دست کم نگیر قلبم را
آتشی که زمستانهای زیادی
همراهت بود
دست کم نگیر دستم را
پارویی که در تلاطم دریا
به سمت ساحل ات برد
دست کم نگیر مرا
وقتی این چنین
از چشمت افتادم و امیدوار ماندم ..
{ آرزو نوری }
دست کم نگیر قلبم را
آتشی که زمستانهای زیادی
همراهت بود
دست کم نگیر دستم را
پارویی که در تلاطم دریا
به سمت ساحل ات برد
دست کم نگیر مرا
وقتی این چنین
از چشمت افتادم و امیدوار ماندم ..
{ آرزو نوری }
..هر کجایی، شعر باران را بخوان/ ساده باش و باز هم کودک بمان..
هزار بار آمدم خطت بزنم از قلبم
خود خودت را... یادت را... اسمت را
اما
فقط قلبم پر شد از خط خطی های عاشقانه
ویرایش توسط نسیم بهآر : 8th December 2014 در ساعت 11:31 PM
..هر کجایی، شعر باران را بخوان/ ساده باش و باز هم کودک بمان..
یالطیف...ایستاده ام که تنها تــوتماشایم کنی...نزدیکتر از همه...جایی میانِ بارانی چشم هایم...جایی میان تنهایی دست هایم...میان بی پناهی شانه هایم...قصه تـــوقصه همان کسی است...که همیشه هست...حتی وقتی که همه می روند...حتی وقتی که هیچ نگاهی مراقبِ آدم نیست...
..هر کجایی، شعر باران را بخوان/ ساده باش و باز هم کودک بمان..
[QUOTE=iran hz;619067]خیلی بانمکید
[/QUOTE
ممنونم
ویرایش توسط vaniya604 : 14th December 2014 در ساعت 09:47 PM
اگر یقین داری روزی پروانه میشوی بگذار
روزگار هرچه میخواهد پیله کند!!!
تو را از دست دادم، آی آدمهای بعد از تو!
چه کوچک مینماید پیش تو غمهای بعد از تو
تو را از دست دادم، تو چه خواهی کرد بعد از من؟
چه خواهم کرد بی تو با چه خواهمهای بعد از تو؟
تو را از دست ... ؛ دادم از همین زخم است، میبینی؟
دهانش را نمیبندند مرهمهای بعد از تو
«تو را از یاد خواهم برد کمکم» بارها گفتم
به خود کی میرسم اما به کمکمهای بعد از تو؟
بیا، برگرد، با هم گاه... با هم راه... با هم...، آه!
مرا دور از تو خواهد کـُشت «با هم»های بعد از تو
..هر کجایی، شعر باران را بخوان/ ساده باش و باز هم کودک بمان..
ساده می گویم عزیزم دل بریدن ساده نیست
چشمهای مهربانت را ندیدن ساده نیست
از زمان رفتنت خورشید را گم کرده ام
ناله های ابر را هر شب شنیدن ساده نیست
قلب تو پر بود از ماه و هزاران پنجره
ماه را از پشت یک دیوار دیدن ساده نیست
بوسه هایت دلنشین و خنده هایت دلفریب
طعم تلخ این جدایی را چشیدن ساده نیست
باز هم آمد بهار اما هوا افسرده است
آه از دست زمستان هم رهیدن ساده نیست
قلب من آتش گرفت از دوریت باران من
از دل این آتش سوزان پریدن ساده نیست
پادشاه قصر قلبم حکمران با شکوه
ساده دل دادم ولی این دل بریدن ساده نیست... .
..هر کجایی، شعر باران را بخوان/ ساده باش و باز هم کودک بمان..
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)