دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.

نمایش نتیجه های نظرسنجی ها: با چنین ایفای نقش هایی موافقید؟

رأی دهندگان
22. شما نمی توانید در این نظرسنجی رای دهید.
  • بله

    19 86.36%
  • خیر

    3 13.64%
صفحه 7 از 10 نخستنخست 12345678910 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 61 تا 70 , از مجموع 94

موضوع: داستان خانوادگی و طنز

  1. #61
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    برق الکترونیک
    نوشته ها
    1,850
    ارسال تشکر
    8,023
    دریافت تشکر: 11,669
    قدرت امتیاز دهی
    29795
    Array
    shiny7's: جدید44

    پیش فرض پاسخ : داستان خانوادگی و طنز

    نقل قول نوشته اصلی توسط Majid_GC نمایش پست ها
    سلام بر همه ی برادران و خواهران گرامی !

    من یکمی سرم درد میکرد پهن شده بودم رو زمین ، که این هوشی اومد جفت پا پریده رو کمرم ! تو گوشم هم چرت و پرت میگفت که از خواب بیدارم کرد !

    بگذریم ،

    برای اینکه چرت و پرت هاش هم حرفای مردونه بود اینجا چیزی نمیگم

    وقتی یه مرد ! یه مرد اینجاست باید احترام کاملا رعایت بشه

    به همه ی خواهرانم هم بگم اصلا اجازه نمیدم با این هوشی هم کلام بشید ! بچه قرتیه ! چشم و گوشش در و پیکر نداره ! پر رووو هه!

    حالا هوشی ! شام چی داریم ! کجاست ؟

    گشنمه !
    سلام گل پسرم!!!
    چه عجــــــــب از خواب ناز بیدار شدی پسر!!!!!
    زبونم کهره بست از بس گفتم یکی بره به مجید بگه واسه من حلیم بخره!!!!!
    چشام از حدقه زد بیرون دیگه مادر!!!

    ببینم......این هوشنگ دیلاق چی می گفت در گوشت؟؟
    به حرفاش گوش ندی ها!!!!یکم سر به هواست تو رو هم هوایی می کنه!!!!
    باریکالله پسر باغیرتم الحق که پسر همون پدری!!غیرت داری رو خواهرات!!!!
    گندمک جونم.....مادر اسفندو بپاش رو آتیش واسه بچم!!!!!

    GOD is Watching YOU

    insta:
    _shiny7_



  2. 5 کاربر از پست مفید shiny7 سپاس کرده اند .


  3. #62
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    رادیوتراپی
    نوشته ها
    955
    ارسال تشکر
    3,360
    دریافت تشکر: 3,134
    قدرت امتیاز دهی
    2493
    Array
    Helena.M's: جدید4

    پیش فرض پاسخ : داستان خانوادگی و طنز

    نقل قول نوشته اصلی توسط Majid_GC نمایش پست ها
    سلام بر همه ی برادران و خواهران گرامی !

    من یکمی سرم درد میکرد پهن شده بودم رو زمین ، که این هوشی اومد جفت پا پریده رو کمرم ! تو گوشم هم چرت و پرت میگفت که از خواب بیدارم کرد !

    بگذریم ،

    برای اینکه چرت و پرت هاش هم حرفای مردونه بود اینجا چیزی نمیگم

    وقتی یه مرد ! یه مرد اینجاست باید احترام کاملا رعایت بشه

    به همه ی خواهرانم هم بگم اصلا اجازه نمیدم با این هوشی هم کلام بشید ! بچه قرتیه ! چشم و گوشش در و پیکر نداره ! پر رووو هه!

    حالا هوشی ! شام چی داریم ! کجاست ؟

    گشنمه !


  4. کاربرانی که از پست مفید Helena.M سپاس کرده اند.


  5. #63
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    برق الکترونیک
    نوشته ها
    1,850
    ارسال تشکر
    8,023
    دریافت تشکر: 11,669
    قدرت امتیاز دهی
    29795
    Array
    shiny7's: جدید44

    پیش فرض پاسخ : داستان خانوادگی و طنز

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghalbeyakhi نمایش پست ها
    داداش مجید اگر شما هم اجازه میدادی من یکی عمرا با این دراز نی قلیون همکلام میشدم پسره پررو وووووووووووووووووو
    باید با همون پدافند های هوایی طوری شوتش کرد که بره فضا
    البته هرچند دلم هم برای فضایی ها هم می سوزه که باید یه همچین ادم دراز پررویی رو تحمل کنند ولی خوب همینکه اینجا نباشه و ادم چشمش به چش این دراز نیفته بهتره با اون خواهرای عتیقش ،عمشون هم که اینقدر عتیقه است باید گذاشتش تو موزه البته بعید می دونم اونجا هم قبولش کنند!!!!!!!!!
    اوا خاک بر سرم!!!!!!!!گیس گلاب من؟؟؟؟!!!!!این حرفا رو کی یادت داده؟؟؟؟؟؟
    ما از اون خانواده هاش نیستیما که اینطوری صحبت کنیم!!!!
    این نبود تربیتی که من و پدرت کردیم!!!!!!
    همش تقصیر این همکلاسی های دانشگاته!!!!
    باید با بابات یه صحبتی من بکنم!!!!!

    GOD is Watching YOU

    insta:
    _shiny7_



  6. 6 کاربر از پست مفید shiny7 سپاس کرده اند .


  7. #64
    کاربر اخراج شده
    رشته تحصیلی
    مدیریت دفاعی
    نوشته ها
    4,430
    ارسال تشکر
    5,018
    دریافت تشکر: 13,826
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    Capitan Totti's: جدید40

    پیش فرض پاسخ : داستان خانوادگی و طنز

    نقل قول نوشته اصلی توسط Majid_GC نمایش پست ها
    سلام بر همه ی برادران و خواهران گرامی !

    من یکمی سرم درد میکرد پهن شده بودم رو زمین ، که این هوشی اومد جفت پا پریده رو کمرم ! تو گوشم هم چرت و پرت میگفت که از خواب بیدارم کرد !

    بگذریم ،

    برای اینکه چرت و پرت هاش هم حرفای مردونه بود اینجا چیزی نمیگم

    وقتی یه مرد ! یه مرد اینجاست باید احترام کاملا رعایت بشه

    به همه ی خواهرانم هم بگم اصلا اجازه نمیدم با این هوشی هم کلام بشید ! بچه قرتیه ! چشم و گوشش در و پیکر نداره ! پر رووو هه!

    حالا هوشی ! شام چی داریم ! کجاست ؟

    گشنمه !

    مجید نزار بگم چی می گفتیا!!
    بعدشم برو خونه خودتون شام بخور
    چش چرونی تو تو کل دانشگاه سرآمده!! بفرما بریم بیرون!! راجع به مهمونی صحبت میکنیم!!
    آدرس رو یاد داشت کن : تهران خ حاج منصور عسل!! جنب کوچه ی سید مجنون!! پارک سبز گاومیش!! همونجا وایسا منم میام الان
    نقل قول نوشته اصلی توسط ghalbeyakhi نمایش پست ها
    داداش مجید اگر شما هم اجازه میدادی من یکی عمرا با این دراز نی قلیون همکلام میشدم پسره پررو وووووووووووووووووو
    باید با همون پدافند های هوایی طوری شوتش کرد که بره فضا
    البته هرچند دلم هم برای فضایی ها هم می سوزه که باید یه همچین ادم دراز پررویی رو تحمل کنند ولی خوب همینکه اینجا نباشه و ادم چشمش به چش این دراز نیفته بهتره با اون خواهرای عتیقش ،عمشون هم که اینقدر عتیقه است باید گذاشتش تو موزه البته بعید می دونم اونجا هم قبولش کنند!!!!!!!!!

    اول که قراره فقط من و مجید درباره مهمونی بحرفیم
    دوم همین حرف شما باعث میشه یکی هم ازین خونواده بحرفه
    سوم اسپم = تبعید به قبرس
    چهارم= کل کل با خونواده ی مقابل ازونجایی که سبب بی نظمی میشه اکیدااا ممنوعه
    پنجما=این آآآآآخرین اخطاره ازیپ پس هر کس قانون تاپیک رو رعایت نکنه چند روز میره قبرس


  8. 5 کاربر از پست مفید Capitan Totti سپاس کرده اند .


  9. #65
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    مدیریت بازرگانی
    نوشته ها
    417
    ارسال تشکر
    2,930
    دریافت تشکر: 2,806
    قدرت امتیاز دهی
    12934
    Array

    پیش فرض پاسخ : داستان خانوادگی و طنز

    نقل قول نوشته اصلی توسط shiny7 نمایش پست ها
    اوا خاک بر سرم!!!!!!!!گیس گلاب من؟؟؟؟!!!!!این حرفا رو کی یادت داده؟؟؟؟؟؟
    ما از اون خانواده هاش نیستیما که اینطوری صحبت کنیم!!!!
    این نبود تربیتی که من و پدرت کردیم!!!!!!
    همش تقصیر این همکلاسی های دانشگاته!!!!
    باید با بابات یه صحبتی من بکنم!!!!!
    به من چه خود داداش هم گفت که این پسره پرروئه ،قرتیه و.....
    خوب چیکار کنم ادم وقتی از یه نفر خوشش نیاد نمیاد دیگه !!!!!! با اون قد درازش

    من نمی دونم کدوم بیچاره و فلک زده ای میخواد بیاد زن این بشه!!!! خدا بهش رحم کنه !!!!!! اونم تازه با اون خواهر شوهرا!!!!!!!

    وای وای وای وای بلا به دور یا خدااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااااا
    مرگ از زندگی پرسید:چرا من تلخم و تو حقیقت؟!
    زندگی در جواب گفت :
    چون من دروغم و تو حقیقت!!




  10. 5 کاربر از پست مفید ghalbeyakhi سپاس کرده اند .


  11. #66
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    دندانپزشکی
    نوشته ها
    783
    ارسال تشکر
    6,304
    دریافت تشکر: 5,135
    قدرت امتیاز دهی
    15585
    Array

    پیش فرض پاسخ : داستان خانوادگی و طنز

    نقل قول نوشته اصلی توسط Team Sar Dadbin نمایش پست ها

    مجید نزار بگم چی می گفتیا!!
    بعدشم برو خونه خودتون شام بخور
    چش چرونی تو تو کل دانشگاه سرآمده!! بفرما بریم بیرون!! راجع به مهمونی صحبت میکنیم!!
    آدرس رو یاد داشت کن : تهران خ حاج منصور عسل!! جنب کوچه ی سید مجنون!! پارک سبز گاومیش!! همونجا وایسا منم میام الان

    هوشی من چه رشته ای درس میخ وندم ماه رمضون زده به کلم یادم نمیاد ؟

    باشه وایسا الان میام

    بعد اون مهمونی یا پارتی ؟ از همین الان تکلیف رو روشن کن !

    دی جی هم خواستی یه ندا بده
    "آخرین برگ این دفتر هم به پایان رسید"


  12. 6 کاربر از پست مفید Majid_GC سپاس کرده اند .


  13. #67
    کاربر اخراج شده
    رشته تحصیلی
    مدیریت دفاعی
    نوشته ها
    4,430
    ارسال تشکر
    5,018
    دریافت تشکر: 13,826
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    Capitan Totti's: جدید40

    پیش فرض پاسخ : داستان خانوادگی و طنز

    نقل قول نوشته اصلی توسط Majid_GC نمایش پست ها
    هوشی من چه رشته ای درس میخ وندم ماه رمضون زده به کلم یادم نمیاد ؟

    باشه وایسا الان میام

    بعد اون مهمونی یا پارتی ؟ از همین الان تکلیف رو روشن کن !

    دی جی هم خواستی یه ندا بده
    رشته ی تو که اسب شناسی در ملاء عام!! رشته ی منم خر شناسی در ملاء خاص!! مثل اینکه یادت رفته!! درس داروسازی امون مشترکه!!! البته من گاهی وقتا میرم وردست پاپا!! که سرهنگه!! فرماندهی هم میکنم!!

    بدو منتظرم!!
    نه استغفرالله!!
    پارتی چیه!!
    فقط منم و تو و اون استاد گییجه بودش؟؟ که همش اسب و خر رو قاطی میکرد!!


    نقل قول نوشته اصلی توسط ghalbeyakhi نمایش پست ها
    به من چه خود داداش هم گفت که این پسره پرروئه ،قرتیه و.....
    خوب چیکار کنم ادم وقتی از یه نفر خوشش نیاد نمیاد دیگه !!!!!! با اون قد درازش

    من نمی دونم کدوم بیچاره و فلک زده ای میخواد بیاد زن این بشه!!!! خدا بهش رحم کنه !!!!!! اونم تازه با اون خواهر شوهرا!!!!!!!

    وای وای وای وای بلا به دور یا خدااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااااا

    بابا من با چه زبونی بگم اسپم و کل کل ممنوع
    لکی بگم؟؟ چرت نوش!!
    کردی بگم؟ گشت بوز نوهوش!!
    لری بگم؟ نوو!
    ترکی بلد نیستم به خدا!!
    باباجان اسپم نده!!!!!
    کل کل نکن
    اخطار آآآآآآآآآآآآخره ها!

    ــــــــــــــــــــ

    الان که مذاکرات با مجید تموم شه
    همتون میتونید اظهار نظر کنید



  14. 5 کاربر از پست مفید Capitan Totti سپاس کرده اند .


  15. #68
    یار همراه
    نوشته ها
    2,124
    ارسال تشکر
    18,960
    دریافت تشکر: 11,371
    قدرت امتیاز دهی
    23072
    Array

    پیش فرض پاسخ : داستان خانوادگی و طنز

    ( از بعد از ظهر رفته بودم اجرای موسیقی ، الآن برګشتم خونه )
    به به سلام ، برادر هوشنګ درازه ! دست و بالت چه بازه ؟
    اوووووووووووو چه خبره ، کی می خواد بیاد اینقدر به خودتون پیچیدید ؟!
    مجید تو دیګه اینجا چیکار می کنی ؟! ګیس ګلابتون در به در دنبالته ، بی سیمتم که ماشاء الله خاموشه ! بقیه هم که به فکرت نیستن !
    آبجی محب القلوب خودم تو اون حلفدونی چی کار میکنی باز ؟! بی خیال درس ! بیا بریم کوه ، کدوم کوه ؟ همون کوه ، کدوم کوه ؟ همون کوهی که هوشی میره اونجا ، همون کوهی که بز می جهه اونجا ! همون کوهی ګاو می چره اونجا ، همون کوه ، همون کوه ..

    (منو یادتون رفته بود ګفتم بیام تو مهمونی جا نمونم .)

  16. 4 کاربر از پست مفید "VICTOR" سپاس کرده اند .


  17. #69
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    رادیوتراپی
    نوشته ها
    955
    ارسال تشکر
    3,360
    دریافت تشکر: 3,134
    قدرت امتیاز دهی
    2493
    Array
    Helena.M's: جدید4

    پیش فرض پاسخ : داستان خانوادگی و طنز

    سلام دخترکم......خوبی مادر.....خسته نباشی......محب رفته تو اون حلفدونی لباسشو عوض کنه آخه امشب مهمون داریم تو هم برو آماده شو شاید خدا خواست و...........

    این هوشی کجاست ؟؟؟؟ چرا حرف نمیزنه؟؟؟؟؟ بابا مگه مهمونی نیست؟؟؟؟؟؟



    مجید برو خونوادتو وردار بیار خونمون دیگه..... مثل اینکه این هوشی یادش رفته به بابات بگه....... خیر سرم این پسر در نبود پدرش مرد خونه ست..... دلمو به کی خوش کردم.......


  18. 2 کاربر از پست مفید Helena.M سپاس کرده اند .


  19. #70
    کاربر اخراج شده
    رشته تحصیلی
    مدیریت دفاعی
    نوشته ها
    4,430
    ارسال تشکر
    5,018
    دریافت تشکر: 13,826
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    Capitan Totti's: جدید40

    پیش فرض پاسخ : داستان خانوادگی و طنز

    بچه ها
    لطفا دیگه اسپم ندید
    دیگه ادامه ندید
    منم با گفتگوی سونای موافقم
    باید همه چی زمانبندی بشه
    و به قول یکی از مدیران عزیز روی یه متنی مشخص باشه
    دموکراسی به شما نیومده

    الان من و مجید در مورد مهمونی صحبتارو که کردیم
    مهمونی هم فرداست با محوریت و گفتگوهای مشخص

    کسی پیشنهادی در مورد مهمونی و نوع گفتمان و موضوع و دیالوگ های مهمونی داره لطفا اگه از خونواده ی حاج منصوره به قلب یخی(همسر آینده بچه ام!!) و اگه از خونواده ی مفتشه به آزاده(عمه ی شوهر قلب یخی!!) پیام بده!



    سونای - امروز 12:46 AMمشاهده مکالمات گزارش
    اول که قراره فقط من و مجید درباره مهمونی بحرفیم


    دوم همین حرف شما باعث میشه یکی هم ازین خونواده بحرفه
    سوم اسپم = تبعید به قبرس
    چهارم= کل کل با خونواده ی مقابل ازونجایی که سبب بی نظمی میشه اکیدااا ممنوعه
    پنجما=این آآآآآخرین اخطاره ازیپ پس هر کس قانون تاپیک رو رعایت نکنه چند روز میره قبرس


    سلام تیمسار ببخشیدا سردرد گرفتین!
    اول اینکه زمان رعایت نشد! به خونواده اول کمتر از یه ساعت واقت داده شد! به خونواده دوم خیلی بیشتر

    سوم اینکه خونواده مفتش هم کلی حرف زدن
    دوم همین حرف شما باعث میشه یکی هم ازین خونواده بحرفه
    که میتونست این نتیجه رو داشته باشه اما بچه ها وارد نشدند و بهم نریختن!
    و به خیلی دوز کمتر از اون از طرف خونواده عسل تذکر داده شد!
    اگر قانونه به همه بگید!


    تیمسار قرار شد 4 پست از هر کس باشه!
    ساعت مشخص کنین ! ازین ساعت تا این ساعت این خونواده هر کس 4 پست
    دو سه ساعت فرصت بدین شاید یکی اون زمان نرسید

    به فاصله ی حد اقل نیم الی یه ساعت خونواده بعدی شروع کنن

    یه خونواده قبل از اذان مغرب یه خونواده بعد از ساعت 9 مثلا

    اما واسه مهمونی و گردشی که خونواده ها با هم باشن یه زمان مشخص

    هر یکی دوروز به بعد هم به بهونه مهمونی و گردش دو خونواده ساعت ها جابجابشه
    اونیکی خونواده بشه قبل از اذان خونواده بعدی بعد از ساعت 9

    که عدالت برقرار بشه
    این ساعت ها هم به مادر خونواده ها اعلام شه اونا به بچه ها بگن
    ممنون

  20. 6 کاربر از پست مفید Capitan Totti سپاس کرده اند .


صفحه 7 از 10 نخستنخست 12345678910 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 31st March 2010, 03:37 PM
  2. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 14th March 2010, 05:01 PM
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 27th November 2008, 04:24 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •