دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 169

موضوع: دیوان اشعار نیما یوشیج

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #34
    کاربر حرفه ای
    رشته تحصیلی
    آب و خاک
    نوشته ها
    6,338
    ارسال تشکر
    36,121
    دریافت تشکر: 19,588
    قدرت امتیاز دهی
    34267
    Array
    *FATIMA*'s: جدید75

    پیش فرض پاسخ : دیوان اشعار نیما یوشیج

    پدرم


    صبحدم کز شعف خنده ی مهر

    می جهم من ز بستر خود ،

    همه خوابند و بیاسوده به چهر

    که من انده زده ام بر در خود .

    می گشایم در از این تنگ مکان

    به سوی تازه نسیم جانبخش

    گویی او راست خبرها به زبان ،

    هر خبر در دل من درمانبخش

    من و آن تازه نسیم دلکش

    می گشاییم سوی هم آغوش

    همچو دو مست ، ولی من آتش ،

    او به دل سرد و بیفتاده ز جوش

    رفته است او ز دل ابر سیاه

    از بر قله ی کهسار سفید

    جسته ام من ، سخنم هست گواه ،

    از خیالات غم انگیز پلید

    آی مهمان من دلخسته

    ای نسیم ، ای به همه ره پویا

    مانده تنها چو من اما رسته

    با دگرگونه زبانی گویا .

    او هم آنسان که تو سرمست و رها

    بود با ساحت کوهستان شاد

    همچو تو از همه ی خلق جدا

    سیر می کرد به هر سوی آزاد .

    او هم آن گونه که تو چابک پی

    می شد از قله ی این کوه به زیر

    لیک پوینده به پشت سر وی

    دو پسر چه دو پسر چست و دلیر

    دل ما بود و امید دلجو

    چون می آمد به ده آن دلبر ده

    تیره شب بود و جهان رفته فرو

    در خموشی هراس آورده .

    در همه رهگذر دره و دشت

    هر چه جز آتش چوپان ، خاموش

    باد در زمزمه ی سرد به گشت

    ده فرو بسته بر این زمزمه ، گوش

    من مسلح مردی می دیدم

    سبلت آویخته ، بر دست عصا

    نقش لبخندش بر لب هر دم

    که می آمد تن خسته سوی ما .

    مادرم جسته می افروخت چراغ

    سایه ای می شد گویی در قیر ،

    بسته بود اسبی آیا در باغ

    یا فرود آمده دیوار به زیر ؟

    تا دم صبح به چشم بیدار

    صحبت از زحمت ره بود و سفر

    ما همه حلقه زنانش به کنار

    او به هر دم به رخ ماش نظر .

    بود از حالت هر یک جویا

    پهلوان وار نشسته به زمین .

    مهربان با همه اهل دنیا

    سخنانش خوش و گرم و شیرین .

    او هم آن گونه که تو زودگذر

    رفت و بنهاد مرا در غم خود

    روی پوشید و سبک کرد سفر

    تا بفرسایدم از ماتم خود

    من ولی چشم بر این ره بسته

    هر زمانیش ز ره می جویم

    تا می آیی تو به سویم خسته

    با دل غمزده ام می گویم :

    کاش می آمد . از این پنجره ، من

    بانگ می دادمش از دور بیا

    با زنم عالیه می گفتم : زن !

    پدرم آمده در را بگشا .


    ​لاهیجان . بهمن ماه 1318
    علف هرز چيست ؟!
    گياهى است كه هنوز فوايدش كشف نشده است
    ....
    بحث: زندگی با گیاهان دارویی


  2. 3 کاربر از پست مفید *FATIMA* سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. چشم حیوانات — حدس بزنید کدام چشم برای کدام حیوان است
    توسط MoniSoft در انجمن عکس های گوناگون
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 29th May 2011, 02:23 PM
  2. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 3rd June 2010, 10:35 AM
  3. تصویر: در پاسخ به شیوخ گستاخ عرب به ویژه شیوخ امارت کوچک :
    توسط باستان شناس در انجمن خلیج همیشه پارسی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: 1st June 2010, 02:04 AM
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 24th September 2008, 11:10 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •