دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 6 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 51 تا 60 , از مجموع 72

موضوع: مشاوره مذهبي

  1. #51
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    برق صنعتی
    نوشته ها
    1,869
    ارسال تشکر
    13,909
    دریافت تشکر: 12,140
    قدرت امتیاز دهی
    32623
    Array
    mamadshumakher's: جدید136

    پیش فرض پاسخ : مشاوره مذهبي

    نقل قول نوشته اصلی توسط سونای نمایش پست ها
    سلام خوبی؟


    چرا نباید به لطف و بزرگی خدا امید داشت؟ البته من درک میکنم منظورت چی هستا و قبول دارم... داری از امتحان شدن حرف میزنی.... همونی که بالا نوشتم ظرفیت..یچیزو داریم میگیم اما جنبه های مختلفشو ...

    میشه امید هم داشت ..مگه نه اینکه خدا ارحم و الراحمینه! بنظر من باید مدام امید داشت... که خدا بهترین رو نصیب ادم میکنه... و این بهترین همونطور هم که اقا حسین و شما گفتین دانشش پیش خداست

    بنظرم درست نیست از الان به این فکر کنیم شاید بدتر ( از نظر ما ) نصیبمون بشه...

    باید به این فکر کرد که خدا بهترین رو میده.. از طرفی در هر شرایطی راضی به رضای خدا بود و در هر شرایطی که دچار سختی شدیم بگیم صلاح بوده بهترین بوده و بهترین قراره نصیب شه..

    اره قبول دارم اونا برا جنایات داعش به عشقشون نرسیدن..اما اونا هم به بهتر از عشق زمینی رسیدن گفتنه اینا البته اسونه... برا همینه پاداش اونا نصیب من نمیشه
    ..


    اگر قبول کنیم بهترین همیشه در انتظارمونه ..ظرفیتمون بالا میره ! و هیچوقت خدا بدهکار نمیشه... باید عشق خدا رو در وجودمون تقویت کنیم و اینکه هر لحظه تو هر شرایط توان دیدن بهترینها و لطف خدا رو داشته باشیم

    باید امید داشت.قبول.اما نه اون امیدی که خودمون دوست داریم.
    فرض میکنیم من از دختری خوشم اومد اما به هر دری زدم نتونستم بهش برسم.حالا یکی بیاد بهم بگه نگران نباش با خدا هم قهر نکن.منتظر باش که دختری که مناسب تو هست سر راهت سبز خواهد شد....
    چرا؟
    چرا دل خوش کنیم به واقعه ای که خودمون دوست داریم رخ بده ؟

    من اعتقاد دارم خدا خیلی خیلی خیلی بیشتر از اونچه که فکرشو بکنیم به دادمون میرسه چیزی که واقعا روزانه چند نوعش واسم پیش میاد.ممکنه بعضی وقایع 1ثانیه جلو یا عقب بشه تا زندگیمون بهم بریزه...

    باید به این فکر کرد که خدا بهترین رو میده.. از طرفی در هر شرایطی راضی به رضای خدا بود و در هر شرایطی که دچار سختی شدیم بگیم صلاح بوده بهترین بوده و بهترین قراره نصیب شه..
    من شخصا با این طرز تفکر مخالفم.مجال توضیح نیست حالا اگه بحث ادامه پیدا کرد شرکت میکنم شاید عاقل شدم.

    اما نظر من اینه که خدا قولی نداده هر چی به صلاحمونه برامون رخ بده.اگر اینجوری بود دیگه اختیاری وجود نداشت.

    این ما انسان ها هستیم که با کم فکری و نداشتن هدف مشترک انسانیت روی زندگی همدیگه تاثیر بد میزاریم.

    و همین ها میشن اعمال ما که در قیامت باید براشون پاسخ گو باشیم.

    چرا خانواده ای که پول ندارند و کودک 5سالشون ارزو میکنه که یبار اونو به رستوران ببرن, بشینن به خودشون بگن خدا اینجور خواست؟
    مجموعه عواملی باعث شده این خانواده وضع مالی خوبی نداشته باشند.
    چرا حانیه خانم به فرد مورد علاقش نرسید؟
    مجموعه عوامل بسیاری باعث شدند این اتفاق رخ بده.عوامل بسیار گسترده هست . تعداد کمیش دست خودمونه.
    و عامل پدید اورنده این عوامل اشتباهات انسانی هست.
    7 میلیارد انسانیم.پس میتونه 7میلیارد طرز تفکر مختلف درباره یک موضوع و در نتیجه 7میلیارد واقعه مختلف درباره یک موضوع رخ بده...

