اگر تنها شویم ماه بالا سر تنهایی ماست
ماه تنها بود، منم
اين همه به آسمان نگاه كرديم وندانستيم
ماه نقطه آخر خط است
و اين هواي كوچك
دل شوره هايمان را جانميدهد ديگر...
نميدانم به جاي كدامين واژه سكوت را جايگزين كرده ام و به جايكدامين غصه تمام رنجها و دردها را در كوله بارم ذخيره كرده ام و با خود مي برم، بههواي كدامين نگاه و كدامين ديدار چشمهايم را بسته ام و در جاده اي بي سر و ته زندگيقدم مي گذارم تنها، در اين تنهايي عميقي كه به اندازه همه تنهايي خدا عميق است كهحتي دستهاي فرشته هاي خدا هم به آن نميرسد...!
اين جا و آن جا
حالا تمام آنروزها روي دستمان مانده
و هيچ كس آن خيابان را تا انتها نرفت
اين خنده گاهيبيخ گلويم را آنچنان مي بندد كه به بغض تبديل مي شود اين روزها، اين روزهاي كهرابطه ها شده اند كاري و هيچ كس به فكر هيچ كس نيست، اين روزهاي كه دوستي ها ورفاقتها به طنابي پوسيده و كهنه مي ماند، كاش كسي ميدانست كه تقصير كدامين ماه استكه بدون اينكه ما بدانيم شب تو آسمان در كنار ستاره تا صبح بزمي عاشقانه بر پا ميكنند و ما خيره به آسمان تا صبح بيدار مي مانيم
علاقه مندی ها (Bookmarks)