بزارین شفاف تر بگم.
به دیاگرام زیر دقت کنید
یگ نخبه فک می کند کاری که اجام میدهد درست هست و محیط هم یا بگیم مدیر فک می کند کاری که انجام می دهد درست هست
هر دو طرف برای حل مسئله که هر یک آنر طرف مقابل می بیند اقدام می کند. این الگو را escalation می نامند در این الگو راه حل اتخاذ شده توسط هر یک از طرفین علمل گسترش مسئله هست اما بخواهیم این مسئله را حل کنیم فقط کافی دقیقا عکس راه حلی و پیشفرض عمل کنیم یا نخبه طرز فکرش را عوض کند و یا مدیر یا محیط .
حالا اینکه نخبه ای بره خارج اگر مبحثی یا کاری را به فکر خودش بخواهد انجام بده ولی اشتباه باشد در ان محیط متوجه میشه چون اون طرف را بالاتر از خودش می بینه و فکرش یا مدل ذهنی خودشو تغییر میده.
در صورت کلی یک فرد یکی از راه های زیر را انتخاب می کنه.
1-درک یا حل آن مشکل
2-برای مدتی طولانی رفتاری انجام نمی دهد.
3-در مقابل اقدام ها مقاومت می کند.
به شکل زیر توجه کنید .
مهمترين لذت در زندگي، كمك به سايرين براي برنده شدن است. حتي اگر به قيمت آهسته تر رفتن و تغيير در نتيجه مسابقه اي باشد كه ما در آن شركت داريم
اساس حرفتون قطعا درست و متینه، اما احساس می کنم یک یا چند دلیل بزرگتر و ریشه ای تر پشت این مطلب هست. همانطور که Hossein عزیز هم به نحوی اشاره کرد، مدیران آنها شدیدا به حضور نخبه، تولید فن آوریهای تازه ، ایده های جدید و نوآوری احساس نیاز می کنند ولی صنایع تولیدی خاور میانه تا این حد، چنین نیازی را احساس نمی کنند.
شاید پای پول مسموم نفت در میان باشد!
ویرایش توسط نو آور : 1st August 2014 در ساعت 12:48 AM
آئینه چو نقش تو بنمود راست _ بفهم که از ماست که بر ماست!
نکته مهمی اشاره کردین چون نیاز ما کشورها نیست.
ما بدون اینکه توجه داشته باشیم دانش پیشرفته ترین محصولات آمریکا و اروپا را بدست میاریم و رایگان در اختیار آنها می گذاریم با مقاله و اختراع
در مقابل در بعضی مواقع فرد را دعوت می کنند میره و بعضی مواقع نه.
چرا ما خودمان این کار را نمی کنیم بتونیم این استفاده را از دانش کشور خودمان و سایر کشورها استخراج کنیم؟
مهمترين لذت در زندگي، كمك به سايرين براي برنده شدن است. حتي اگر به قيمت آهسته تر رفتن و تغيير در نتيجه مسابقه اي باشد كه ما در آن شركت داريم
ممنون از شما
با توجه به نمودار در واقع رفتار اشتباه هرکدوم باعث تقویت رفتار اشتباه طرف مقابل میشه
وقتی میره خارج تغییر میکنه : پس این پیش فرض رو داره که اون محیط بالاتر از خودش هست ، پس باید تغییر کنه ، درسته ؟ این پیش فرض باعث شکسته شدن این escalation میشه ؟
یک سوال :
با توجه به مدلی که ارائه دادین ،
ما در هنگام مواجه شدن با مشکل از بالا به پایین در نظر میگیریم ، یعنی وقایع ----> الگوهای رفتار ----- > ساختار
ولی برای تغییر از پایین به بالا اقدام میکنیم ، یعنی تغییر ساختار ---- > تغییر رفتار ----- > حل مشکل
به این صورت هست ؟
مهمترين لذت در زندگي، كمك به سايرين براي برنده شدن است. حتي اگر به قيمت آهسته تر رفتن و تغيير در نتيجه مسابقه اي باشد كه ما در آن شركت داريم
ریسک وجود داره اما تا انتهای طراحی مفهومی و امکانسنجی عدم قطعیت تان فقط باید 30 درصد باشه که این را به تایید مدیر یا کارفرما می رسونید بعد میرین مرحله بعدی .
در طراحی اولیه این عدم قطعیت حدود 7 درصد میشه بعد میری مرحله بعدی طراحی تون.
تا اینجا شما طرحی دارین با 93 درصد قطعیت انجام که فقط در کاغذ و مدل سازی و شبیه سازی بوده .
حالا به نظرتون کدوم مدیر قبول نمی کنه این محصول را ؟
در طراحی نهایی تون محصول آزمایشگاهی را براش ساخته شده تحویل می دی اگر ok باشه وارد طراحی جزئیات و ساخت و ... می شی .
پس اگر سوالی یا ابهامی وجود داره ما درست کارمون را انجام نمی دیم . تمام این درصد ها را از استانداردهای dod و nasa و استانداردهای اروپایی گفتم .
حالا به نظر شما چند درصد طراحان یا نخبه هامون میان در مرحله طراحی مفهومی بگن این محصول فقط حدود 30 درصد و کمتر عدم موفقیت داره یعنی بیش از 70 درصد درست عمل می کنه؟
مهمترين لذت در زندگي، كمك به سايرين براي برنده شدن است. حتي اگر به قيمت آهسته تر رفتن و تغيير در نتيجه مسابقه اي باشد كه ما در آن شركت داريم
ممنونم ولی یه سوال اساسی : اونها چطور به این اعداد و تجربه رسیدن؟؟؟ ما هم برای بومی شدن باید خودمون راه رو بریم ..شاید غیرمنطقی باشه ولی ممکنه به چیزهایی برسیم که اونها ازش حرفی نزده باشن
هرچی دقت در مطالعه و بررسی و طراحی اولیه بالابره این ضریب خطا پایین میاد...نخبه یا طراح یا پیمانکار ذاتا برای کارفرما ، ریسک رو بالا عنوان میکنه وکارفرما هم ذاتا ریسک رو پایین توقع داره ...پس باید به یک تعادل و تفاهم برسن...تا وقتی ما با خیال راحت از علم و تجربه ی غیر بومی استفاده میکنیم و برامون اهمیت نداشته باشه که اصلا این علم عیب و نقص داره یا نه ، یا اصلا درست گفتن یا نه ، وضع ما بهتر از این نمیشه...اونها فوت کوزه گری رو به ما یاد ندادن و نمیدن و نخواهند داد......من نظرم اینه
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)