    پس نتیجه میگیریم که ما به عنوان انسان اول از همه باید بتونیم انسان باشیم تا روی زندگی 7میلیارد دیگه تاثیر منفی نزاریم.
    و مهمتر ازون اینکه مشکلاتی که برامون پیش میاد رو قبول کنیم چون حاصل اشتباهات 7 میلیارد انسان دیگه هست.و تا جایی که میتونیم به فکر تصحیحش باشیم.

    اینجوری خیلی بهتر میشه با مشکلات کنار اومد

  2. 6 کاربر از پست مفید mamadshumakher سپاس کرده اند .


  3. #52
    همکار بخش مذهبی
    نوشته ها
    4,395
    ارسال تشکر
    7,424
    دریافت تشکر: 12,850
    قدرت امتیاز دهی
    7192
    Array

    پیش فرض پاسخ : چه كنيم تا در نماز حضور قلب پيدا كنيم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط معمار حانیه نمایش پست ها
    یادمه یک زمانی انقدر با خدا بودم وایمان داشتم که همه بهم میگفتن حاج خانوم. هه

    اما الان 19 سالمه. اعتراف میکنم یکی خیلی دوست داشتم. شب وروزم شده بود اون.. سر نمازم دعا برای قسمت من شدنش.
    دعا دعا دعا. قران. حتی رفتم حرم امام رضا گفتم یا امام رضا بهم بدش. من زیاد حاجت خواستم ودادی اینم میخوام. اگر بهم بدی ایمانم قوی تر میشه

    اما بر عکس شد. خدا بدتر ازم گرفتش. الان 4 ماه نماز نمیخونم. از ته دلم خدا رو دوست دارم. اما مث کسی هست که با دوستش لج میکنه. با خدا لج کزدم

    مگه چی خواستم ازش ؟؟ چرا بهم ندادش؟ چرا شد مال یکی دیگه؟؟

    حالا شده یک عقده ونفرت از ادما.

    یک مشکل بزرگترم اینه. با خدا قهر کردم. . نعوذبالله میزنه سرم کفرم میگم.
    خیلی بهم ریخته وداغونم. احساس میکنم خدا نیست که نگام کنه وبگه دختر من پشتتم. احساس میکنم روش ازم برگردونده

    خیلی بار ها گناه کردم .توبه کردم. اما بازم ب هر دلیلی شکستم توبه رو.

    اون دختر با ایمان زیاد . حالا یک همچین ادمی شده.

    خودم از حال خودم بیزارم. خیلی وقتا میگم دختر تو که با نماز ارامش میگیری چرا نمیخونی؟ بعد به خودم میگم ول کن. شاید نخوندی خدا کمکت کرد.

    هزچند میدونم خدا نیازی به خونذن نماز ما نداره . همه چیز برای ماست.

    تورخدا کمکم کنید. میترسم از روزی که بی ایمان ترین بشم.

    سلام خانم گل

    عزیز جان شما مولفه های خوبی رو دارا هستی ... سن ... شرایط معنوی ای که تجربه کردی و قراره مراتب بالاترش رو ایشالا تجربه کنی ... حسن ظنی که دیگران در مورد شما دارن و ...

    حانیه جان ؟ اگه فقط صرفا شرایطت رو در نظر بگیریم ، تو موقعیت سختی قرار گرفتی ، کسی رو که از نظر ذهنی انتخابش کردی رو قراره هفته ای چند روز ببینیش و ...
    ولی وقتی به پشتوانه ای که داری فکر میکنیم میشه گفت ممکنه مدتی فکرت رو مشغول کنه ولی گذشت زمان و اراده و مساعدت خودت برای رویایی و حل مشکل میتونه باعث بشه از این گذر به راحتی و به سلامت عبور کنی

    لطفا زوم نکن روی عبارت خاصی از مطالب و توصیه های خوب دوستان به عنوان سوال مجدد . من مطئنم دختر قوی ای هستی . خودت باید بگردی بببینی با توجه به ویژ گی هایی که داری چطوری می تونی از پس این موضوع بربیایی . ( فهرست کن موراد قوتت رو و تجربیاتی رو که از این شرایط به دست آوردی . با توجه به این موارد راه های رسیدن به آرامشت به دست میاد .اون ها رو اولویت بندی و با توجه به مهم بودن شون اجرایی شون کن ... میدونم حواست هست که از دست من نوعی کاری برنمیاد ، پس یا علی بگو و اقدام کن )


