خود سازی از راه شناخت هویت صنفی




حتما و حتما قسمت اول را در اینجا خواهید یافت
شناخت هویت صنفی
بدینگونه شناخت هویت صنفی باعث می شود، تا انسان به خود سازی بپردازد و خود را بسازد. مثل اینکه جوانی تحقیق کند و به او بگویند که پدران تو همه پهلوان بوده اند. این انسان شرم می کند که آدم ترسویی باشد. می گویند: آقا؟ جداندر جد تو، همه، مردمانی قهرمان و پهلوان بوده اند، و در سر گذرها نام وحرمت داشته اند، تا جایی که ناموس مردم در پناه آنها محفوظ بوده است. و اکنون تو برای آنان چگونه خلفی هستی؟ این است تاثیر شناخت نسبنامه فردی. و بعین، همین طور است شناخت نسبنامه وهویت صنفی.
یک روحانی، هنگامی که به گذشته صنفی خویش می نگرد، می بیند در رده های پیش او ابراهیم است، موسی است، و دیگر پیامبرانند، و سپس پیامبر اکرم، و ائمه طاهرین، و بزرگان دین. پس کسی که در پی تحصیل دینی می رود، و دارای فرهنگ دینی می شود، وارد جو اصیل فرهنگ انبیایی می گردد، به منظور تصحیح حیات بشر و هدایت انسان، در ابعاد گوناگون وجود، و حیات و فعل...
موضوع یاد شده ، پس از تذکر و تامل خوب روشن میشود. آیا شما از چه صنفی هستید، و به چه گذشتهای اتصال دارید؟ آیا شما جز ورزشکارانید؟ آیا بقیۀ البقایای بنایان و معمارانید؟ آیا ادامه جریان تاریخی سلاطینید؟ آیا ادامه تاریخی تجار تاریخ هستید؟ آیا در رده و ردیف جهانگردان و سیاحانید؟ آیا اصلاً سابقه و پیشینه ای ندارید، و در همین چند سال اخیر پدید آمده اید؟ نه، هیچکدام از اینها نیست. بلکه شما ادامه جریان هادیان تاریخ هستید، و دین عرضه کنان، و واعظان، و شرع آموزان، یعنی انبیا و پیامبران. و حداقل این است که انسان، ننگ جریانی که خود ادامه آن است نباشد، و اگر چیزی بر آن نمی افزاید، زیانی به آن نرساند، و به گفته معرف: اگر آبی نمی آورد کوزه ای نشکند.
نخستین وظیفه یک طلبه
بنابراین نخستین کاری که طلبه ، به عنوان یک طلبه ، باید بکند، این است که تبار نامه صنفی خویش را بخوبی بشناسد، و بداند که وارد چه جریانی شده است، و چکاره است، و پای جای چه کسانی گذشته است. در این شناخت و پیگیری است که می رسد به منشا صنفی روحانی.
طلبه هنگامی که دانست که از نظر صنفی و شغلی، از تبار پیامبران است، و سلاله ابراهیم و عیسی و محمد «ص» و هنگامی که دانست که از موضع بت شکنان بزرگ تاریخ سخن می گوید، با شخصیت و قوامی سخن خواهد گفت پیامبرانه، مانند امام خمینی. امام خوب میداند که از چه موضعی سخن می گوید، و کجا ایستاده است. موفقیت های بی نهایت امام از همینجاست. البته امام خود را در همه مراحل، آگاهانه، ساخته است. و این است که اکنون دارای اینهمه شایستگیهاست.
تااین جا روشن شد که انسانی که وارد حوزه روحانیت اسلام می شود، بخصوص روحانیت شیعه، وارد جریان انبیا می شود، و خود وارث جریان انبیایی تاریخ است، جریانی که از پیامبران به پیامبر اکرم ما رسیده است، و از پیغمبر اکرم به ائمه طاهرین به علمای عاملین تا امروز که رسیده است به روحانیت، و به طلاب علوم دینی، و وارثان موضع متعهد اسلامی.
بدینگونه روشن گشت که تبار صنفی انسان، تبار فکری و فعلی انسانند. پس باید در زندگی و فکر و فعل یک روحانی، اثر انبیایی مشهود باشد، و این شباهت دیده شود. روحانی باید من حیث الفکر و الفعل، نمونه پیامبرو علی باشد. اگر غیر ا ز این باشد، باید فکری کرد.
نگویید: ما علی نمی شویم. کسی نمی خواهد که شما علی بشوید، اما اثری و شباهتی از او را باید داشته باشید، چون دنباله صنفی او هستید، و ادامه جریانی که او نیز در آن جریان قرار داشته است. اگر هیچ اثر و شباهتی به علی «ع » و به امام جعفر صادق« ع» نداشته باشید، و نخواهید این شباهت را در خود ایجاد کنید، راه بازار باز است، آدم می رود و کاسب می شود، داعی ندارد که طلبه بشود.
طلبه که شد، یعنی: قبول یک سلسله مسائل و تربیتها و شدنها وتعهدها. پس شباهتی باید باشد. فرض کنید کسی اصلاً نمی خواهد پهلوان بشود، و به پهلوانان شباهت به هم رساند، و خواص پهلوانی و جوانمردی داشته باشد، خوب، چنین کسی ورزش نمی کند، و به زورخانه نمی رود، می رود دنبال کار دیگری. بلی ممکن است کسی که ورزش می کند بگوید من قهرمان جهان نمی شوم ، و هر کس هم قهرمان جهان نمی شود، لیکن به هر قدر که بتواند باید از پهلوانی و پهاوانان اثر و نشانه داشته باشد، و به هر اندازه که بتواند باید کار کند، و بدن و عضلات خود را بسازد، و اندام خود را نیرومند و زیبا کند...
شمای طلبه هم، باید به اصل خود سازی روحی معتقد باشید، و به هر اندازه که ممکن است باطن خود را بسازید، تا همین گونه که به صورت،انسانید، به سیرت و باطن نیز انسان شوید، همین گونه که به صورت واعظید به سیرت و کردار نیز واعظ باشید، و همین گونه که به صورت و نام و شهرت، عالمید و آیت اللهید، به عمل و باطن نیز، عالم و نشانه خدا، و یاد آور خدا باشید.
کسی که خود، انسان ناقص است، یعنی فقط نیمه ای از وجود او انسان است (صورت او) چگونه به دیگران تکلیف می کند که انسان درست شوند، و به صورت و سیرت هردو، انسان باشند.
دعوت مردم با کردار نه گفتار:
می دانیم که یکی از وظایف عمده و اصلی روحانیت دعوت مردم است به خود سازی، و تربیت اسلامی و شدن و صیرورت دینی. و این دعوت باید با کردار و عمل باشد، نه گفتار و قول. قول تاثیر چندانی ندارد، هر چه هم خطا به غرا باشد، و سخنرانی و منبر جالب و جاذب. آنچه تاثیر دارد و نفوذ می کند، عمل است عمل. کمال انسان به شدن و صیرورت انسان است، یعنی: انسان، در این جهان، در دوره حیات، با تربیت اسلامی، انسان شود (همانگونه که به صورت انسان است به سیرت و باطن نیز انسان بشود )، وصیرورت پیدا کند. و طلبه و روحانی و عالم و واعظ دینی، باید برای دیگران، در این شدن و صیرورت، سرمشق باشند، «آن هم ، چنان که یاد شد، با عمل، نه تنها با سخن.
امام صادق می فرماید:
رحم الله قوما کانو سراجاً و مناراً، کانو ادعاۀ الینا باعمالهم، و مجهود طاقتهم...
خداوند رحمت خود را نصیب کسانی می کند که ماند چراغ فروزان و مشعل سوزان، راه دیگران را روشن ساختند، و با کردار خود، مردمان را به راه ما فرا خواندند، و با تمام توان و قدرت عملی خود حق را شناساندند.
بدینسان ملاحظه می کنید که شناخت متعهدانه منشا صنفی و بستر جریان فرهنگی، و تکالیف و وظایف وابسته به صنف و جریان، انسان را به خود سازی وادار می کند، که هان ؟من در این صراط پای نهاده ام، و جزئی از چنین جریانی هستم، و صاحب این وارثتم، آیا چگونه باید باشم؟ فرض کنید کسی« سید» است و نمی داند، همین که ار طریقی علم یافت و سیادت خود را احراز کرد، آثار آن را در خود بروز می دهد، و جامه و عمامه سیادت می پوشد. طلبه وروحانی هنگامی که توجه یافت که فرزند روحی و صنفی پیامبر است، باید شروع کند به ایجاد ابعاد صنفی و خواص وراثی خویش در خویش، سپس حفظ آن ابعاد و گسترش آنها، در وجود خویش.
صنف سازی از راه شناخت هویت صنفی:
بنابر آنچه که گفته شد طلبه به هنگامی که با شناختی متعهدانه، تبار صنفی خویش و موضع والا و پاک خود را، و صنف خود را شناخت، و به خواص و ابعاد صنفی و وراثی خود درست پی برد، برای حفظ کردن و گسترش دادن آن ابعاد در دیگر افراد صنف نیز می کوشد، و همچنین برای سالم ماندن و منزه نگاهداشتن آن ابعاد و خواص، و طرد قاطع و وسیع هر کس ، از طلبه تا صاحب رساله ،که بخواهد آن ابعاد خدایی و خواص انبیایی را مخدوش سازد، نادیده انگارد، از اصالت اندازد، مورد سوء استفاده قرار دهد، و وسیله بهره برداری از جامعه و انسان کند. طلبه آگاه از« هویت صنفی» خویش، و متعهد به این آگاهی، بیقین برای مقاصدی که یاد شد خواهد کوشید.
فرآوری سید مهدی موسوی

منبع: هویت صنفی روحانی، محمد رضا حکیمی، دفتر انتشارات اسلامی، 1361.