سلام مجدد
سلام بانو یاس
اول با اجازه یه توضیحی درمورد اون مواردی که جواب دادی و ندادی بگم
درمورد مقوله و معقوله ....کلمه معقوله وجود داره و به معنی چیزی که از عقل بر می آید و کلمه مقوله هم که همون موضوع و ... که خودتون گفتید
درمورد رشک و حسادت هم اینکه وقتی رشک میبریم یعنی مثلا از اینکه کسی تونست به مرحله ای برسه و ما نتونستیم ناراحت میشیم و در اصل از این ناراحت هستیم که ما چرا مثلا تلاش نکردیم که بهش برسیم یا مثلا چرا شرایط ما جوری بود که نشد ....حسادت هم یه جورایی همینه فقط با این تفاوت که میگیم ای کاش طرف مقابل هم این رو بدست نمیاورد و بهش نمیرسید یعنی اگر خودمون نداریم کسی هم نباید اونو داشته باشه که اگه این حس قوی باشه نتیجه ش میتونه دست زدن به اعمال ناشایستی باشه
در اون بیت هم دو کلمه درد با هم فرق دارن یکیش دَرد هست و دیگری دُرد
مِهر جمالت مرا مُهر وفا می نهد/ دُرد فراقت مرا دَرد جفا می دهد
که دُرد یه جورایی اینجا یعنی زهر و نوش و اینجور چیزا
دُرد در لغت نامه یعنی رسوب و ته نشین مایعات بویژه شراب
کُلاکَت و از خشت تا خشت هم بمونه واسه نفر بعدی که میشینه رو صندلی داغ مگه مغز من چند تا سوال میتونه بپرسه بابت این سوالا من زحمت میکشم و خون دل میخورم و صد البته فسفر میسوزونم
ممنون ازتون خیلی خوب بود،ببخشید من نتونستم جواب بدم
بریم واسه دور جدید سوالا
تعطیلات این چند روز چطور گذشت؟؟؟
تعطیلات زیاد خوبی نبود در کل
راستی به نظرت فاطیما یه آرشیو از سوالات صندلی داغ داره؟؟
نه واقعا خداییش همه رو خودش فکر میکنه مینویسه ولی زیادی دستش راه افتاده
موارد استفاده ضرب المثل های زیر:
دود از کنده بلند میشه .......
وقتی یه کسی که سنی ازش گذشته کاری انجام میده که سن پایین تر ها نتونن انجام بدن
آسمون ریسمون بافتن.........
زمانی که برای خودمون دلیل الکی درست میکنیم و همه چیز رو قاطی پاتی میگیم
با گرگ دنبه میخوره با چوپان گریه میکنه........
اینو نشنیدم ،ولی احتمالا میگه اخرش یکی مبره یکی میبازه
بوی پیاز از دهن خوبروی/ نغز تر آید که گل از دست زشت...........
نشنیدم اینا رو ها ،یه چیز بی ارزش رو وقتی با روی خوب میدن از صدتا چیز خوب با روی بد و منت بهتره
انگور خوب نصیب شغال میشه............
اینو واقعا نمیدونم ،من زیاد ضرب و المثلی نیستم
از دور دل می بَرَد از جلو زَهره را..........
یکی وقتی که فقط میبینیش خیلی محترم و زیبا اینا ب نظر میرسه ،نزدیک میشه و همکلام میشید میبینی اشتباه فرض کردی
مصرع بعدی ابیات زیر اگه خوندیشون و یادته:
اگر هست مرد از هنر بهره ور /
هنر خود بگوید نا صاحب هنر
دل من پشت سَرَت کاسه آبی شد و ریخت/
کی شود پیش قدم های تو اسپند شوم
سحر با باد میگفتم حدیث آرزومندی/
خبر امدکه واثق شو به درگاه خداوندی
تا کی به تمنای وصال تو یگانه/
اشکم شود از هر مژه روانه
می سوزم از فراقت روی از جفا بگردان/
با مدعی نگویید اسرار عشق و مستی / تا بی خبر بمیرد در درد خودپرستی
10 تا از هنرهای سنتی اصفهان رو نام ببر:
خاتم کاری و مینا کاری،مسگری ،منبت کاری،فرش بافی،قلمکاری،قلم زنی،مینیاتور
شما کدوم هنر از این هنرها رو داری؟؟
علاقه خاصی ندارم ولی مینیاتور شاید بهتر باشه
علاقه مندی ها (Bookmarks)