    یادمون باشه :
    اولین چیزی که از ارتباط با خدا میتونیم دریافت کنیم آرامشه ... پس بهتره هر چه سریعتر و زیباتر این سیم رو وصل کنیم
    این عبارت رو از ذهن مون خارج کنیم که می تونیم با کارهامون با خدا معامله کنیم .خدا به اعمال ما نیازی نداره ... ما اون ها رو برای تکامل خودمون انجام میدیم .
    اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر


  4. 5 کاربر از پست مفید طلیعه طلا سپاس کرده اند .


  5. #53
    همکار تالار مدیریت
    نوشته ها
    1,814
    ارسال تشکر
    16,317
    دریافت تشکر: 15,586
    قدرت امتیاز دهی
    31281
    Array

    پیش فرض پاسخ : مشاوره مذهبي

    سلام
    چند خط بنده بااجازه بنویسم خواهش میکنم با تامل بخونین
    محل کارم بخاطر قیافه ام همکارا فکر میکردند با افرادی بزرگ بوده ام که همه مثبت به عبارتی بچه سوسول و ... بوده ام. یکی در جمعمون بهم گف تو که تحصیل کرده و .. هستی با بقیه نگو نخند و شوخی نکن و... تو محصل و... بودی اینا سواد درستی ندارن شوخی هایی میکنن که ... چنین حرفهایی رد و بدل شد تا بحث به اینجا کشید که از افرادی که باهاشون بوده ام مجبور شدم بگم:
    «من با افراد سوسول بزرگ نشده ام. با هر نوع آدمی بوده ام زندگی و کار کرده ام باهاشون. حتی با قاتل و شرور و ارازل و اوباش بوده ام. یه قاتلی در بینمون بود که تو شهر خودشون یکی رو کشته بود و در آخر تبرئه شده بود بخاطر ترس از خونواده مقتول فرار کرده بود اومده بود شهر ما... در بین آدمایی بوده ام که وقتی دعوا میشد ساتوری که در دستشون بود گردن فیل رو می زد و ماموران نیروی انتظامی جرات درگیری باهاشون رو نداشت ماموران اطلاعاتی وارد دعوای اینا میشد و اینارو جم میکرد. جلو چشم خودم با اسلحه یارو رو میزد و مینداخت تو بیمارستان و...
    در حالیکه در شهر شما چنین آدمایی هنوز ندیده ام.من این راهی که توش هستم رو بهش با تموم وجودم رسیده ام.زندگی که خدا توش نباشه اندازه سرسوزنی ارزش ندارد.»

    یکی از همکاران حرف بسیار جالبی بهم زد. گف آقای فلانی اگه چند سال پیش اینجا اومده بودی مردان لات و سبیل کلفت زیاد بودن.مخصوصا در کوچه ای که ما زندگی میکردیم. در اون منطقه دو تا مدرسه دخترانه زده شد. اونایی که ادعای مردانگی و لوتی گری و... داشتند سبیل و ریش خود رو تراشیدند و خانم باز شدند.بهش تو میگی مثه بچه ها رفتار میکنند ...
    آره جوانان قدیمی ما وقتی به زنان و دختران مردم می رسیدند غیرت داشتند سر ناموس(چه خودی و چه دیگری) مگه کسی میتونس به ناموس دیگری چپ نگاه کند؟ با مرام و معرفتشون سازگار نبود.
    اما الان وقتی طرف میخواد ادعای مردانگی کند تعداد دخترانی که باهاشون بوده انواع کارهارو کرده میشمارد.مثه لاشخورها از انواع کثیف کاریشون میگن دیگه فکر نمیکنند که این دخترا از زمین نروییده اند و بی خونواده نیستن درواقع به زنان و دختران و خواهران همدیگه چپ نگاه کرده اند و الان به عنوان مردانگی ازش نام میبرند. الان مردها بوی لجن می دهند و دختران دنبال چنین لجن هایی افتاده اند.
    دنیا دارد از کمبود مرد رنج می برد. به دنبال مردان حقیقی باشید نه نرهای که فقط چهارچوب مردانگی دارند. هر نری مرد نیست.
    پسری که به دختری علاقمند میشه بعد با دیدن خواهرش میره دنبال خواهر اون به دختره میگه میرم دنبال خواهرت اگه مثه تو نبود میام سراغ تو چنین پسری مایۀ ننگ جامعه هست. به درد لای جرز دیوار هم نمیخوره. آفت هست.

    الهی؛ تشنگی ام را در کسب علم و عملم را در آنچه رضایت توست قرار بده.
    آمین

  6. 5 کاربر از پست مفید عبدالله91 سپاس کرده اند .


  7. #54
    همکار تالار مدیریت
    نوشته ها
    1,814
    ارسال تشکر
    16,317
    دریافت تشکر: 15,586
    قدرت امتیاز دهی
    31281
    Array

    پیش فرض پاسخ : مشاوره مذهبي

    نقل قول نوشته اصلی توسط معمار حانیه نمایش پست ها
    الان 4 ماه نماز نمیخونم. از ته دلم خدا رو دوست دارم. اما مث کسی هست که با دوستش لج میکنه. با خدا لج کزدم

    مگه چی خواستم ازش ؟؟ چرا بهم ندادش؟ چرا شد مال یکی دیگه؟؟

    حالا شده یک عقده ونفرت از ادما.

    یک مشکل بزرگترم اینه. با خدا قهر کردم. . نعوذبالله میزنه سرم کفرم میگم.
    خیلی بهم ریخته وداغونم. احساس میکنم خدا نیست که نگام کنه وبگه دختر من پشتتم. احساس میکنم روش ازم برگردونده

    خیلی بار ها گناه کردم .توبه کردم. اما بازم ب هر دلیلی شکستم توبه رو.
    وقتی نافرمانی خدارو کردی در جمع نگو. بذار در خلوتت بمونه.

    یک فرد امین رو پیدا کن که حرفاتو بهش بزنی تا راه رو جلو پات بذاره. حتی به این فرد امین هم حق نداری عملت رو فاش کنی. سربسته میگی. ینی نمیگی نماز و... رو ترک کرده ام.

    خدا به هیچ عنوان دوس ندارد عملت رو به دیگری بگی. فاش نکن عملی را که مرتکب شدی. بخشش خیلی سخت میشه چون خدا به تو خیلی بها میده. چون بزرگی زشتی عمل اولا در نگاه خودت کوچیک میشه ثانیا در بین دیگران قبح عمل از بین میره.

    یه جوانی نزد پیامبر اومد عرض کرد گناه خیلی بزرگی مرتکب شده ام آیا خدا میبخشد؟ پیامبر فرمودند آری میبخشد. بعد جوان گف گناهم خیلی بزرگه پیامبر فرمود میبخشد . جوان هی ادامه داد پیامبر فرمودند میبخشد...
    جوان عملش رو به زبان آورد پیامبر به شدت ناراحت شد فرمود دور شو ...

    چون جوان حق نداشت عمل رو به زبان بیاورد. همین به زبان آوردن باعث شد که رانده بشه. گریان رفت به کوه اونقد گریست که وحی اومد به پیامبر که فلانی بخشیده شد.

    اجازه نداریم عملی را که بین خود و خدایمان هست رو به زبان بیاوریم و برای دیگری فاش کنیم.

    خدا چندین بار صدایت کرده که حانیه من از من دور نشو درحالیکه شما اومدین رابطۀ عاشقانۀ خود و خدایتان رو که شما ترک کردین رو اینجا مطرح کردین.
    خدا عاشق تک تک بنده هاش هست. شرط عشق نیس کفر گفتن و ترک حرف با خدارو اینجا برا دیگران بگی.

    الهی؛ تشنگی ام را در کسب علم و عملم را در آنچه رضایت توست قرار بده.
    آمین

  8. 6 کاربر از پست مفید عبدالله91 سپاس کرده اند .


  9. #55
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    نوشته ها
    1,185
    ارسال تشکر
    1,675
    دریافت تشکر: 6,529
    قدرت امتیاز دهی
    24597
    Array
    "مهدی"'s: جدید17

    پیش فرض پاسخ : مشاوره مذهبي

    پاک شد
    ویرایش توسط "مهدی" : 15th December 2014 در ساعت 10:00 PM
    تو روحتو به من فروختی، لازمه بهت یادآوری کنم؟ یادته اون شبی رو که به خدا گفتی حاضری هر کاری بکنی تا یه قرار داد ضبط بگیری؟ تو نمی تونی یه روحو بکشی حتی اگه بخوای

  10. #56
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    معماري
    نوشته ها
    2,535
    ارسال تشکر
    10,246
    دریافت تشکر: 10,466
    قدرت امتیاز دهی
    32325
    Array
    معمار حانیه's: خواهش

    پیش فرض پاسخ : مشاوره مذهبي

    نقل قول نوشته اصلی توسط سونای نمایش پست ها
    سلام حانی

    در مورد اون اتفاق دلم میخواد بگم نظری ندارم! چون جای شما نیستم و نمیتونم درک کنم...اما نمیزاری خب

    نوشته اصلی توسط حسین متقی
    حاج خانوم این چه حرفیه
    شاید حکمتی بوده خدا دلش نیومده کسی که بهش میگن حاج خانوم دچار مشکل بزرگ بشه



    درک کردی این جمله رو ؟ اشکم در اومد خوندمشا....ببین چقدر عزیزی برا خدا .. دقیقا اینو بارها و بارها بخون تا درکش کنی کامل! شما هم اینطور فکر کن ...سخته خب دوسش داشتی اما به این فکر کن قرار عشقی بالاتر ازینو داشته باشی پس منتظر باش خدا اونی رو که لایقته بهت برسونه... قبلا یه تاپیکی زده بودی اگه اشتباه نکنم همون باشه... خب حانی این عشق خالص نبود برات لایق نبود برات خدا ازت دورش کرد الان باید ممنونه خدا باشی که نرفتی توو زندگی و اینو متوجه نشدی.. پس بیخیالش

    حتما با یه مشاور خبره هم صحبت کن تا قشنگ خالی شی و نسبت به خواهرت هم بدبین نشی...

    باور کن باور کن باور کن وقتی ازدواج کردی میخندی به این چیزا.. و بقول رامایانا میگی به جهندم من خیلیا رو دیدم میگفتن حتی خودمو میکشم اینطور اونطور الان ازدواجم کردن خداروشکر خوش و خرمن و میگن خداروشکر که به اون نرسیدم

    پس سخت نگیر حانی مدام به این فکر کن که خدا دوسِت داشته شدید و اینطور خواسته الان متوجه شی و تموم شه .... راضی باش به رضاش اتفاقا قدردان هم باش

    اینو باز میزارم که بخونی و روش فکر کنی

    شاید حکمتی بوده خدا دلش نیومده کسی که بهش میگن حاج خانوم دچار مشکل بزرگ بشه

    سلام عزیزم. بله شما درست میگید. اما فک نکنم من انقدر ها هم با همون حاج خانومی مونده باشم
    اره شاید. ... واقعا نمیدونم سونایی
    من ترسیم کردن را به حرف زدن ترجیح میدهم،

    زیراترسیم کردنسریعتر است و مجال کمتری برای دروغ گفتن باقی میگذارد.

    (لوکوربوزیه)

  11. کاربرانی که از پست مفید معمار حانیه سپاس کرده اند.


  12. #57
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    معماري
    نوشته ها
    2,535
    ارسال تشکر
    10,246
    دریافت تشکر: 10,466
    قدرت امتیاز دهی
    32325
    Array
    معمار حانیه's: خواهش

    پیش فرض پاسخ : مشاوره مذهبي

    نقل قول نوشته اصلی توسط masoume.a.92 نمایش پست ها
    سلام حانیه جون
    دوستان انقدر حرفای خوب و قابل تفکر زدن که "اگر" شما بخوای از مشکلی که "خودت " برای خودت درست کردی رها بشی قطعا همونا کافیه پس من دیگه برات تکرار مکررات نمیکنم.
    ببین منم با حرف یکی از دوستان موافقم که اگر یک مشکل رو زیاد ببینید و مطرح کنید یعنی مطمئنا در اون زمینه ضعف دارید
    حرفای اعتقادی و روانشناسی و اجتماعی که بچه ها زدن همه رو قبول دارم.
    من رواشناس نیستم ولی براساس تجربه بهت یک راه حل میدم
    من فکر میکنم در خیلی موضوعاته ریز باید نگاهتو عوض کنی
    ببین یک موقع هست مشکلت هرچی هم بزرگ باشه به خودت باید بقبولونی ( فعل امری مفرد آینده از مصدر قَبَلَ ) که خودت باید حلش کنی.
    اعتقادات و کمک خواستن از خدا و ائمه که نزدیکترینها به خدا هستند جای خودش (باید باشه و ترک نشه. چون صددرصد یک جای کارت وابسته به اعتقادات میشه... بخصوص تو که قبلا مقید تر بودی...) ولی باید بگردی تقصیراتی که خودت توی این مشکل داشتی رو پیدا کنی.
    مثلا خام بودی
    پسرها رو نمیشناختی
    اصن برا چی عاشق شدی
    حالا ک داشتی عاشق میشدی چرا چشم بسته عاشقه یک آدم بیشعور شدی!
    چرا حالا که عاشق شدی دیگه بدی هاشو نادید گرفتی
    چرا دنبال نکات منفی اش نبودی تا باعث بشه قبل از اینکه این بلا بیاد سرت ازش دل بکنی
    اگه عاشق شدی تا حدی که انقدر این جدایی اذیتت کرده اشکال از کجا بوده؟
    آیا خدا رو از یاد برده بودی؟!
    اگز ازتباط داشتی باهاش ینی گناهی رو مرتکب میشدی خدا نهی اش کرده بود؟!
    و
    و
    و
    هزاران تقصیره دیگه که اگر بگردی پیدا میکنی...

    ببین حالا که پیدا کردی باید دیدتو از این جهت که خدا سرت این بلا رو آورده عوض کنی
    باید به تقصیرات خودت نگاه کنیو و مثل یک آدم قوی بگی خودم کردم پس خودش به عهده اش میگیرم. اگر حالا تموم شده پس خودم کاری میکنم که برای همیشه از ذهنم پاک بشه. چون اون آدم بی ارزش تر از اونه که حالا که رفته من بازم بخوام بهش فکر کنم.


    و حالا بگردی دنبال کمک هایی که خدا کردی و شاید تا حالا ندیدی
    مثلا: اون موقع که داشتی علاقمند میشدی یارها عذاب وجدان داشتی
    یا شک داشتی
    یا مثلا یک جاهایی بدی های طرف رو دیدی ولی باز نفست غالب شد و نادیده گرفتی
    یا بارها به این فکر کردی که نکنه اشتباه باشه یا گناه باشه کارم
    یا حتی گه گداری پیش خودت عذاب وجدان داشتی که اگر بهشون اهمیت میدادی زودتر از اینا ماجرا تموم میشد
    یا یکی دوبار دعواتون شد و تا سرحده کات پیش رفتین
    و
    و
    و
    یا درآخر که اون باطنه خودشو رو کرد و بهت خیانت کرد
    و تو ازش جدا شدی
    من مثال زدم. خودت بگرد پیدا کن امثال اینها رو. اینها همون امداد های خدا هستند که اگر بهشون اهمیت میدادی شاید اینطوری نمیشد
    حالا بیا طرز نگاهت به قضیه رو تکمیل کنیم.

    تا وقتی با خدا قهر کنی حل نمیشه مشکلت
    بگو اشتباه از خودم بود. خدا خواست کمکم کنه ولی من نتونستم به خودم کمک کنم. حالا یک تاوانی دادم یا دارم میدم ولی بالاخره شکر خدا تموم شد.
    اگر باهاش ازدواج میکردی و با چهار پنج تا بچه (طرح افزایش فرزندان بصورت تصاعدی! ) تازه میفهمیدی شوهرت خیانت کاره به مراتب وضعت بدتر بود. اینو بعد از ازدواج درک خواهی کرد!
    حالا بیا کم کم با مشغول کردنه خودت به چیز های مختلف (کار. درس. تحقیقو...) و بازگشت به عبادات فراموشش کن.
    پیش هیچکس مشکلتو نگو. اتفاقی که افتاد رو...
    روانشناسا میگن بگین که خالی بشین. ولی من زیاد گفتنه یک مشکل رو قبول ندارم. هرچی بیشتر ب دیگران بگی بیشتر خودتو افکارتو درگیرش میکنی و اون مشکل رو بزرگ تر میکنی.
    یکبار پیش یک دوست گفتی خالی شدی تمام.
    دیگه انقدر راه برو بگو خدا رو شکر من مشکلی ندارم که خودت باورت شه.. سالمم. جوونم. راه برام بازه. آینده ای روشن دارم. و.و.و.
    بخدا جواب میده.
    احساس خوشبختی مگه چیه؟
    همین دنبال اتفاقات خوب کویچک توی زندگی بودن... همین ک سالمی جوونی. سنی نداری. امید به خدا. به آینده...


    ما جواب گرفتیم. امتحان کن.

    سلام ممنونم عزیزم. اما متاسفانه همه به یک دیدی حرف من پنداشتند که انگار منخدایی نکرده دوست پسرم بوده.

    من با خانواده ام حرف زده بود. بعد که من داشتم به همسری باهاش فک میکردم عوض شد همه چی...

    اره شما درست میگی..
    من ترسیم کردن را به حرف زدن ترجیح میدهم،

    زیراترسیم کردنسریعتر است و مجال کمتری برای دروغ گفتن باقی میگذارد.

    (لوکوربوزیه)

  13. 2 کاربر از پست مفید معمار حانیه سپاس کرده اند .


  14. #58
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    معماري
    نوشته ها
    2,535
    ارسال تشکر
    10,246
    دریافت تشکر: 10,466
    قدرت امتیاز دهی
    32325
    Array
    معمار حانیه's: خواهش

    پیش فرض پاسخ : مشاوره مذهبي

    نقل قول نوشته اصلی توسط عبدالله91 نمایش پست ها


    وقتی نافرمانی خدارو کردی در جمع نگو. بذار در خلوتت بمونه.

    یک فرد امین رو پیدا کن که حرفاتو بهش بزنی تا راه رو جلو پات بذاره. حتی به این فرد امین هم حق نداری عملت رو فاش کنی. سربسته میگی. ینی نمیگی نماز و... رو ترک کرده ام.

    خدا به هیچ عنوان دوس ندارد عملت رو به دیگری بگی. فاش نکن عملی را که مرتکب شدی. بخشش خیلی سخت میشه چون خدا به تو خیلی بها میده. چون بزرگی زشتی عمل اولا در نگاه خودت کوچیک میشه ثانیا در بین دیگران قبح عمل از بین میره.

    یه جوانی نزد پیامبر اومد عرض کرد گناه خیلی بزرگی مرتکب شده ام آیا خدا میبخشد؟ پیامبر فرمودند آری میبخشد. بعد جوان گف گناهم خیلی بزرگه پیامبر فرمود میبخشد . جوان هی ادامه داد پیامبر فرمودند میبخشد...
    جوان عملش رو به زبان آورد پیامبر به شدت ناراحت شد فرمود دور شو ...

    چون جوان حق نداشت عمل رو به زبان بیاورد. همین به زبان آوردن باعث شد که رانده بشه. گریان رفت به کوه اونقد گریست که وحی اومد به پیامبر که فلانی بخشیده شد.

    اجازه نداریم عملی را که بین خود و خدایمان هست رو به زبان بیاوریم و برای دیگری فاش کنیم.

    خدا چندین بار صدایت کرده که حانیه من از من دور نشو درحالیکه شما اومدین رابطۀ عاشقانۀ خود و خدایتان رو که شما ترک کردین رو اینجا مطرح کردین.
    خدا عاشق تک تک بنده هاش هست. شرط عشق نیس کفر گفتن و ترک حرف با خدارو اینجا برا دیگران بگی.

    اشتباهی پیش اومده. من کفر نکردم. لال یبشم کفر کنم. میگم بعضی وقتا انقدر عصبی میشم. شیطون میاد که بزاره زیانم.

    فقط ازش دلگیر میشم که چرا هواسش بهم نیست؟؟ بعدم انقدرم کافر نشدم. ...

    من فقط راهنمایی خواستم. که اروم تر شم. اما انگار...

    بله درست میگید ادم باید حرفی نزنه پیش هیچکس. چون هیچکس جای خودم آدم نیست. ببینه منظورش چیه از دردی که داره.
    من ترسیم کردن را به حرف زدن ترجیح میدهم،

    زیراترسیم کردنسریعتر است و مجال کمتری برای دروغ گفتن باقی میگذارد.

    (لوکوربوزیه)

  15. #59
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    معماري
    نوشته ها
    2,535
    ارسال تشکر
    10,246
    دریافت تشکر: 10,466
    قدرت امتیاز دهی
    32325
    Array
    معمار حانیه's: خواهش

    پیش فرض پاسخ : مشاوره مذهبي

    یک چیز میگم وتموم میکنم حرفامو.

