دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 26

موضوع: خاطرات مدرسه

  1. #1
    همکار تالار باغبانی
    رشته تحصیلی
    مهندسی تولیدات گیاهی
    نوشته ها
    169
    ارسال تشکر
    681
    دریافت تشکر: 754
    قدرت امتیاز دهی
    2628
    Array
    سجاد عابدی's: جدید145

    پیش فرض خاطرات مدرسه

    سلام دوست عزیر بیا همدیگر رو درخاطرات کودکی بخصوص مدرسه چه خوب وچه بد سهیم کنیم
    موفقيعت به كساني لبخند ميزند
    كه جرات مبارزه با شكست و ناكامي را دارند
    و قادر اند در تاريكترين لحظات لبخندي بر لب داشته باشند

  2. 9 کاربر از پست مفید سجاد عابدی سپاس کرده اند .


  3. #2
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    برنامه ریزی اموزشی نیروی انسانی
    نوشته ها
    2,289
    ارسال تشکر
    6,414
    دریافت تشکر: 9,022
    قدرت امتیاز دهی
    5174
    Array
    ساناز فرهیدوش's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : خاطرات مدرسه

    کلاس اول بودیم معلممون بچه ها رو می زد !!!!

    نیمکت ها سه نفره بود اونایی که با دست چپ می نوشتن تو نیمکت دو نفره می نشستن . یه 20 سالی هست با دست چپ می نویسم . قبلا با هردوش می تونستم .
    http://roksana65.blogfa.com/ساناز فرهیدوش
    وبلاگ خودشکوفایی

  4. 9 کاربر از پست مفید ساناز فرهیدوش سپاس کرده اند .


  5. #3
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    برنامه ریزی اموزشی نیروی انسانی
    نوشته ها
    2,289
    ارسال تشکر
    6,414
    دریافت تشکر: 9,022
    قدرت امتیاز دهی
    5174
    Array
    ساناز فرهیدوش's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : خاطرات مدرسه

    روپوش هامون سر مه ایی بود با مقنعه سفید زمستون ها مقعنعه سفید سرمون می کردیم .

    حیاط مدرسه زمین پاتی ناز بود و کلی دست و پا شکسته . رسما چیزی نمیخوردیم که مجبور نباشیم اون سر حیاط بریم دستشویی .


    تخته ها گچی بود میرفیتم پا تخته انگار رفتی سر ساختمون !! می پریدیم تخته پاک میکردیم یه نفسی از دست معلم بکشیم .

    هر وقت معلم مهربون میشد اون روز بازرس می امد یه روز نشد بریم با بازرس حرف بزنیم بگیم این فیلمشه
    http://roksana65.blogfa.com/ساناز فرهیدوش
    وبلاگ خودشکوفایی

  6. 8 کاربر از پست مفید ساناز فرهیدوش سپاس کرده اند .


  7. #4
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    برنامه ریزی اموزشی نیروی انسانی
    نوشته ها
    2,289
    ارسال تشکر
    6,414
    دریافت تشکر: 9,022
    قدرت امتیاز دهی
    5174
    Array
    ساناز فرهیدوش's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : خاطرات مدرسه

    مداد قرمز سوسماری داشتیم ف می زدیم کلی رنگ می داد.

    ا پنجم با خودکار حق نداشتیم بنویسیم .


    بعضی بچه ها پول کافی نداشتن به جای یه خط در میون همه خط ها رو می نوشتن کتک می خوردن !! بچه ها من تو یکی از بهترین مدرسه های تهران شمال شهر درس خوندم !!!
    http://roksana65.blogfa.com/ساناز فرهیدوش
    وبلاگ خودشکوفایی

  8. 9 کاربر از پست مفید ساناز فرهیدوش سپاس کرده اند .


  9. #5
    همکار تالار باغبانی
    رشته تحصیلی
    مهندسی تولیدات گیاهی
    نوشته ها
    169
    ارسال تشکر
    681
    دریافت تشکر: 754
    قدرت امتیاز دهی
    2628
    Array
    سجاد عابدی's: جدید145

    پیش فرض پاسخ : خاطرات مدرسه

    یادم هوا سرد بود برف هم زیاد روزمین نشته بود معلم صدازد گفت بیا اینجا کارت دارم اون یک دوستم رو هم صدا زد گفت برو از درخت داخل حیاط یک چوب خوب بیارین ماهم رفتم وقتی که برگشتیم گفت دستتون رو بگیر ببینم که چوب خوب هست یا نه خلاصه دوتا چوب بهمون زدرفتیم نشتیم شروع به سوال پرسیدن کرد هم رو ازدم کت زد تابه مارسید هرچه برسید جواب دادیم اون موقع شوخیمان گل کرد گفتیم اقا اجازه اگر یک سوال ازتون پرسیم و شما جواب ندی ما میتونیم شمارا فلک کنیم فلک همانا وافتادن دنبال ما همانا ازدستش فرار کردیم داخل خیابان داشتیم میرفتم گریه کن که مادربزگم متوجه من شد وازم پرسید چی شد گفتن اقا معلم بیخودی من زد مادربزرگم که علاقه زیادی به من داشت منوباخودش برد مدرسه و خلاصه جاتون خالی به قول معروف معلم رو که بیخودی ما رو زده بود(اخه درس خون بودیم)یه سلدابه کشید اروزما رو مادربزرگم محقق کرد ومعلم روبا چوبی که خودم چیده بودم یک نوازش کوچولو کرد که از اون روز به بعد دیگه کت نخوردم چون ازهردستی بدی ازهمون دست میگری جاتون خالی اون روز مقابل بچه ها چه حالی کردم
    موفقيعت به كساني لبخند ميزند
    كه جرات مبارزه با شكست و ناكامي را دارند
    و قادر اند در تاريكترين لحظات لبخندي بر لب داشته باشند

  10. 8 کاربر از پست مفید سجاد عابدی سپاس کرده اند .


  11. #6
    همکار تالار باغبانی
    رشته تحصیلی
    مهندسی تولیدات گیاهی
    نوشته ها
    169
    ارسال تشکر
    681
    دریافت تشکر: 754
    قدرت امتیاز دهی
    2628
    Array
    سجاد عابدی's: جدید145

    پیش فرض پاسخ : خاطرات مدرسه

    یادش بخیر یک معلم علومی داشتیم هروقت درس میداد منواز کلاس بیرون میکرد ازبسکه ازش سوال میپرسیدم 3هفته بود که یک صفحه رو بهمون درس داد هروقت منوبیرون میکرد 10صفحه درس میداد و جالب هیج وقت برگه امتحانیم رو تصحیح نمیکردوهمیشه نمره 18 برام میگذاشت
    موفقيعت به كساني لبخند ميزند
    كه جرات مبارزه با شكست و ناكامي را دارند
    و قادر اند در تاريكترين لحظات لبخندي بر لب داشته باشند

  12. 6 کاربر از پست مفید سجاد عابدی سپاس کرده اند .


  13. #7
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    برنامه ریزی اموزشی نیروی انسانی
    نوشته ها
    2,289
    ارسال تشکر
    6,414
    دریافت تشکر: 9,022
    قدرت امتیاز دهی
    5174
    Array
    ساناز فرهیدوش's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : خاطرات مدرسه

    امتحان ناهایی غولی بود برا خودش . نه ؟
    http://roksana65.blogfa.com/ساناز فرهیدوش
    وبلاگ خودشکوفایی

  14. 7 کاربر از پست مفید ساناز فرهیدوش سپاس کرده اند .


  15. #8
    همکار تالار اخبار و کاربر فعال
    رشته تحصیلی
    الکترونیک
    نوشته ها
    2,339
    ارسال تشکر
    6,263
    دریافت تشکر: 9,972
    قدرت امتیاز دهی
    16030
    Array
    m.g.s.t.r's: بی حوصله

    پیش فرض پاسخ : خاطرات مدرسه

    نقل قول نوشته اصلی توسط Roksana65 نمایش پست ها
    مداد قرمز سوسماری داشتیم ف می زدیم کلی رنگ می داد.

    ا پنجم با خودکار حق نداشتیم بنویسیم .


    بعضی بچه ها پول کافی نداشتن به جای یه خط در میون همه خط ها رو می نوشتن کتک می خوردن !! بچه ها من تو یکی از بهترین مدرسه های تهران شمال شهر درس خوندم !!!
    منم ابتدایی و راهنمایی یه خط در میان مینوشتم ولی دبیرستان و دانشگه بعضا حتی از بالای سربرگ شروع به نوشتن میکردم!!!




  16. 6 کاربر از پست مفید m.g.s.t.r سپاس کرده اند .


  17. #9
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    برنامه ریزی اموزشی نیروی انسانی
    نوشته ها
    2,289
    ارسال تشکر
    6,414
    دریافت تشکر: 9,022
    قدرت امتیاز دهی
    5174
    Array
    ساناز فرهیدوش's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : خاطرات مدرسه

    حاشیه نویسی که خوراکمونه الان اون موقع معلم حق نداشت اون جوری کسی رو تنبیه کنه
    http://roksana65.blogfa.com/ساناز فرهیدوش
    وبلاگ خودشکوفایی

  18. 5 کاربر از پست مفید ساناز فرهیدوش سپاس کرده اند .


  19. #10
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    برنامه ریزی اموزشی نیروی انسانی
    نوشته ها
    2,289
    ارسال تشکر
    6,414
    دریافت تشکر: 9,022
    قدرت امتیاز دهی
    5174
    Array
    ساناز فرهیدوش's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : خاطرات مدرسه

    مدرسه می رفتیم معلم کلاس سومون قدش خیلی بلند بود بچه ها بهش می گفتن درخت

    - - - به روز رسانی شده - - -

    کلاس پنجم می رفتیم امتحان نهایی بدیم مامانم برا بچه های کلکلاس بستنی خرید میهن جاتون خالی

    - - - به روز رسانی شده - - -

    می رفتیم مدرسه بعد عید کفش نو هامون رو می پوشیدیم ای مزه میداد
    http://roksana65.blogfa.com/ساناز فرهیدوش
    وبلاگ خودشکوفایی

  20. 6 کاربر از پست مفید ساناز فرهیدوش سپاس کرده اند .


صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •