اکثر نخبه ها.....

[parnian 80]

خیلی بحث خوب و جالبیه و من مدت ها روش فکر کردم اینکه چرا من نمیتونم فرمولهای مثلثات رو حفظ کنم ولی میتونم بفهمم
چرا نمیخوام برم مدرسه!؟؟؟
برای خودم فهمیدم من به کلیات - مفاهیم - کاربرد و طراحی و توسعه بیشتر از استفاده - محاسبه - جزئیات-علاقه دارم
و خب خیلی پافشاری میکنم روی اینکه چیزهایی که علاقه دارم رو انجام بدم و نه غیر از اون
البته من نخبه نیستم
و غیر قابل قیاس با افراد بزرگی که مثا زدید
ولی خب علاقم در این سمت هست
شاید بهتره بگم خودخواهم - علاقمند به یادگیری - تحقیق-کاربرد - ساختن و یاددادن-
ولی درسهای دبیرستان و حتی بیشتر کلاسهای بیشتر دانشگاه های کشور بر پایه ی اصو دیگه ای هستند
خب طبیعیه که برای عموم مردم طراحی شده باشند
و ادمهایی که درست یا غلط متفاوت هستند -نمیتونن خودشونو خیلی وفق بدن
مثلا من دوران راهنمایی دایره المعارف میخوندم!!! که واقعا احمقانه به نظر میرسید از دید همه ی اطرافیانم!
ولی من دوستداشتم همه چیز رو بدونم!
درضمن سیستم اموزشی ما مخصوصا اما در همه جا برای اموزش عمومی هست
اما اینجور افراد دوسدارن در بطن کار باشند - طراحی کنند - بسازند و نتیجه رو به فروش بگذارند
اما بقیه باید بدونن که چطور ساخته شده - چطور فرخته شده و چطوری باید این اجناس رو بخرندو استفاده کنند
نهایتا کارگر - یک مهندس محاسب و یا یک فروشنده تاجر یا هرادم دیگه ای نیاز داره یک کار رو درست انجام بده به صورت تکراری
یا یک سری قوانین و اصول رو بشناسه
اما یه مخترع باید همیشه درحال یادگیری باشه - همیشه از هر چیزی بدونه در حدی که بتونه خودش بسازه و همیشه باید به دیگران هم اموزش بده
پس اصولا سیستم اموزشی عمومی سیستمی مناسب برای اقلیتها نیست

شکست نفسی میفرمایید
البته من خودمم راهنمایی هستم دیگه دایره المعارف هم میخونم تازه اونم به انگلیسی
کابرد رو خوب اشاره کردید متاسفانه چیزی که در سیستم آموزشی اصلا بهش توجه نمیشه
مرسی از وقتی که گذاشتید

[kahrupay]

سلام
راستش از اونجایی که من تجربه شو دارم بسیار
به نظرم درس مدرسه براشون کافی نیست، یعنی سیرشون نمی کنه از لحاظ فکری و علمی
و این هم به خاطر هوش بالاشونه
و افراد باهوش با مسائل کنار نمیان بلکه اون کاری رو می کنن که می خوان و به ذهنشون می رسه
بنابراین وقتشون رو صرف درس های چرند مدرسه نمی کنن و در نهایت هم نمره قبولی نمیارن و رد می شن، به همین سادگی!!!
مرسی

[parnian 80]

سلام
راستش از اونجایی که من تجربه شو دارم بسیار
به نظرم درس مدرسه براشون کافی نیست، یعنی سیرشون نمی کنه از لحاظ فکری و علمی
و این هم به خاطر هوش بالاشونه
و افراد باهوش با مسائل کنار نمیان بلکه اون کاری رو می کنن که می خوان و به ذهنشون می رسه
بنابراین وقتشون رو صرف درس های چرند مدرسه نمی کنن و در نهایت هم نمره قبولی نمیارن و رد می شن، به همین سادگی!!!
مرسی

سلام عزیزم.
مرسی که وقت گذاشتید
بله نخوندن که مسئله عادی هست
اما برخی از اونها توی مدرسه دانش آموزان بدی هستند
فکر میکنم ادیسون حتی یکبار اخراج شده بود.

[kahrupay]

سلام عزیزم.
مرسی که وقت گذاشتید
بله نخوندن که مسئله عادی هست
اما برخی از اونها توی مدرسه دانش آموزان بدی هستند
فکر میکنم ادیسون حتی یکبار اخراج شده بود.

اخراج هم زیر مجموعه اشه
من یکی رو می شناسم المیپاد سال سوم طلا شد بعد باید پیش می خوند
سر کلاس نه تنها گوش نمی کرد بلکه معلمش رو هم دست می انداخت ایراد های معلمش رو هم می گرفت
آخر سر هم معلمه بیرونش کرد نذاشت تا آخر سال سر کلاس بشینه

[Sa.n]

سلام
ممنون بابت تاپیک خوبتون
مدتی بود من هم در این باره فکر میکردم
تا با حرف یکی از معلم هامون به نتیجه رسیدم . داشتن کتابی رو برای ما میخوندن و اون هم درباره این بود که مسئله ای رو به انیشتین داده بودن به راحتی پاسخ رو براشون گفتن ولی وقتی ازشون خواستن که برای اطرافیانشون توضیح بدن نتونستن . مطئمنا این دانشمندان مفهوم درس رو متوجه میشدن اما در ارائه دادن اون به معلم نا توان بودن و همین موضوع سبب میشد که دیگران فکر کنند اونها بهره هوشی کمی دارند و هیچ مطلبی رو به درستی متوجه نمیشن .
سپاس

[kahrupay]

سلام
ممنون بابت تاپیک خوبتون
مدتی بود من هم در این باره فکر میکردم
تا با حرف یکی از معلم هامون به نتیجه رسیدم . داشتن کتابی رو برای ما میخوندن و اون هم درباره این بود که مسئله ای رو به انیشتین داده بودن به راحتی پاسخ رو براشون گفتن ولی وقتی ازشون خواستن که برای اطرافیانشون توضیح بدن نتونستن . مطئمنا این دانشمندان مفهوم درس رو متوجه میشدن اما در ارائه دادن اون به معلم نا توان بودن و همین موضوع سبب میشد که دیگران فکر کنند اونها بهره هوشی کمی دارند و هیچ مطلبی رو به درستی متوجه نمیشن .
سپاس

سلام
راستش من می گم اونا توضیح می دن ولی اطرافیان نمی فهمن چون سطح مطلب بالاست
خودِ اینشتین یه جمله داره که می گه تا زمانی که نسبیت رو برای مادربزرگتون کامل توضیح ندید و اون کامل نفهمه ینی هیچی ازش متوجه نشدید!
من این رو شخصا هم امتحان کردم
مطلبی رو برای فردی که سطح هوش بالایی داره توضیح دادم و کاملا متوجه شد و همون مطلب رو با همون روش برای فردی با سطح هوش پایین تر توضیح دادم و نفهمید!

[زهراجون20]

من فکر میکنم شاید واسه اینه کهاونقدر مسایل پیچیده تر جالب تر و یامشغول کننده اطراف هس که اصلا درسای مدرسه رو خسته کننده و ابتدایی میدونن!

[نو آور]

خیلی بحث خوب و جالبیه و من مدت ها روش فکر کردم اینکه چرا من نمیتونم فرمولهای مثلثات رو حفظ کنم ولی میتونم بفهمم
چرا نمیخوام برم مدرسه!؟؟؟
برای خودم فهمیدم من به کلیات - مفاهیم - کاربرد و طراحی و توسعه بیشتر از استفاده - محاسبه - جزئیات-علاقه دارم
و خب خیلی پافشاری میکنم روی اینکه چیزهایی که علاقه دارم رو انجام بدم و نه غیر از اون
البته من نخبه نیستم
و غیر قابل قیاس با افراد بزرگی که مثا زدید
ولی خب علاقم در این سمت هست
شاید بهتره بگم خودخواهم - علاقمند به یادگیری - تحقیق-کاربرد - ساختن و یاددادن-
ولی درسهای دبیرستان و حتی بیشتر کلاسهای بیشتر دانشگاه های کشور بر پایه ی اصو دیگه ای هستند
خب طبیعیه که برای عموم مردم طراحی شده باشند
و ادمهایی که درست یا غلط متفاوت هستند -نمیتونن خودشونو خیلی وفق بدن
مثلا من دوران راهنمایی دایره المعارف میخوندم!!! که واقعا احمقانه به نظر میرسید از دید همه ی اطرافیانم!
ولی من دوست داشتم همه چیز رو بدونم!
درضمن سیستم اموزشی ما مخصوصا اما در همه جا برای اموزش عمومی هست
اما اینجور افراد دوسدارن در بطن کار باشند - طراحی کنند - بسازند و نتیجه رو به فروش بگذارند
اما بقیه باید بدونن که چطور ساخته شده - چطور فرخته شده و چطوری باید این اجناس رو بخرندو استفاده کنند
نهایتا کارگر - یک مهندس محاسب و یا یک فروشنده تاجر یا هرادم دیگه ای نیاز داره یک کار رو درست انجام بده به صورت تکراری
یا یک سری قوانین و اصول رو بشناسه
اما یه مخترع باید همیشه درحال یادگیری باشه - همیشه از هر چیزی بدونه در حدی که بتونه خودش بسازه و همیشه باید به دیگران هم اموزش بده
پس اصولا سیستم اموزشی عمومی سیستمی مناسب برای اقلیتها نیست

سلام جناب متقی، اگر بخواهید آدمهائی را بشناسید که دارای نوعی از هوش هستند که به درد خلاقیت ، نوآوری و حل مسائل عملی می خورد (نه قدرت حافظه و یا قدرت محاسبات سریع ریاضی)
چند تا مشخصه هست:
_ اول اینکه انگار حوزه علاقه این نوع افراد، خیلی وسیع و گسترده است.
_ مباحث محض تئوری و خام (غیر عملی) ، معمولا آنها را خسته و زود دلزده می کند.
_ متوجه می شوید که به مرور و با افزایش سن، قدرت قوی برای تحلیل کلان محیط و رویدادهای اطراف خود را پیدا کرده اند.
_ روحیه کنجکاوی سیری ناپذیری دارند.
_ متونی که می نویسند، خیلی پخته، ارزیابانه، قوی و اکثرا بدون اغلاط معمول املائی و انشائی است.
_ نوعا به طور ناخودآگاه ، متفاوت از دیگران می اندیشند. (مثلا وقتی افراد معمولی از خود می پرسند امروز چی می خواهیم بخوریم؟ آنها از خود می پرسند: امروز چه چیزهائی را نمی خواهم بخورم؟!)
_ به راحتی فریب تبلیغاتهای دور و بر را نمی خورند و روی گفته های دیگران، می اندیشند.
_ معمولا در اکثر مواقع، مغزشان به طور خود بخود ، مانورهای فکری زیادی می دهد و دائما، روی دلایل وقایع و رویدادها ، زیادتر از دیگران، انرژی مصرف می کند.

[کاساندان]

چه بحث خوبی!من هم چنین پرسشی داشتم اما خودم نظری ندارم!!!

[parnian 80]

چه بحث خوبی!من هم چنین پرسشی داشتم اما خودم نظری ندارم!!!

خوشحال شدم سوال شما هم رفع شد