    من نمازم خوندم از دیروز بازم خوندم

    اما یک سوال سایتی که مثل دوست هستن. اگر یکی مشکلی براش پیش بیاد. حالا به هر دلیلی نباید دوستاش دستش بگیرن وبه راه درست برش گردونن؟

    نباید اگر یک جایی مشکلی براش پیش اومد کمکش کنن؟
    خود مراجع دینی میگن هرجا مشکلی برات پیش اومد. وخواستی از خدا دور بشی به کسایی بگو

    که کمکت کنن. راه درست دوباره نشونت. بدن.

    آقا من یک مدت دچار دری شدم. فک نکنم عاشقی گناه بزرگی باشه/؟

    فک نکنم انقدر حرفم بد بوده که بعضی ها با تندی با من رفتار کردن.

    ببخشید. دیگه قول میدم. اگر در باتلاق بیفتم از هیچکس کمک نخوام.
    .

    موفق باشید. مرسی از دوستامن که کمک کردند باحرفاشون.

    یا حق
    من ترسیم کردن را به حرف زدن ترجیح میدهم،

    زیراترسیم کردنسریعتر است و مجال کمتری برای دروغ گفتن باقی میگذارد.

    (لوکوربوزیه)

  16. کاربرانی که از پست مفید معمار حانیه سپاس کرده اند.


  17. #60
    همکار تالار مدیریت
    نوشته ها
    1,814
    ارسال تشکر
    16,317
    دریافت تشکر: 15,586
    قدرت امتیاز دهی
    31281
    Array

    پیش فرض پاسخ : مشاوره مذهبي

    نقل قول نوشته اصلی توسط معمار حانیه نمایش پست ها
    یک چیز میگم وتموم میکنم حرفامو.

    من نمازم خوندم از دیروز بازم خوندم

    اما یک سوال سایتی که مثل دوست هستن. اگر یکی مشکلی براش پیش بیاد. حالا به هر دلیلی نباید دوستاش دستش بگیرن وبه راه درست برش گردونن؟

    نباید اگر یک جایی مشکلی براش پیش اومد کمکش کنن؟
    خود مراجع دینی میگن هرجا مشکلی برات پیش اومد. وخواستی از خدا دور بشی به کسایی بگو

    که کمکت کنن. راه درست دوباره نشونت. بدن.

    آقا من یک مدت دچار دری شدم. فک نکنم عاشقی گناه بزرگی باشه/؟

    فک نکنم انقدر حرفم بد بوده که بعضی ها با تندی با من رفتار کردن.

    ببخشید. دیگه قول میدم. اگر در باتلاق بیفتم از هیچکس کمک نخوام.
    .

    موفق باشید. مرسی از دوستامن که کمک کردند باحرفاشون.

    یا حق
    سلام
    کسی نگفته عاشق شدی گناه کردی. اشتباه در گفتن ترک نماز و... بود.
    مشاوره گرفتن خیلی خوبه.
    اما فردی که بهت مشورت میده باید دارای شرایط و صفاتی باشه.
    خدا میفرماید.حجتش فرموده اون شرایط و صفات رو.
    شما شاید از برخورد بنده رنجیده باشین اما ان شاالله یه روزی پی ببرین که دلسوزی و همدردی بوده و بهترین راه کمکت همین بوده.
    فردی رو پیدا کن که راه بلد باشد تا تو رو از چاله درنیاورد و به چاه بیندازد.
    بنده خیر و صلاحت رو خواسته ام.تند نوشتم چون لازم بود تند باشه.
    دعایمون کن .
    ویرایش توسط عبدالله91 : 15th December 2014 در ساعت 11:52 PM

    الهی؛ تشنگی ام را در کسب علم و عملم را در آنچه رضایت توست قرار بده.
    آمین

  18. کاربرانی که از پست مفید عبدالله91 سپاس کرده اند.


صفحه 6 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آیا مشاوره ازدواج لزومی دارد؟
    توسط LaDy Ds DeMoNa در انجمن روانشناسی خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 13th December 2009, 08:34 AM
  2. نقش مذهب و روان درماني مذهبي در جسم و روان
    توسط MR_Jentelman در انجمن مقالات مذهبی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 22nd June 2009, 04:48 AM
  3. تخمين تابع مخار ج مذهبي
    توسط meisam_mgh در انجمن مقالات مذهبی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 3rd May 2009, 07:49 AM
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 20th March 2009, 02:45 AM
  5. مقاله: روانشناسی ومشاوره
    توسط diamonds55 در انجمن مرکز مشاوره روانشناسی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 7th December 2008, 04:47 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •