آخرین برگ سفرنامه باران اینست
که زمین چرکین است
بله برای اینکه بهتر منظورم را برسونم یک جور دیگه توضیح می دم.
ايجاد تعادل و بالانس بين اجزاء مختلف يك سيستم(محصول، دستگاه، کار ، فکر ، پروژه و ...) يكي ديگر از كاركردهاي طراح هست. در شكل زیر متخصصان تصوير يكساني از طراحي يك موشك یا هواپیما یا هر وسیله دیگه نخواهند داشت و هر كسي دوست دارد ويژگيهايي از طرح را بهينه كند كه در خصوص آن بيشتر ميداند و بيشتر ميفهمد.
بنابراين از كاركردهاي مهم مهندس یا طراح یا هر فرد دیگه ای که داره فعالیتی می کنه ايجاد تعادل بين اين تخصصهاي مختلف و نيز ايجاد تعادل در خصوص بهينهسازي اجزاء سيستم و مشخص نمودن ميزان توجه به هر يك از جنبههاي مختلف طراحي (هدايت،آيروديناميك و ) است.
با اين توصيف در طراحي يك محصول یا دستگاه یا مجموعه یا سیستم همواره با تصميماتي از جنس ايجاد تعادل بين موارد گفته شده مواجه هستيم.
ویرایش توسط hossien : 27th March 2014 در ساعت 07:06 PM
مهمترين لذت در زندگي، كمك به سايرين براي برنده شدن است. حتي اگر به قيمت آهسته تر رفتن و تغيير در نتيجه مسابقه اي باشد كه ما در آن شركت داريم
اول ببینیم چی میخوایم طراحی کنیم.بعد جز جزئشو برسی میکنیم تا کل ساخته شه
سلام
در زمینه اختراعات و ... ، تخصصی ندارم و نمیتونم نظر بدم ولی گفتم شاید بد نباشه منم در خصوص رسیدن به هدف ( که برای فرد، در هر زمینه و تخصصی وجود داره )نظری بدم
در مورد رسیدن به یک هدف ... ابتدا یک هدف رو به صورت کل درنظر بگیرید و سپس این هدف رو به اهداف کوچکتر تقسیم کنید و بعد برای رسیدن به هریک از این اهداف برنامه مشخص بریزید
و گام به گام جلو برید تا به هدف مدنظر برسید ... در هر مسیر با کسب موفقیت ، به خودتون یک پاداش بدین
مهمترين لذت در زندگي، كمك به سايرين براي برنده شدن است. حتي اگر به قيمت آهسته تر رفتن و تغيير در نتيجه مسابقه اي باشد كه ما در آن شركت داريم
در مورد تفکر سیستمی و تحلیلی فکر کردین کدام بهتر هست ؟ مزایای هر کدوم این تفکرات چیست؟
مهمترين لذت در زندگي، كمك به سايرين براي برنده شدن است. حتي اگر به قيمت آهسته تر رفتن و تغيير در نتيجه مسابقه اي باشد كه ما در آن شركت داريم
به نظر من هر دو رو بنا به موقعیت هر موضوعی میشه استفاده کردو وسیله و هدف رو هر دو باهم مدنظر قرار بدیم.مثلا کشور چین از طریق مهندسی معکوس که به نوعی جزء به کل هست به پیشرفت کنونی رسیده. ولی کشوری مثل امریکا از کل به جزء به پیشرفت و توسعه رسیده در حالی که هدف هر دو رشد و تعالی بوده.میبینیم که هر دو موفق شده اند.اینهم خدمتتان عرض کنم که هر دوی اینها مکمل هم هستن مثلا الان دیگه چین خودش راهشو با کل به جزء همراه با نوع دیگر ادامه میده. ومتقابلا امریکا هم برعکس.البته این موضوع خیلی مفصلتر هست.
salam
bahse khubi matrah shode
mamulan vagti hadaf tolide 1 mahsul ya tarhe jadid hast raveshe kol b joz ya bala b payin behtar mibashad vali baraye eyb yabi ya behbude amalkarde systemhaye mojud mamulan az raveshhaye joz b kol ya payin b bala estefade mishe
albatte in osul mom;kene hamishe roayat nashe
vali omuman estefade mishe
braye mesal vagti mikhahid 1 karkhune ra tarrahi konid ebteda proce ra morur mikonid ,bad az on dastgah har entekhab mikonid va dar akhar varede jozeiat va rabt dadane madar mishavid (albatte na b in khelasegi)
vali vagti mikhahid karayi ra dar in karkhune bala bebarid ebteda 1 dastgah ya nogteye moasser ra entekhab mikonid va ertebat ba sayer gesmatha ra dar nazar migirid va ...
ماشاا... مطلب را واکاوی فرمودید.
بیشتر شرایط تحمیل میکنه
گذشته از مواردی که در بالا به ان اشاره شد، گاهی ممکنه یک بخش از سیستم از جز طراحی بشه و در اتمام طراحی جز،تصویری از کل سیستم پدید بیاذ و ادامه طراحی از کل به جز باشد.
برای مثال میدونین که موتور اتومبیل بیشترین تاثیر را در مصرف انرزی داره.در طراحی یک ماشین کم مصرف، ابتدا موتور طراحی میشه و با توجه به هندسه و ژئومتری موتور بدنه و شاسی و ... طراحی می شود
ولی در طزاحی اتومبیل ابتدا پلیت فرم ،سپس بدنه و ...
البته ممکنه منظورم را در این مورد نتونم درست بیان کنم چون با رشته من مرتبط نیست
ولی در مورد رشته تخصصی خودم(یعنی طراحی کارخانه های کانه آرایی) حدود 60 درصد انرژی در بخش خردایش و آسیا کنی مصرف می شود و عمدتا ابتدا این جز از کارخانه طراحی شده و با مشخص شدن نوع دستگاه خردایش بقیه قسمتهای کارخانه(جدا کننده ها، انتقال مواد و ...) انجام می شود.
در کل انتحاب روش طراحی(کل به جز و جز به کل) تابع شرایط می باشد
ویرایش توسط A S L A N : 28th March 2014 در ساعت 10:49 PM
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)