سکوت...
ترا با نبرد بزرگان چه کار؟
تو برزيگري، بيلت آيد به کار
[SIGPIC][/SIGPIC]
روشندلان خوشامد شاهان نگفته اند
آیینه عیب پوش سکندر نمی شود
دلا تا کی در این زندان فریب این و ان بینییکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی
یاد باد آن که نهانت نظری با ما بود
رقم مهر تو بر چهره ما پیدا بود
دلدار که گفتا به توام دل نگران است
گو می رسم اینک بسلامت نگران باش
شیرین غصه را به کلاغان نمی دهند / یک چای تلخ باتو عزیزم غنیمت است
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)