سلام،
راستش اين مطلب را نه دلم آمد در قسمت فيزيک مطرح کنم و نه در قسمت علوم انساني و روانشناسي و الهيات و ..... به همه شان ربط دارد، گفتم بهتر است اينجا بنويسم:
من فکر مي کنم ادراک ما از زمان يک جاييش اشکال دارد.
ابزار ما براي درک اطراف خود پنج حس و عقل است که همه مي دانيم اينها بسيار محدود اند.
ولي با اين حال بايد سعي خود را بنماييم. به قول حافظ: گرچه وصالش نه به کوشش دهند - در طلبش هرچه تواني بکوش
من در اين نوشته سعي دارم به نحوي با موضوع زمان کلنجار روم بلکه بتوان رخنه اي در اسرار ماهيتي آن بوجود آورد.
براي شناخت ماهيت زمان از اينجا شروع مي کنم:
فرض کنيم ما مي خواهيم زمان را متوقف کنيم.
فرض کنيم ما داريم يک فيلم نگاه مي کنيم، دگمه pause را مي زنيم و فيلم متوقف مي شود.
اگر دقيق نگاه کنيم در اصل حرکت در فيلم متوقف شده است.
پس زمان ارتباط مستقيم با حرکت دارد و در اصل اين حرکت است که زمان را دارد مي سازد.
خوب حالا در دنياي واقعي مي خواهيم زمان را نگاه داريم، پس بايد تمام حرکت ها را متوقف کنيم.
خوب اصلا" فرض کنيم تمام اجسام آسماني و نور و کره زمين و .... را از ميان بر داريم تا زمان متوقف شود.
ما در يک فضاي تاريک لايتناهي و بدون هيچ جسمي (فرض مي کنيم که جسم خودمان هم نيست شده و فقط آگاهي ما باقي است)
ولي باز زمان دارد مي گذرد!
چرا؟
چون ما داريم فکر مي کنيم و درکش مي کنيم!
حالا اين نتيجه را مي گيرم:
پس در آگاهي نوعي حرکت نهفته است!
يعني چون آن حرکت موجود در آگاهي متوقف نشده پس زمان هم هنوز متوقف نشده!
ولي واقعا" آگاهي چيست؟
خوب ....... آيا مايل هستيد در اين بحث شرکت کنيد؟
من تا اينجايش را نوشته ام، آيا بچه هاي نخبه سايت مي توانند چيزي به آن اضافه کنند؟
مهم نيست بحث به کدام طرف کشيده شود، ديديد که از زمان شروع کردم و به حرکت و بعد بحث به آگاهي کشيده شد.
در اصل مي خواهيم به نوعي در ماهيت جهان اطراف خود تفکر کنيم.
اگر علاقه داريد ..... بسم الله ..... اميدوارم بتوانم چيزهايي از شما ياد بگيرم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)