دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8

موضوع: آيا طي الارض واقعيّت دارد؟

  1. #1
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    کلام,فقه,اصول,
    نوشته ها
    4,108
    ارسال تشکر
    27,914
    دریافت تشکر: 19,740
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    kamanabroo's: جدید150

    پیش فرض آيا طي الارض واقعيّت دارد؟

    پرسش :

    آيا طي الارض واقعيّت دارد؟

    پاسخ :

    دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند و اندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند
    چه مبارك سحري بود و چه فرخنده شبي آب شب قدر كه اين تازه براتم دادند (حافظ)
    از علامه طباطبايي(ره) پرسيدند حقيقت طي الارض چيست؟
    ايشان فرمود: حقيقت آن، پيچيدن زمين در زيرگام رونده است. مرحوم قاضي استاد ما هميشه در ايام زيارتي، از نجف اشرف به كربلا مشرف مي‌شد؛ هيچ گاه كسي نديد كه او سوار ماشين شود و از اين راز كسي آگاه نشد، جز يك نفر از كسبه بازار ساعت كه به مشهد مقدس مشرف شده بود و مرحوم قاضي را در مشهد ديده بود و از ايشان اصلاح امر گذرنامه خود را خواسته بود ايشان هم اصلاح كرده بودند؛ آن مرد چون به نجف آمد افشا كرد كه من آقاي قاضي را در مشهد ديدم. به عبارت ديگر طي الارض يعني شخص با ارادة الهي و ملكوتي در آن واحد جسم و بدن خود را در مكان مبدا، اعدام و در مكان مقصد، ايجاد و احضارش مي‌كند.[1]
    قرآن كريم نيز در داستان حضرت سيلمان ـ عليه السّلام ـ و ملكه سبا به اين مسئله اشاره كرده است: وقتي كه ملكه سبا با عده‌اي از اشراف قومش تصميم گرفتند به سوي سليمان بيايند و شخصا اين مساله مهم را بررسي كنند كه سيلمان چه آييني دارد؟ اين خبر از هر طريقي كه بود به سليمان رسيد و او تصميم گرفت در حالي كه ملكه و يارانش در بين راهند قدرت نمايي شگرفي كند تا آنها را پيش از پيش به واقعيّت اعجاز خود آشنا و در مقابل دعوتش تسليم سازد. لذا رو به اطرافيان خود كرد و گفت: اي گروه بزرگان كدام يك از شما توانايي داريد تخت او را پيش از آن كه نزد من بيايند بياوريد؟ « قالَ يا أَيُّهَا الْمَلَؤُا أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِها قَبْلَ أَنْ تَاتُونِي مُسْلِمِينَ».[2]
    در اين جا دو نفر اعلام آمادگي كردند كه يكي از آنها عجيب و ديگري عجيب‌تر بود. نخست «عفريتي از جن» كه رو به سليمان كرد و گفت من تخت او را پيش از آن كه مجلس تو پايان گيرد و از جاي برخيزي نزد تو مي‌آورم؛ « قالَ عِفْرِيتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِكَ»؛ من اين كار را با زحمت انجام نمي‌دهم و در اين امانت گران قيمت نيز خيانتي نمي‌كنم، چرا كه من «نسبت به آن توانا و امينم» « وَ إِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ».[3] دومين نفر مرد صالحي بود به نام آصف بن برخيا كه آگاهي قابل ملاحظه‌اي از كتاب الهي داشت. چنان كه قرآن در حق او مي‌گويد: «كسي كه علم و دانشي از كتاب داشت گفت من تخت او را قبل از يك چشم بر هم زدن، نزد تو خواهم آورد»!! « قالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ»[4]. و هنگامي كه سليمان با اين امر موافقت كرد او با طي الارض تخت ملكه سبا را در يك «طرفة العين» نزد او حاضر كرد و وقتي سلميان آن را نزد خود مستقر ديد، زبان به شكر پروردگار گشود.[5]
    در آيات مزبور، مبدأ قدرت و عامل توانمندي اولي، يعني جن، بيان نشده است ولي منشأ اقتدار دومي كه مقداري از علم الكتاب بود بيان شد، اين «علم من الكتاب» كلمات و الفاظ نيست تا با صرف خواندن تخت آورده شود، زيرا مفاهيم و معاني ذهني، آن قدرت را ندارد كه در نظام عيني و خارجي اثر بگذارند؛ چون در نظام خارج كه نظام علي و معلولي است، علت فاعلي بايد قويتر از معلول و فعل باشد؛ بله آن نفسي كه به معارف و معاني حقيقي آن كلمات متصف شده است، داراي جنبه ملكوتي است و مي‌تواند چيزي را با طي الارض جا به جا كند.
    اسم اعظم نيز كه با آن مي‌توان در جهان خارج تصرف نمود، لفظ يا مفهوم ذهني نيست. بلكه مقامي است كه اگر انسان به آن مقام بار يافت، مي‌تواند در نظام خارج اثر گذارده، مرده‌اي را زنده و طي الارض كند؛ نه با تلفظ يك كلمه يا تصور يك مفهوم ذهني. بر اين اساس اين كه در بعضي ادعيه به خداي سبحان عرض مي‌كنيم: خدايا تو را به اسمي سوگند مي‌دهيم كه با آن اسم، كوه‌ها بلند، زمين گسترده و دريا مواج شده است؛[6] يعني ما را به حقيقت آن اسما كه باعث تحقق حقايق در نظام عيني هستند، برسان و مظهر آنها قرار ده، ‌پس اگر گفته مي‌شود: «شخصي كه تخت ملكه سبا را از نقطه‌اي دور با طي الارض به حضور حضرت سليمان آورد، از اسم اعظم آگاه بود و از آن مدد گرفت». منظور آن نيست كه او با تلفظ به بعضي از الفاظ يا تصور برخي مفاهيم ذهني توان آن كار عجيب را داشت، بلكه اين گونه از امور به قدرت روح و ميزان بهره‌مندي از ولايت و سلطه بر نظام تكوين بر مي‌گردد و بر اذن خدا و مظهر اسم خدا شدن ميسر است؛ يعني در حقيقت خداست كه با زبان مظهر خود سخن مي‌گويد و بادست مظهر خودكار غيبي مي‌كند.[7]
    از شهود عارفان نيز مي‌توان به يك نمونه ديگر اشاره كرد و آن هم تشرف حضرت آيت الله حسن زاده آملي به محضر قدسي ثامن الحجج ـ عليه السّلام ـ و نوشيدن آب حيات از لبان آن حضرت ـ عليه السّلام ـ و فراگرفتن عملي طي الارض كه با قلم خويش بيان فرموده‌اند جلب مي‌كنيم كه مشت نمونة خروار است:[8]
    «در عنفوان جواني و آغاز درس زندگاني كه در مسجد جامع آمل سرگرم به صرف ايام در اسم و فعل و حرف بودم و محو فراگرفتن صرف نحو، در سحر خيزي و تهجد عزمي راسخ و ارادتي ثابت داشتم، در روياي مبارك سحري به ارض قدسي رضوي تشرف حاصل كرده‌ام و به زيارت جمال دل آراي ولي الله اعظم ثامن الحجج علي بن موسي الرضا ـ عليه السّلام ـ نائل شده‌ام؛ در آن ليله مباركه قبل از آن كه به حضور باهر النور امام ـ عليه السّلام ـ مشرف شوم مرا به مسجدي بردند كه در آن مزار حبيبي از دوستان خداوند متعال بود و به من فرمودند در كنار اين تربت دو ركعت نماز حاجت بخوان و حاجت بخواه كه برآورده شود من از روي عشق و علاقه مفرطي كه به علم داشتم نماز خواندم و از خداوند سبحان علم خواستم، سپس به پيشگاه والاي امام هشتم سلطان دين، رضا (روحي لتربته الفداء) و خاك درش تاج سرم رسيدم و عرض ادب نمودم بدون اين كه سخني بگويم امام كه آگاه به سر من بود و اشتياق و التهاب و تشنگي مرا براي تحصيل از آب حيات علم مي‌دانست، فرمود: نزديك بيا، نزديك رفتم و چشم به روي امام گشودم، ديدم آب دهانش را جمع كرد و بر لب آورد و به من اشارت فرمود كه بنوش، امام خم شد و من زبانم را در آوردم و با تمام حرص و ولع كه گويي خواستم لبان امام را بخورم از كوثر دهانش آن آب حيات را نوشيدم و در هما نحال به قلبم خطور كرد كه امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ فرمود: پيغمبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ آب دهانش را به لبش آورد و من آن را خوردم كه هزار در علم و از هر دري هزار در ديگر به روي من گشوده شد، پس از آن امام ـ عليه السّلام ـ طي الارض را عملا به من بنمود كه از آن خواب نوشين شيرين كه از هزاران سال بيداري بهتر بود بدر آمدم.»[9]
    دوش وقت صحر از غصه نجاتم دادند و اندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند
    چه مبارك سحري بود و چه فرخنده شبي آب شب قدر كه اين تازه براتم دادند (حافظ)
    بنابراين شهر عارفان و آيات قرآن كريم گواه اين است كه طي الارض واقعيّت دارد.
    معرفي منابع براي مطالعه بيشتر:
    1. سيد محمد حسين طباطبايي، الميزان، ذيل آيه 38 ـ 40 سوره نمل.
    2. سيد محمد حسين طهراني، مهر تابان.
    [1] . ر.ك: سيد محمد حسين حسيني تهراني، يادنامه علامه طباطبايي، مهرتابان، بي‌جا، باقر العلوم، بي‌تا، ص 176 ـ 182.
    [2] . نمل، 38.
    [3] . همان، 39.
    [4] . همان، 40.
    [5] . ر.ك: مكارم شيرازي و جمعي از نويسندگان، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الاسلاميه، بهمن ماه 1362، صص 468 - 469.
    [6] . بحار، ج 85، ص 36؛ (باسم ربك الذي خلقت العرش... الكرسي،،، الارواح).
    [7] . ر.ك: عبدالله جوادي آملي، سيره پيامبران ـ عليهم السّلام ـ، در قرآن ،قم، نشر الاسراء، 1376، صص 279 ـ 280، با اندكي تصرف.
    [8] . نمونه‌هايي از اين دست را مي‌توانيد در كتاب: انسان در عرفان عرفان، فصل تمثلات و القاءات سبوحي مطالعه فرماييد، صص 16 تا 49.
    [9] . حسن حسن زاده‌ آملي، نامه‌ها و برنامه، قم، قيام، 1373، ص 240 و 241.



    http://www.andisheqom.com/Files/faq....=386&urlId=399

  2. 10 کاربر از پست مفید kamanabroo سپاس کرده اند .


  3. #2
    یار همراه
    نوشته ها
    2,124
    ارسال تشکر
    18,960
    دریافت تشکر: 11,371
    قدرت امتیاز دهی
    23072
    Array

    پیش فرض پاسخ : آيا طي الارض واقعيّت دارد؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط kamanabroo نمایش پست ها
    از شهود عارفان نيز مي‌توان به يك نمونه ديگر اشاره كرد و آن هم تشرف حضرت آيت الله حسن زاده آملي به محضر قدسي ثامن الحجج ـ عليه السّلام ـ و نوشيدن آب حيات از لبان آن حضرت ـ عليه السّلام ـ و فراگرفتن عملي طي الارض كه با قلم خويش بيان فرموده‌اند جلب مي‌كنيم كه مشت نمونة خروار است:
    «در عنفوان جواني و آغاز درس زندگاني كه در مسجد جامع آمل سرگرم به صرف ايام در اسم و فعل و حرف بودم و محو فراگرفتن صرف نحو، در سحر خيزي و تهجد عزمي راسخ و ارادتي ثابت داشتم، در روياي مبارك سحري به ارض قدسي رضوي تشرف حاصل كرده‌ام و به زيارت جمال دل آراي ولي الله اعظم ثامن الحجج علي بن موسي الرضا ـ عليه السّلام ـ نائل شده‌ام؛ در آن ليله مباركه قبل از آن كه به حضور باهر النور امام ـ عليه السّلام ـ مشرف شوم مرا به مسجدي بردند كه در آن مزار حبيبي از دوستان خداوند متعال بود و به من فرمودند در كنار اين تربت دو ركعت نماز حاجت بخوان و حاجت بخواه كه برآورده شود من از روي عشق و علاقه مفرطي كه به علم داشتم نماز خواندم و از خداوند سبحان علم خواستم، سپس به پيشگاه والاي امام هشتم سلطان دين، رضا (روحي لتربته الفداء) و خاك درش تاج سرم رسيدم و عرض ادب نمودم بدون اين كه سخني بگويم امام كه آگاه به سر من بود و اشتياق و التهاب و تشنگي مرا براي تحصيل از آب حيات علم مي‌دانست، فرمود: نزديك بيا، نزديك رفتم و چشم به روي امام گشودم، ديدم آب دهانش را جمع كرد و بر لب آورد و به من اشارت فرمود كه بنوش، امام خم شد و من زبانم را در آوردم و با تمام حرص و ولع كه گويي خواستم لبان امام را بخورم از كوثر دهانش آن آب حيات را نوشيدم و در هما نحال به قلبم خطور كرد كه امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ فرمود: پيغمبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ آب دهانش را به لبش آورد و من آن را خوردم كه هزار در علم و از هر دري هزار در ديگر به روي من گشوده شد، پس از آن امام ـ عليه السّلام ـ طي الارض را عملا به من بنمود كه از آن خواب نوشين شيرين كه از هزاران سال بيداري بهتر بود بدر آمدم.»

    بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم

    سلام

    من هر جور شد نتونستم این رو باور کنم ، اصلاً صحبت درستی نیست حتی در عالم خواب ، از نظر ظاهری که کاملاً در نزد من مردوده ، از نظر باطن هم شما لطف کنید توضیحات رو مبذول بفرمایید ، شاید قابل باور بشه ... متشکرم .

    ویرایش توسط "VICTOR" : 7th January 2014 در ساعت 08:26 PM

  4. 4 کاربر از پست مفید "VICTOR" سپاس کرده اند .


  5. #3
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    شیمی محض
    نوشته ها
    714
    ارسال تشکر
    1,598
    دریافت تشکر: 2,720
    قدرت امتیاز دهی
    7219
    Array

    پیش فرض پاسخ : آيا طي الارض واقعيّت دارد؟

    صحبتهای همه دوستان محترم است. اما همه بایستی مواظب باشیم دست کم در سایتی که اسما متعلق به طیف نخبگان جامعه است؛ ناخواسته، اشاعه جهل نکنیم. ممنون.
    آئینه چو نقش تو بنمود راست _ بفهم که از ماست که بر ماست!

  6. 3 کاربر از پست مفید نو آور سپاس کرده اند .


  7. #4
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    مهنسی هوافضا
    نوشته ها
    301
    ارسال تشکر
    868
    دریافت تشکر: 1,091
    قدرت امتیاز دهی
    390
    Array

    پیش فرض پاسخ : آيا طي الارض واقعيّت دارد؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط kamanabroo نمایش پست ها
    پرسش :

    آيا طي الارض واقعيّت دارد؟

    پاسخ :

    دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند و اندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند
    چه مبارك سحري بود و چه فرخنده شبي آب شب قدر كه اين تازه براتم دادند (حافظ)
    از علامه طباطبايي(ره) پرسيدند حقيقت طي الارض چيست؟
    ايشان فرمود: حقيقت آن، پيچيدن زمين در زيرگام رونده است. مرحوم قاضي استاد ما هميشه در ايام زيارتي، از نجف اشرف به كربلا مشرف مي‌شد؛ هيچ گاه كسي نديد كه او سوار ماشين شود و از اين راز كسي آگاه نشد، جز يك نفر از كسبه بازار ساعت كه به مشهد مقدس مشرف شده بود و مرحوم قاضي را در مشهد ديده بود و از ايشان اصلاح امر گذرنامه خود را خواسته بود ايشان هم اصلاح كرده بودند؛ آن مرد چون به نجف آمد افشا كرد كه من آقاي قاضي را در مشهد ديدم. به عبارت ديگر طي الارض يعني شخص با ارادة الهي و ملكوتي در آن واحد جسم و بدن خود را در مكان مبدا، اعدام و در مكان مقصد، ايجاد و احضارش مي‌كند.[1]
    قرآن كريم نيز در داستان حضرت سيلمان ـ عليه السّلام ـ و ملكه سبا به اين مسئله اشاره كرده است: وقتي كه ملكه سبا با عده‌اي از اشراف قومش تصميم گرفتند به سوي سليمان بيايند و شخصا اين مساله مهم را بررسي كنند كه سيلمان چه آييني دارد؟ اين خبر از هر طريقي كه بود به سليمان رسيد و او تصميم گرفت در حالي كه ملكه و يارانش در بين راهند قدرت نمايي شگرفي كند تا آنها را پيش از پيش به واقعيّت اعجاز خود آشنا و در مقابل دعوتش تسليم سازد. لذا رو به اطرافيان خود كرد و گفت: اي گروه بزرگان كدام يك از شما توانايي داريد تخت او را پيش از آن كه نزد من بيايند بياوريد؟ « قالَ يا أَيُّهَا الْمَلَؤُا أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِها قَبْلَ أَنْ تَاتُونِي مُسْلِمِينَ».[2]
    در اين جا دو نفر اعلام آمادگي كردند كه يكي از آنها عجيب و ديگري عجيب‌تر بود. نخست «عفريتي از جن» كه رو به سليمان كرد و گفت من تخت او را پيش از آن كه مجلس تو پايان گيرد و از جاي برخيزي نزد تو مي‌آورم؛ « قالَ عِفْرِيتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِكَ»؛ من اين كار را با زحمت انجام نمي‌دهم و در اين امانت گران قيمت نيز خيانتي نمي‌كنم، چرا كه من «نسبت به آن توانا و امينم» « وَ إِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ».[3] دومين نفر مرد صالحي بود به نام آصف بن برخيا كه آگاهي قابل ملاحظه‌اي از كتاب الهي داشت. چنان كه قرآن در حق او مي‌گويد: «كسي كه علم و دانشي از كتاب داشت گفت من تخت او را قبل از يك چشم بر هم زدن، نزد تو خواهم آورد»!! « قالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ»[4]. و هنگامي كه سليمان با اين امر موافقت كرد او با طي الارض تخت ملكه سبا را در يك «طرفة العين» نزد او حاضر كرد و وقتي سلميان آن را نزد خود مستقر ديد، زبان به شكر پروردگار گشود.[5]
    در آيات مزبور، مبدأ قدرت و عامل توانمندي اولي، يعني جن، بيان نشده است ولي منشأ اقتدار دومي كه مقداري از علم الكتاب بود بيان شد، اين «علم من الكتاب» كلمات و الفاظ نيست تا با صرف خواندن تخت آورده شود، زيرا مفاهيم و معاني ذهني، آن قدرت را ندارد كه در نظام عيني و خارجي اثر بگذارند؛ چون در نظام خارج كه نظام علي و معلولي است، علت فاعلي بايد قويتر از معلول و فعل باشد؛ بله آن نفسي كه به معارف و معاني حقيقي آن كلمات متصف شده است، داراي جنبه ملكوتي است و مي‌تواند چيزي را با طي الارض جا به جا كند.
    اسم اعظم نيز كه با آن مي‌توان در جهان خارج تصرف نمود، لفظ يا مفهوم ذهني نيست. بلكه مقامي است كه اگر انسان به آن مقام بار يافت، مي‌تواند در نظام خارج اثر گذارده، مرده‌اي را زنده و طي الارض كند؛ نه با تلفظ يك كلمه يا تصور يك مفهوم ذهني. بر اين اساس اين كه در بعضي ادعيه به خداي سبحان عرض مي‌كنيم: خدايا تو را به اسمي سوگند مي‌دهيم كه با آن اسم، كوه‌ها بلند، زمين گسترده و دريا مواج شده است؛[6] يعني ما را به حقيقت آن اسما كه باعث تحقق حقايق در نظام عيني هستند، برسان و مظهر آنها قرار ده، ‌پس اگر گفته مي‌شود: «شخصي كه تخت ملكه سبا را از نقطه‌اي دور با طي الارض به حضور حضرت سليمان آورد، از اسم اعظم آگاه بود و از آن مدد گرفت». منظور آن نيست كه او با تلفظ به بعضي از الفاظ يا تصور برخي مفاهيم ذهني توان آن كار عجيب را داشت، بلكه اين گونه از امور به قدرت روح و ميزان بهره‌مندي از ولايت و سلطه بر نظام تكوين بر مي‌گردد و بر اذن خدا و مظهر اسم خدا شدن ميسر است؛ يعني در حقيقت خداست كه با زبان مظهر خود سخن مي‌گويد و بادست مظهر خودكار غيبي مي‌كند.[7]
    از شهود عارفان نيز مي‌توان به يك نمونه ديگر اشاره كرد و آن هم تشرف حضرت آيت الله حسن زاده آملي به محضر قدسي ثامن الحجج ـ عليه السّلام ـ و نوشيدن آب حيات از لبان آن حضرت ـ عليه السّلام ـ و فراگرفتن عملي طي الارض كه با قلم خويش بيان فرموده‌اند جلب مي‌كنيم كه مشت نمونة خروار است:[8]
    «در عنفوان جواني و آغاز درس زندگاني كه در مسجد جامع آمل سرگرم به صرف ايام در اسم و فعل و حرف بودم و محو فراگرفتن صرف نحو، در سحر خيزي و تهجد عزمي راسخ و ارادتي ثابت داشتم، در روياي مبارك سحري به ارض قدسي رضوي تشرف حاصل كرده‌ام و به زيارت جمال دل آراي ولي الله اعظم ثامن الحجج علي بن موسي الرضا ـ عليه السّلام ـ نائل شده‌ام؛ در آن ليله مباركه قبل از آن كه به حضور باهر النور امام ـ عليه السّلام ـ مشرف شوم مرا به مسجدي بردند كه در آن مزار حبيبي از دوستان خداوند متعال بود و به من فرمودند در كنار اين تربت دو ركعت نماز حاجت بخوان و حاجت بخواه كه برآورده شود من از روي عشق و علاقه مفرطي كه به علم داشتم نماز خواندم و از خداوند سبحان علم خواستم، سپس به پيشگاه والاي امام هشتم سلطان دين، رضا (روحي لتربته الفداء) و خاك درش تاج سرم رسيدم و عرض ادب نمودم بدون اين كه سخني بگويم امام كه آگاه به سر من بود و اشتياق و التهاب و تشنگي مرا براي تحصيل از آب حيات علم مي‌دانست، فرمود: نزديك بيا، نزديك رفتم و چشم به روي امام گشودم، ديدم آب دهانش را جمع كرد و بر لب آورد و به من اشارت فرمود كه بنوش، امام خم شد و من زبانم را در آوردم و با تمام حرص و ولع كه گويي خواستم لبان امام را بخورم از كوثر دهانش آن آب حيات را نوشيدم و در هما نحال به قلبم خطور كرد كه امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ فرمود: پيغمبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ آب دهانش را به لبش آورد و من آن را خوردم كه هزار در علم و از هر دري هزار در ديگر به روي من گشوده شد، پس از آن امام ـ عليه السّلام ـ طي الارض را عملا به من بنمود كه از آن خواب نوشين شيرين كه از هزاران سال بيداري بهتر بود بدر آمدم.»[9]
    دوش وقت صحر از غصه نجاتم دادند و اندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند
    چه مبارك سحري بود و چه فرخنده شبي آب شب قدر كه اين تازه براتم دادند (حافظ)
    بنابراين شهر عارفان و آيات قرآن كريم گواه اين است كه طي الارض واقعيّت دارد.
    معرفي منابع براي مطالعه بيشتر:
    1. سيد محمد حسين طباطبايي، الميزان، ذيل آيه 38 ـ 40 سوره نمل.
    2. سيد محمد حسين طهراني، مهر تابان.

    [1] . ر.ك: سيد محمد حسين حسيني تهراني، يادنامه علامه طباطبايي، مهرتابان، بي‌جا، باقر العلوم، بي‌تا، ص 176 ـ 182.
    [2] . نمل، 38.
    [3] . همان، 39.
    [4] . همان، 40.
    [5] . ر.ك: مكارم شيرازي و جمعي از نويسندگان، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الاسلاميه، بهمن ماه 1362، صص 468 - 469.
    [6] . بحار، ج 85، ص 36؛ (باسم ربك الذي خلقت العرش... الكرسي،،، الارواح).
    [7] . ر.ك: عبدالله جوادي آملي، سيره پيامبران ـ عليهم السّلام ـ، در قرآن ،قم، نشر الاسراء، 1376، صص 279 ـ 280، با اندكي تصرف.
    [8] . نمونه‌هايي از اين دست را مي‌توانيد در كتاب: انسان در عرفان عرفان، فصل تمثلات و القاءات سبوحي مطالعه فرماييد، صص 16 تا 49.
    [9] . حسن حسن زاده‌ آملي، نامه‌ها و برنامه، قم، قيام، 1373، ص 240 و 241.



    http://www.andisheqom.com/Files/faq....=386&urlId=399
    سلام در امریکا طی الارض اثبات شده است این را دخترخالم به من گفت از چه منبعی نمیدانم ولی من به حرفهای او ایمان دارم چون تا مطمین نشود نمیگوید اگر یادم ماند منبعش رو میپرسم و بهتون اطلاع میدم

  8. 3 کاربر از پست مفید میترا پوررحیم سپاس کرده اند .


  9. #5
    همکار تالار مدیریت
    نوشته ها
    1,814
    ارسال تشکر
    16,317
    دریافت تشکر: 15,586
    قدرت امتیاز دهی
    31281
    Array

    پیش فرض پاسخ : آيا طي الارض واقعيّت دارد؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط evin Allah نمایش پست ها
    من هر جور شد نتونستم این رو باور کنم ، اصلاً صحبت درستی نیست حتی در عالم خواب ،


    لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم




    نقل قول نوشته اصلی توسط evin Allah نمایش پست ها
    از نظر ظاهری که کاملاً در نزد من مردوده

    قرآن كريم نيز در داستان حضرت سيلمان ـ عليه السّلام ـ و ملكه سبا به اين مسئله اشاره كرده است
    « قالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ».

    و هنگامي كه سليمان با اين امر موافقت كرد او با طي الارض تخت ملكه سبا را در يك «طرفة العين» نزد او حاضر كرد و وقتي سلميان آن را نزد خود مستقر ديد، زبان به شكر پروردگار گشود
    این تازه علمی از کتاب نزد او بود(یعنی مقدار کمی از علم کل کتاب) اگر علم کتاب نزد او بود چه می کرد؟


    سبک رو چون توانی بود سوی آسمان تا تو

    ز ترکیب چهار ارکان همی خود را گران بینی




    بهانه بر قضا چهی چو مردان عزم خدمت کن

    چو کردی عزم بنگر تا چه توفیق و توان بینی




    ز یزدان دان نه از ارکان که کوته دیدگی باشد
    که خطی کز خرد خیزد تو آن را از بنان بینی





  10. 4 کاربر از پست مفید عبدالله91 سپاس کرده اند .


  11. #6
    همکار تالار مدیریت
    نوشته ها
    1,814
    ارسال تشکر
    16,317
    دریافت تشکر: 15,586
    قدرت امتیاز دهی
    31281
    Array

    پیش فرض پاسخ : آيا طي الارض واقعيّت دارد؟



    هوا را پای بگشادی خرد را دست بر بستی

    گر آنرا زیر کام آری مرین را کامران بینی




    تو خود کی مرد آن باشی که دل را بی هوا خواهی

    تو خود کی درد آن داری که تن را در هوان بینی




    که از دونی خیال نان چنان رستست در چشمت

    که گر آبی خوری در وی نخستین شکل نان بینی




  12. 4 کاربر از پست مفید عبدالله91 سپاس کرده اند .


  13. #7
    یار همراه
    نوشته ها
    2,124
    ارسال تشکر
    18,960
    دریافت تشکر: 11,371
    قدرت امتیاز دهی
    23072
    Array

    پیش فرض پاسخ : آيا طي الارض واقعيّت دارد؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط عبدالله91 نمایش پست ها


    این تازه علمی از کتاب نزد او بود(یعنی مقدار کمی از علم کل کتاب) اگر علم کتاب نزد او بود چه می کرد؟


    سبک رو چون توانی بود سوی آسمان تا تو

    ز ترکیب چهار ارکان همی خود را گران بینی




    بهانه بر قضا چهی چو مردان عزم خدمت کن

    چو کردی عزم بنگر تا چه توفیق و توان بینی




    ز یزدان دان نه از ارکان که کوته دیدگی باشد
    که خطی کز خرد خیزد تو آن را از بنان بینی




    سلام

    ممنون آقا عبد الله

    ولی من منظورم این نبود که طی الارض رو باور ندارم بلکه خواب ایشون و بیانیات ایشون رو باور ندارم! زشته بیانش اصن...
    همون بخش نقل قول منو ببینید لطفاً... نوشیدن آب حیات از لبان حضرت!!!

  14. 2 کاربر از پست مفید "VICTOR" سپاس کرده اند .


  15. #8
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    کلام,فقه,اصول,
    نوشته ها
    4,108
    ارسال تشکر
    27,914
    دریافت تشکر: 19,740
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    kamanabroo's: جدید150

    پیش فرض پاسخ : آيا طي الارض واقعيّت دارد؟

    طی الارض یک بعد علمی داره یک بعد معنوی و عرفانی.

    اون مسائلی که در بعد عرفانی اتفاق می افته رو نه می شه راحت رد کرد و نه میشه راحت قبول کرد.
    به قول علامه طباطبائی (ره) اتفاقات عرفانی که برای اشخاص می افته رو نه رد کنید نه قبول! ( چون اولا اثباتش برا ما حجت نیست و ملاک عمل قرار نمی گیره و رد کردنش هم بدون دلیل هست چون یک اتفاق عرفانی و شهودی رو فقط وقتی میشه فهمید که درکش کنی و نمیشه صرف اینکه درک نکردیم رد کنیم)

    این بحث آب دهان و ..؟!
    مطمئنا هیچ وقت ائمه اطهار علیهم السلام در ظاهر همچین حرکتی رو نمی کنند. در عالم خواب خیلی وقت ها حقایق با تمثیل و تصاویر و .. به انسان منتقل می شود مثلا وقتی ما خواب می بینیم از آستینمون مار میاد بیرون یا در خانه مار داریم معناش این نیست که از فرداش پاشیم دنبال مار بگردیم! بلکه این استعاره است از یک نفاق و دشمنی..
    در مسئله خواب , هر کسی مفاهیمی که می خواد بهش منتقل بشه رو به یه شکلی می بینه. بستگی به ظرفیت و فهمش داره. و معنای اینکه از دهان ائمه آب بخوره این نیست که صرفا آب دهان امام رو خورده!! بلکه معناش اینه که یک فیض و کرامتی از ائمه به او می رسه. حالا این شخص این حقیقت رو در خواب به این شکل می بینه .

    یک مثال حتی جالب تر هم هست که اگر خانم اوین الله خواستند از خواب ها براشون ارسال می کنم که حرفم رو واضح تر می رسونه.

    -------------------------------------
    مسئله 2 بعدی 3 بعدی 4بعدی و .. تا حد زیادی تونسته نسبت به حرکت کردن توجیهات مناسبی ارائه بده هر چند کامل نیست.

    توضیح مختصر:
    در دنیای سه بعدی (دنیای ما که دارای طول عرض و ارتفاع است) هر شی سه بعدی با اشیاء دیگه در تعارض و تزاحم و .. است. یعنی طی الارض با خصوصیات سه بعدی در دنیای سه بعدی ظاهرا غیر ممکن باشه(گفتم ظاهرا که کلا ردش نکرده باشم) اما از اونجایی که ما علم به وجود جن هم داریم طبق آیات قرآن. میشه مسئله طی الارض رو از اون زاویه هم دید. چون جن ابعاد وجودی اش هم می تونه سه بعدی بشه و هم همون بعدی که دارند که دیده نمی شوند. و حرکت برای اونها خیلی سریعتر و راحت تر است از حرکت انسان در عالم مادی.


    حرکت های سریع و حیرت آور از نظر علمی اثبات شده است مثل حرکت نور. چیزی که باید اثبات یا مورد تحقیق قرار بگیره اینه که یک ماده چطور می تونه مثل نور حرکت کنه. آیا باید از نظر ابعاد وجودی تغییر پذیر بشه (مثل جن) یا با در نظر گرفتن همین بعد مادی هم می توان راهی برای حرکت نوری این ماده پیدا کرد؟!
    این خودش چندین نظریه است:
    که ماده برای حرکت اینچنینی باید حتما تغییر پیدا کنه به طوری که برخی از ویژگیهاش تبدیل میشه و بعد از حرکت به حالت اول بر می گرده
    انعدام غیر مطلق

    فکر می کنم با مطالعه این مطلب از نظر عرفانی و شهودی کمی مسئله قابل حل تر بشه.
    ویرایش توسط kamanabroo : 12th September 2014 در ساعت 12:10 PM

  16. 4 کاربر از پست مفید kamanabroo سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پرفروش در عين حال کم درآمد
    توسط تووت فرنگی در انجمن سایر موضوعات ادبیات
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 19th August 2011, 04:29 PM
  2. چهل حديث در مورد فضائل حضرت امير عيله السلام
    توسط s@ba در انجمن متون روايي و قرآني
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 7th March 2010, 04:04 PM
  3. محمد معين
    توسط آبجی در انجمن زندگي نامه
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 23rd February 2010, 02:42 PM
  4. تصویر: از تجســم تـا واقعيــت bmw
    توسط diamonds55 در انجمن سایر موضوعات اختراعات و نوآوری
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: 14th April 2009, 01:09 PM
  5. اهميت اربعين ،‌ جايگاه اربعين ، زيارت اربعين
    توسط kamanabroo در انجمن مقالات مذهبی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: 15th February 2009, 12:39 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •