ما زنده به آنیم که آرام مگیریم..........موجیم و آسودگی ما عدم است
ما زنده به آنیم که آرام مگیریم..........موجیم و آسودگی ما عدم است
پریدن باور پرنده ای است که به پرواز می اندیشد
وگرنه دلیل پرواز پر نیست...!!
تا مهر ابوتراب دمساز منست / حیدر بجهان همدم و همراز منست این هر دو جگر گوشه دو بالند مرا / مشکن بالم که وقت پرواز منست
تو دریایی تلاطم داری ای دوست ...........تو لبخند و تبسم داری ای دوست
دو بیتی های من پایان ندارد ..............تو در فکرم ترنم داری ای دوست
پریدن باور پرنده ای است که به پرواز می اندیشد
وگرنه دلیل پرواز پر نیست...!!
ترا نیست آن تکیه بر کردگار / که مملوک را با خداوندگار
رازدار عشق را نبود مجال دم زدن ..........بخیه بر زخم دل از تار نفس داریم ما
پریدن باور پرنده ای است که به پرواز می اندیشد
وگرنه دلیل پرواز پر نیست...!!
افسوس که آنچه برده ام باختنیست
بشناخته ها تمام نشناختنیست
برداشته ام هر آنچه باید بگذاشت
بگذاشته ام هرآنچه برداشتنیست
تونیستی که ببینی
چگونه عطرتو درعمق لحظه ها جاری است
چگونه عکس تو در برق شیشه هاپیداست
چگونه جای تو درجان زندگی سبز است
ویرایش توسط mogan/k : 25th December 2014 در ساعت 11:32 PM
تو آنی کز آن یک مگس رنجه ای
که امروز سالار و سرپنجه ای
در آستانه مهر قلم ها گوش تیز می کنند تا در دفتر انتظار اینگونه دیکته کنند ، ابری نیست ، ماه پشت ابر نیست ، او آمد ، او در باران آمد ...
یار اگر با ما گهی صلح و گهی پیکار داشت / ما حریف عشق او بودیم و با ما کار داشت
تمام گنجشکان
که درنبودن تو
مرابه باد ملامت گرفته اند
ترابه نام صدا میکنند.
(فریدون مشیری)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)