دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 6 از 6 نخستنخست 123456
نمایش نتایج: از شماره 51 تا 54 , از مجموع 54

موضوع: میشه یکم درد و دل کنم؟!

  1. #51
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    برق الکترونیک
    نوشته ها
    1,850
    ارسال تشکر
    8,023
    دریافت تشکر: 11,669
    قدرت امتیاز دهی
    29795
    Array
    shiny7's: جدید44

    پیش فرض پاسخ : میشه یکم درد و دل کنم؟!

    نقل قول نوشته اصلی توسط Sa.n نمایش پست ها
    چرا کشور ما نباید به قدری با فرهنگ باشه که دیگران از ما تقلید کنن جای این که ما از کشور های دیگه تقلید کنیم
    واسه اینکه ساغر جان ما خیلی وقتا خودمونو دست کم می گیریم!!!
    و اینکه زرق و برق الکی اون وریا چشمونو می گیره!!!
    وقتایی که خودمونو دست کم نگرفتیم واقعا ثابت کردیم چقدر خوب می تونیم خودمونو بکشیم بالا مثل وقتایی که کلی دستاوردهای علمی و پزشکی و نظامی بدست آوردیم!!ا
    ما اینا کلیه....تو کلیاتم که خوب باشیم تو جزئیات می لنگیم!!!
    یک فرد از چند میلیون جمعیت ایران هم باید خودشو باور کنه و بکشه بالا!!
    مشکل همین ریز ریزه هاست که جمع می شه و میشه فقر...میشه بیکاری...میشه خودخواهی و کوته بینی...و کلی مشکلات دیگه که هر روز داریم دور و برمون میبینیم!

    GOD is Watching YOU

    insta:
    _shiny7_



  2. 3 کاربر از پست مفید shiny7 سپاس کرده اند .


  3. #52
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    برق الکترونیک
    نوشته ها
    1,850
    ارسال تشکر
    8,023
    دریافت تشکر: 11,669
    قدرت امتیاز دهی
    29795
    Array
    shiny7's: جدید44

    پیش فرض پاسخ : میشه یکم درد و دل کنم؟!

    نقل قول نوشته اصلی توسط radiotherapist نمایش پست ها

    سلام برهمگی ..........

    بحث بسیار عالی و خوبی رو شروع کردید یه جورایی دست گذاشتی رو دل ما..........

    نظرات اکثر دوستان رو خوندم بیشترش حول مساله فرهنگ که این روزها دغدغه اصلی جامعه ما شده و کمبودش به شدت احساس میشه .......

    به نظر من این روزا ما همه چیزو قاطی کردیم سنتمون با مدرنیته مون بد جور قاطی شده به طوری که همه گیج شدن و نمیتونن تفکیکش کنن این روزا انگار همه مجبورا اون طوری که نیستن وانمود کنن ........

    راجع به مساله دانشگاه هم باید بگم که الان خیلی ها نمی دونن که وقتی که وارد دانشگاه شدن و با جنس مخالفشون سر یه کلاس نشستن باید الان به دینشون پایبند باشن یا همرنگ جماعت شن ........

    ارزشها فرق کرده همین تفاوت ارزشی و یه جورایی تناقض ارزشی باعث این چیزا میشه ........

    به نظر من آدم باید توی همه چیز تعادلو برقرار کنه از غذاخوردن گرفته تا دین و مراودات اجتماعی و.........اما شرایط داره و باید طرف مقابلت هم مثل خودت فکرکنه که اینو نمیشه فهمید........

    حتی در رابطه با همین دانشگاه هم باید بگم وقتی بچه ای که هنوز اونقدر بزرگ نشده نه به لحاظ فرهنگی ونه به لحاظ فکری وارد همچین فضایی میشه مسلما اولین چیزی که در برخورد باجنس مخالف به نظرش میرسه عشق وعاشقیه و چون به لحاظ برخورد اجتماعی و

    تجربه ای خیلی بزرگ نشده دیگه خیلی از مسائل دیگه رو درک نمیکنه......

    این نوع از مشکلات فرهنگی یه سیکل معیوبه که معلوم نیست کی میخواد رفع بشه........

