درد ما بی خبریست
درد ما تنهاییست
درد ما روز وشبهای همه تکراریست . . .
درد ما آسمانیست که هوایش سرب ست
و زمینش زندان. . .
مردمانش پی نان
.
لبهایم را پر از واژه های حضور میکنم
قلبم را لبریز دوست داشتن
کنار دلتنگی پهلو میگیرم
گویی برای شکستن آماده ام. . .
من واژگان را جز برای دوست داشتن صدا نمیزنم
و سکوت را در پی فریاد دقیقه ها میرقصانم
شاید باز رهگذر روزهای خالی از دلهره باشم
علاقه مندی ها (Bookmarks)