در روانشناسى یك بحثى هست به نام تعریف عملیاتى. دانشجویان روانشناسی بعد فارغ التحصیلی عموما بعنوان مشاور به مردم خدمت میرسونند. یك خانمى مى آید پیش ما و مى گوید: «بچه اى دارم كه لجباز است. چه كار كنم؟». ما مى گوییم: «لجباز یعنى چه؟ تو به چه كسى مى گویى لجباز؟». همین كه بتواند حد و رسم این قضایا را تعریف كند، بتواند مشخّص كند كه ویژگى هاى لجباز چیست، مهم است. ما میتوانیم بگوییم كه این حد از لجبازى كه در فرزند او هست، یك امر طبیعى است. و شاید اون خانم باید رفتار خودشو نسبت به فرزندش تغییر بده. ما معمولاً در كارهاى روایى، بخصوص در مسائل اخلاقى، باید آن تعریف را دقیقاً بگوییم. اصولاً در مفاهیم اخلاقى ـ تربیتى، بدون ارائه تعریف عملیاتى، پیشرفتى نخواهیم داشت. اما روانشناسان غربی در رابطه با همین موضوع آمرانه حرف میزنند، حرف فروید و دوستانش اینه که شما باید به فرزندت امر و نهی کنی. این کار را بکن به آن دست نزن، در واقع رفتار های مطابق میل مادر. به نظر شما در این صورت کودک رفتار پرخاشگرانه از خودش نشون نمیده؟
نقد فروید با نوع زندگی او: فرويد در خلال سالهاي نامزديش ، يک عاشق حرارتي ، با اشتياق و فوق العاده حسود بود . عبارت زير که از نامه اي به مارتا نقل شده ، بياني مشخص و آشکار از گرمي عشق او به شمار مي رود، البته تا فراموش نکردم باید خدمت شما عرض کنم این جمله رو آقای فروید به همسر ایده آل خودشون گفتند چون ایشون هر شب با یک نفر در بستر آرام میگرفتند و همین یک تفاوت بسیار بزرگ بین انسان ایرانی و غربیه. چون انسان ایرانی بدلیل داشتن اصالت و شرافت به شخص خاصی علاقه مند میشود حالا یا میتونه با اون شخص ازدواج کنه یا نه که اگه نتونست به عشقش پایبند میمونه و تا آخر عمر ازدواج نمی کنه. اما حرف فروید به همسر ایده آلش : « اي شاهزاده خانم ، واي بر تو هنگامي که من نزدت مي آيم . من از تو بوسه هاي آتشين برخواهم گرفت و تو را چنان خوراک خواهم داد که چاق و گوشت آلود شوي . آن وقت اگر مايل باشي خواهي ديد چه کسي قوي تر است : يک دختر ظريف کوچک که به اندازه ي کافي غذا نمي خورد ، يا يک مرد تنومند وحشي که در بدن خود کوکائين دارد . » من از شما می پرسم مصرف ماده مخدری مثل کوکائین افتخار داره؟ بيان کنايه آميز چه کسي قوي تر است این جمله حاوي يک معناي ضمني بسيار جدي است . فرض اين حق طبيعي مرد براي نظارت در زندگي زنش ، قسمتي از عقايد فرويد در مسئله ي برتري جنس مذکر بود . فرويد ميل را ستايش مي کند از اين نظر که به بهترين وجهي توانست خود را از استيلاي تعصبات معمولي برهاند ، از سوي ديگر افکار او را درباره ي آزادي جنس زن و به طور کلي مسئله ي زن پوچ مي داند. به عقيده ي او اين فکر از پيش مرده ايست که بگويند مي شود زنان را عيناً مانند مردان به مقابله و تلاش در عرصه ي هستي فرستاد از نظر او مدتها قبل از دوراني که مرد بتواند مقامي براي خود در جامعه به دست آورد ، طبيعت، سرنوشت زن را در عرصه ي زيبايي ، دلربايي و جذابيت تعيين کرده است . به نظر من عقايد فرويد در مورد آزادي زنان ، محققاً با نظر و عقيده ي يک مرد متوسط الحال اروپايي تفاوت ندارد . ولي فرويد مردي متوسط الحال نبود ،ایشون عليه پاره اي از عميق ترين تعصبات زمان خودش علم طغيان برداشت با اين همه ایشون در اين مورد عادي ترين عقيده را در مسئله زنان تکرار مي کند ، و جان استوارت ميل را به خاطر عقايدش که در کمتر از پنجاه سال بعد مورد قبول دنيا واقع شد و کاملاً شايع گرديد ، پوچ و نا انساني خطاب مي کند . اساتید محترم ما به ما گفتند: آقای فروید3 کتاب دارند به نام های:تمدن ناخرسندی های عالم- توتم و تابو و آینده ی یک پندار، در صورتی که ایشون کتاب دیگه ای هم دارند که اساتید مجرب و گرامی خجالت کشیدن معرفی کنند. کتاب چهارم ایشون ( (Islam is evil هستش به معنای (اسلام بد است.)اما اگه تو واژگان زبان انگلیسی جستجو کنید می بینید که evil معنای گسترده تری داره یعنی اسلام دینی شیطانی است.در ضمن ایشون تو همین کتاب بیش از36 بار از کلمه kissing استفاده کردن واقعا جای تاسف داره چرا باید از این کلمه اینقدر استفاده بشه؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)