    خب شما میگی باید تو همه چیز تعادل برقرار بشه!منم کاملا قبول دارم اما مسئله همین جاست...چجوری تعادل بر قرار بشه؟!با انجام چه کارایی؟با چطور برخوردهایی؟!
    من می خوام که وارد ریز مسائل بشیم و کلی حرف نزنیم!می خوام راه حل های جزیی و مویی بدیم!!

    برای مثال می گم همیشه بهم می گن دختر باید سیاست داشته باشه تا مثلا بتونه فلان کارو بکنه یا فلان چیزی که می خوادو بدست بیاره!
    خب سوال من اینه این سیاست دقیقا چیه؟چه کاریه؟چه برخوردیه؟چطور باید بدستش آورد یا ازش استفاده کرد؟!
    اگه مثلا من چه کاریو انجام بدم بهم می گن آدم با سیاست؟!
    البته این فقط یه مثال بود و می دونم بحث سر همین یه موضوع خودش کلی زمان گیره!!
    خب....کسی تعریفی...راه حلی...روشی داره؟!

    GOD is Watching YOU

    insta:
    _shiny7_



  4. کاربرانی که از پست مفید shiny7 سپاس کرده اند.


  5. #53
    همکار تالار بیماریها
    نوشته ها
    1,534
    ارسال تشکر
    8,328
    دریافت تشکر: 9,716
    قدرت امتیاز دهی
    64605
    Array
    sr hesabi's: جدید38

    پیش فرض پاسخ : میشه یکم درد و دل کنم؟!

    سلام به همگی
    ممنون از بانو شاینی بابت تاپیک

    در کل من این موضوع ها رو برای بحث خیلی دوست دارم چون دیگه خودمون درکش کردیم و دلیلی برای انکارش وجود نداره ،برعکس بعضی از بحثای دیگه

    در کل در تاریخ هرکشوری یکسری از نسل هایی جلودار یک سری تغییرات بودند و بیشترین آسیب ها رو هم همین نسل ها خوردند
    کشور ما بعد از دهه 50 و انقلاب و جنگ و ورود به آرامش ،حالا نوبت این بود که پیشرفت کنه
    ولی مشکلی وجود داشت این بود که تکنولوژی وارد میشد ولی به علل متفاوت فرهنگش نه
    یکی از علل برداشت اشتباه از غرب بود که عموما به نام غربزدگی رواج پیدا کرد و موجب یکسری از ناهنجاری هایی شد که تو جامعه شده بود روتین ولی در خود غرب این ناهنجاری ها رو متعلق به همه نمیدونستند
    مثلا نوع پوشش ها بود شما ببینید یه زمانی شلوار بگ و .. اینا مد بود در جامعه و میدید خیلی از قشر ها بدون اینکه بدونند این نوع لباس مال چی هست،میپوشیدند
    ولی خب همون نوع لباس اصلاح شد
    مثال دیگه موسیقی رپ زمانی که وارد ایران شد ،یک میوه ممنوعه بود
    قشنگ یادمه من آهنگای هیچکس و بهرام و زدبازی اینا رو گوش میکردم ،به هیچکس نمیگفتم
    الان رپ شکل گرفته با اینکه مشکلاتی داره ولی راه افتاده و برای نسل جدید که گوش میدند مثل دهه 80 ها خیلی بهتر شده ،دیگه اون ناهنجاریا رو نمیبینی تو همه اهنگا

    در مورد کامپیوتر و تکنولوژِی های دیگه هم همینطور هست و خوبیش برای دهه های بعد 70 این هست که ما امتحان کردیم و چکیده اش رو برای اونا گذاشتیم
    مسلما اون ها هم چیزهای تازه دیگه ایی رو امتحان میکنند و فرهنگ رو شکل میدهند
    ولی خب این دو دهه تو اوج تازگی بود
    در تمامی موارد شما میتونستی این ورود تازه ها رو ببینی

    مشکل دیگه ایی که بعضا ما داریم
    این هست که دین رو بجای اینکه یک برنامه برای زندگی معرفی کنیم
    اون رو یک قانون مجازاتی تعریف میکنیم
    و بیشتر سعی در نشون دادن جلوهای تاریک دینمون داریم
    مثلا تو دوران دبستان این همه که درباره جهنم آتیشش و انواع اقسام مجازات جهنمیان یاد گرفتیم از بزرگی و مهربونی خدا و بخشش ها به ما نگفتند
    البته این هم یک برنامه پشتش هست ،ولی در نسل حاضر این برنامه دیگر جواب نمیده،مال دوران هیتلر بوداینکارا که یهود ستیزی رو یاد بچه ها از مدرسه میداند و سربازان نازی ور تعریف کردند
    چون هم قدرت درک بچه ها بالاتر رفته و هم منابع بیشتری دارند

    همین مشکل هست که تو پست یکی از دوستان همرنگ جماعت شدن رو مخالف دین قلمداد کردند
    اصلا روابط بین دانشجوها ،رابطه بین دوتا انسان با هدف مشابه هست در وهله اول
    آیا تو دین برای اینکار ممانعتی داریم ؟؟؟!!!
    مشکل این هست که ما عادت داریم اول رخدادهای بد رو در نظر بگیریم و بعد در مورد یک چیزی اظهار نظر کنیم
    وگرنه هیچ مشکلی پیش نمیاد
    تا زمانی که ما بخوایم جنس مخالف رو یک چیز ممنونع معرفی کنیم همین آش هست و همین کاسه
    ولی زمانی که از بچگی اینا رو درکنار هم قرار بدیم و مطئننا خیلی از این مشکلات جمع میشه
    ولی خب این یه رویا بیش نیست

    ببخشید خیلی زیاد شد
    شاید ....

  6. 3 کاربر از پست مفید sr hesabi سپاس کرده اند .


  7. #54
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    برق الکترونیک
    نوشته ها
    1,850
    ارسال تشکر
    8,023
    دریافت تشکر: 11,669
    قدرت امتیاز دهی
    29795
    Array
    shiny7's: جدید44

    پیش فرض پاسخ : میشه یکم درد و دل کنم؟!

    نقل قول نوشته اصلی توسط sr hesabi نمایش پست ها
    سلام به همگی
    ممنون از بانو شاینی بابت تاپیک

    در کل من این موضوع ها رو برای بحث خیلی دوست دارم چون دیگه خودمون درکش کردیم و دلیلی برای انکارش وجود نداره ،برعکس بعضی از بحثای دیگه

    در کل در تاریخ هرکشوری یکسری از نسل هایی جلودار یک سری تغییرات بودند و بیشترین آسیب ها رو هم همین نسل ها خوردند
    کشور ما بعد از دهه 50 و انقلاب و جنگ و ورود به آرامش ،حالا نوبت این بود که پیشرفت کنه
    ولی مشکلی وجود داشت این بود که تکنولوژی وارد میشد ولی به علل متفاوت فرهنگش نه
    یکی از علل برداشت اشتباه از غرب بود که عموما به نام غربزدگی رواج پیدا کرد و موجب یکسری از ناهنجاری هایی شد که تو جامعه شده بود روتین ولی در خود غرب این ناهنجاری ها رو متعلق به همه نمیدونستند
    مثلا نوع پوشش ها بود شما ببینید یه زمانی شلوار بگ و .. اینا مد بود در جامعه و میدید خیلی از قشر ها بدون اینکه بدونند این نوع لباس مال چی هست،میپوشیدند
    ولی خب همون نوع لباس اصلاح شد
    مثال دیگه موسیقی رپ زمانی که وارد ایران شد ،یک میوه ممنوعه بود
    قشنگ یادمه من آهنگای هیچکس و بهرام و زدبازی اینا رو گوش میکردم ،به هیچکس نمیگفتم
    الان رپ شکل گرفته با اینکه مشکلاتی داره ولی راه افتاده و برای نسل جدید که گوش میدند مثل دهه 80 ها خیلی بهتر شده ،دیگه اون ناهنجاریا رو نمیبینی تو همه اهنگا

    در مورد کامپیوتر و تکنولوژِی های دیگه هم همینطور هست و خوبیش برای دهه های بعد 70 این هست که ما امتحان کردیم و چکیده اش رو برای اونا گذاشتیم
    مسلما اون ها هم چیزهای تازه دیگه ایی رو امتحان میکنند و فرهنگ رو شکل میدهند
    ولی خب این دو دهه تو اوج تازگی بود
    در تمامی موارد شما میتونستی این ورود تازه ها رو ببینی

    مشکل دیگه ایی که بعضا ما داریم
    این هست که دین رو بجای اینکه یک برنامه برای زندگی معرفی کنیم
    اون رو یک قانون مجازاتی تعریف میکنیم
    و بیشتر سعی در نشون دادن جلوهای تاریک دینمون داریم
    مثلا تو دوران دبستان این همه که درباره جهنم آتیشش و انواع اقسام مجازات جهنمیان یاد گرفتیم از بزرگی و مهربونی خدا و بخشش ها به ما نگفتند
    البته این هم یک برنامه پشتش هست ،ولی در نسل حاضر این برنامه دیگر جواب نمیده،مال دوران هیتلر بوداینکارا که یهود ستیزی رو یاد بچه ها از مدرسه میداند و سربازان نازی ور تعریف کردند
    چون هم قدرت درک بچه ها بالاتر رفته و هم منابع بیشتری دارند

    همین مشکل هست که تو پست یکی از دوستان همرنگ جماعت شدن رو مخالف دین قلمداد کردند
    اصلا روابط بین دانشجوها ،رابطه بین دوتا انسان با هدف مشابه هست در وهله اول
    آیا تو دین برای اینکار ممانعتی داریم ؟؟؟!!!
    مشکل این هست که ما عادت داریم اول رخدادهای بد رو در نظر بگیریم و بعد در مورد یک چیزی اظهار نظر کنیم
    وگرنه هیچ مشکلی پیش نمیاد
    تا زمانی که ما بخوایم جنس مخالف رو یک چیز ممنونع معرفی کنیم همین آش هست و همین کاسه
    ولی زمانی که از بچگی اینا رو درکنار هم قرار بدیم و مطئننا خیلی از این مشکلات جمع میشه
    ولی خب این یه رویا بیش نیست

    ببخشید خیلی زیاد شد

    سلام داداش خودم!!

    خیلی هم ممنون از صحبتات!

    خب حق با شماست و به قول شما ما همگی اینارو درک کردیم به خصوص بچه های دهه 60 و 70 و 80 !!!

    منتها می خوام بدونم چطور جلوی این ناهنجاری ها رو بگیریم؟

    شاید بهتر باشه اسمش رو ناهنجاری هم نگذاریم...اسمش مهم نیست...

    چطوری ذهنمونو از این مسئله رها کنیم که " اول نیمه پر رو ببین و بعد در کنارش نیمه خالی رو هم در نظر بگیر!!!"

    نه اینکه "نیمه خالی رو ببین"

    جمله دوم هم بار منفی داره هم تاثیر منفی!!

    باید یاد بگیریم جمله اول رو به صورت یک الگو تو ذهنمون قرار بدیم و ازش استفاده درست کنیم!

    مثلا برای همین مثال دانشجوها!...یا حالا هر چیز دیگه ای...

    مثلا همون بحث اول که برگشتن به اصل خودمون و حرمت گذاشتن به یک سری اصل ها بود....مثل همون قصه امنیت خانوم ها در خیابون و اینکه همه هوای یک خانوم رو داشته باشن وقتی داره از یه محل رد میشه نه اینکه مزاحمت براش ایجاد کنن و....

    هزاران مثال مثل این هست که هر لحظه داریم میبینیم!!


    ی چیز دیگه هم که واقعا من خودم خیلی دیدم و حسش کردم و قطعا شما هم حسش کردین رو می خوام به نقل از قسمت قبل سریال ستایش 2 بگم!!

    خانوم بازیگر با لهجه رشتی کنار ستایش که این روزها ماه ثنا صداش می کنن میشینه و میگه:

    بچه ها حرف میزنن اما انگار ی چیزای دیگه میگن!...مثلا دارن درباره خیابون حرف می زنن اما منظورشون اون خیابونی که من معنیشو می دونم نیست!!...

    عین جمله رو نگفتم اما همچین چیزی بود!و راست هم بود انصافا!!!چرا حرفایی که میزنیم در عین اینکه ی معنای واحد دارن اما درک من از اون با درک یک جوون دهه 50

    (!!!) فرق باید داشته باشه؟!

    GOD is Watching YOU

    insta:
    _shiny7_



  8. 2 کاربر از پست مفید shiny7 سپاس کرده اند .


صفحه 6 از 6 نخستنخست 123456

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •