بدنم زندگی می کند.
دوستت می دارم، بی آنکه بدانم چرا؟
یا چه زمانی- در کجا؟
تو را بی عقده و غرور
تو را آشکارا دوست می دارم.
ما به هم نزدیکیم
به قدری نزدیک که دستان تو بر سینه ام
همان دستان من است
به قدری که بستن چشمان تو
همان به خواب رفتن من است.
ﯾﻪ ﭼﻴــــــﺰﻱ ﻫﺴـﺖ ﺑـــــﻪ ﺍﺳـــﻢ
"ﺑﻐــــــــــــﺽ "
ﻛــﻪ ﻧـــﻪ ﺭﻭﻱ ﺩﻳــــﻮﺍﺭ سرزمین های مجازی...
ﻭ ﻧـﻪ ﻫﻴـــــﭻ ﺟﺎﻱ ﺩﻳــﮕﻪ ﻧﻤﻴﺸـــﻪ ﺑـﻪ
ﺍﺷﺘـــﺮﺍﻙ...
ﮔﺬﺍﺷــــــﺖ ....
ﻓﻘـــــﻂ ﻭ ﻓﻘـــــــﻂ ﺑﺎﻳـﺪ ﺑﺮﻳـــﺰﻱ
ﺗــــﻮ
ﺧﻮﺩﺕ .....
ﭘﺮﻡ ﺍﺯ "ﺑﻐــــــﺾ "
حتے از هَمین راه دور...
شاید تو سُکـوت میـان کلامم بـاشـے...
دیـده نمی شوی!
امـــا مـن، تـو را اِحسـاس مـے كنمـ ...
شایــد تــو...
هَیاهـوی قلبـم بـاشـے ..
شنیـده نمـے شوی...
امـا مـن، تـو را نـفس مـے کشمـ ـ ـ ... دیوانه وار.
کوچه اي هست که قلب من آن رااز محله های کودکيم دزديده ست!
وﻗﺘــﯽ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ھﺎﯾﺖ
ﻧﮕﺎه ﻣﯽ ﮐﻨــﻢ ﻣﺜﻞ اﯾﻦ ﺳﺖ ﮐﻪ
ﺑﺎز ﻋﺎﺷــﻖ ﻣﯽ ﺷــﻮم
ﺗﺎ ﺑﻪ ﯾﺎد آورم ﭼﺮا دوﺳﺘــﺖ دارم
و راه دﯾﮕــﺮی وﺟــﻮد ﻧــﺪارد
وﻗﺘــﯽ ﺗﻮ وﻋﺪھــﮕﺎه ﻣﯽ ﺷــﻮی
و ﻣﻦ ﭘــﺮ از ﻣـﻼﻗــﺎﺗﻢ
بدترین شکل دلتنگی برای کسی آن است که در کنار او باشی و بدانی که هرگز به او نمی رسی........
- - - به روز رسانی شده - - -
دلم برای یک نفر تنگ است....
نه میدانم نامش چیست...
و نه میدانم چه می کند...
حتی خبری از رنگ چشم هایش هم ندارم....
رنگ موهایش را نمی دانم...
لبخندش را ...
فقط میدانم که باید باشد و نیست
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)