سلام بر همگی دوستان عزیز.
در این مقاله چیزی به عنوان چشم زخم تشریح نشده.فقط زدن بر تخته و اویزان کردن مهره های ابی رو بیهوده دانسته و قرائت ایاتی از قران کریم را مفید.
وقتی تعریفی از چشم زخم و علت دقیق پدید امدن ان وجود ندارد چطور زدن به تخته بیهوده است و خواندن ایه مفید؟
صحت ان ازمایش شده؟
دوست من ، مشکل اینجاست که عقل ما محدود هست و لحظه به لحظه بر قدرت درک و استنباط آن افزوده میشه.
و اینکه ما میخواهیم تمام مسایل را باقدرت عقلمان(همین عقلی که همه بر نقصش اعتراف داریم) بسنجیم.این کمی درست در نمیاد.مثل همون مداد که درگذشته چون علم بر آن وجود نداشت پدیده ای عجیب ازش یاد میشد و پذیرشش سخت بود و الان امری طبیعی است.
اگر عقلمان در این زمانه به چیزی قد نمی دهد دلیلی بر آن نیست که وجود ندارد و هیچ تضمینی وجود ندارد در آینده نتوان دلیل عقلانی و علمی برای اثبات وجودش نیاورد.
هرچند من اعتقادی به چشم زخم ندارم ولی برای ارامش خودم هر روز ایاتی رو موقع سوار شدن به خودرو میخونم و با نام خدا روزمو شروع میکنم.
در این موضوع که کلمات دارای انرژی هستن که شکی نداریم ؟! اینکه وقتی به کسی کلام خوب یا بد می زنیم و یا چره گرفته ای داریم یا شادابیم و تمامش انرژی دارد که شکی نداریم ؟
پس باور کنیم تمام لغات موجود در دعاها و قرآن و ... از این قائده مستثنانیستن.همین خواندن آیات و ... موجب آرامشتان می شوند.پس انرژی به شما منتقل میشه.حال از این انتقال انرژی با نام های تلقین و... هم یاد میشه.
برای همین موثر هستن.
بهتره با مسائل زندگی درست برخورد کنیم.
چیزی وجود دارد که راه درست برخورد کردن با مسائل زندگی را یادمان داده و آن دین هست.که خود شما هم در پست های قبلی تان به آن اشاره داشتین.
من الان مچ پام درد میکنه.یعنی بگم امروز تو باشگاه چون سنگین کار کردم چشم خوردم؟ خب حالا چکار کنم؟
خدایا اگر چشم زخم وجود داره اونو از من دور نگه دار.خب این جمله بیهوده هست؟حتما باید و ان یکاد خوانده شود؟
نه این جمله بیهوده نیست و در واقع خلاصه شده همان آیات هست.این به شما انرژی میده.خود را به وجودی میسپارید که قدرت مطلق هست و همین امر موجب خیلی اتفاقات مثبت وکاهش اتفاقات منفی میشه.
امسال تابستون وقتی شمال بودیم قصد کردیم بریم مشهد.قبل از عازم شدن با خانواده عموم رفته بودیم به دامنه یکی از کوه ها.موقع برگشت ترمز خودرو عموم گیر کرد.به زور درستش کردیم.اومدیم.موقع ورود به روستامون یه گوسفند با کله خودشو کوبوند به در ماشینمون.این 2تا علامت.
فرداش صبح زود راه افتادیم.هنوز هوا تاریک بود.یهو یه سگ پرید جلومون و یه برخوردی باهاش داشتیم.این 3تا علامت.
خب ما چشم خوردیم؟اینا علامتایی مبنی بر نرفتن بود؟بایست بر میگشتیم؟اگر خرافاتی بودیم قطعا برمیگشتیم.ولی رفتیم و الانم صحیح و سلامت در خدمت شمام
نه دوست من.ما نباید تمام مسائل ناگوارو غیر منتظه ای که در اطرافمون اتفاق میوفته را به پای چشم زخم و پیش روی به سوی خرافات و دامن زدن به آن ها کنیم.
خیلی وقایع از سر بی دقتی و کم توجهی خودمان و اطرافیان و نبود برنامه ریزی و.... هست و هیچ ربطی به چشم زخم و خرافات اضافه شده به آن نداره.
عرضم را تکرارمیکنم.چشم زخم و... نامی هست برای درک بهتر مردم.و حتما دلیل علمی و منطقی دارد که هنوز علم ما به آن نرسیده.
مثل مردم زمان های دور نباشیم که هر پدیده ای را رد می کردن و الان اثبات شده هست به لحاظ علمی و عقلی و منطقی.
علاقه مندی ها (Bookmarks)