دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: خادم یا خائن ؟ کدام یک ؟

  1. #1
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    روانشناسی بالینی
    نوشته ها
    6,602
    ارسال تشکر
    29,978
    دریافت تشکر: 25,422
    قدرت امتیاز دهی
    43643
    Array
    نارون1's: لبخند

    پیش فرض خادم یا خائن ؟ کدام یک ؟




    تاریخ زندگی بشریت مملو از وجود خادمین و خائنین زیادی است ، که هر یک چهره ای دگرگون را برای جامعه انسانی (در عصر خود ) رقم زده اند.


    در طول تاریخ حْب نسبت به خادمین و بغض نسبت به خائنین ، امری جدی و از سر فطرت وجودی انسان بوده است ، چرا که انسان ها فطرتا خدمت را خوب می دانند ، از این رو افرادی را که به هر نحو ، به هم نوعان و جامعه خود خدمت می کردند را دوست می داشتند ، و از سوی دیگر ، افرادی را که زمینه افول بشریت را فراهم می کردند را دشمن می داشتند و نسبت به آنها ابراز انزجار می کردند .


    می دانیم که بررسی ابعاد زندگی خادمان ، کاری فراگیر است ، پس بهتر است افرادی به بررسی زندگی و ابعاد شخصیتی خائنان بپردازند ، تا از این طریق زوایای پنهان تاریخ بشری روشن شود .


    البته در این بررسی ها ، باید نگاهمان را گسترده کنیم ، و فقط از منظر خودمان به خائنین نگاه نکنیم ، و گاهی هم خود را جای آنها بگذاریم و ببینیم به واقع هدف اصلی آنها خیانت بوده ، و یا اینکه به اشتباه راهی را می رفته اند ، که منجر به خسارت به نظام اجتماعی خاص ، و یا حکومتی و یا ملتی می شده ؛ البته می توان گفت افراید که به اشتباه به خیانت کشیده شده اند ، افرادی معدود هستند ، و در اکثر مواقع افراد به عمد به خیانت دست می زنند .


    وقتی ما با دید صحیح به زندگی خائنان می نگریم ، تفاوت افرادی همچون تالیران ( از رجال مشهور فرانسوی عصر ناپلئون ) را که به وضوح اذعان می کند که : برایش سکه های طلا ارزش دارند ، نه عکس لویی و یا ناپلئون که روی آن حک شده ، با افراد دیگری که به اشتباه به خیانت کشیده شده اند را در می یابیم .


    وقتی ما به تورق اوراق مرقوم تاریخ می پردازیم ، به چهره ای خاص و مرموز بر می خوریم که در عصر کنونی ، با گذشت چندین سال از زمان حیات وی ، هنوز راز هایی مکتوم بر لوح وجودی اش حک شده است .


    این شخص « گریگوری ایفوموویچ راسپوتین » می باشد .


    راسپوتین کشیشی کم سواد بود ، که اگر چه تحصیلات مناسب مذهبی نداشت ، اما هوش سرشاری در تاثیر گذاری بر اطرافیان داشت ، و این تاثیر گذاری تا آنجا پیش می رود که گفته می شود راسپوتین از هیپنوتیزم و یا جادو برای کنترل مخاطبین خود استفاده می کرده است .


    راسپوتین زادگاه کوچک خود را در روسیه ، برای سفری بی هدف ترک کرد ؛ زمانی که او وارد سنت پترزبورگ شد ، به کلیسای شهر وارد شد ، و ادعا کرد که مریم مقدس او را لمس کرده و صاحب « معنویت » شده است .


    کشیش کلیسا ، به سوی او آمد و او را لمس کرد و به ناگاه در مقابل او زانو زد و از مردم حاضر در کلیسا خواست که از راسپوتین طلب شفاعت کنند و مردم چنین کردند .


    از سوی دیگر در دربار تزار روسیه ، پسر و جانشین تزار ، یعنی الکسی ، به بیماری سختی مبتلا شده بود ، و پزشکان از درمان وی عاجر بودند ؛ تعداد معدودی از سران دربار از وضعیت الکسی مطلع بودند .


    کشیش کلیسای سنت پترزبورگ هم از ماجرای بیماری ولیعهد باخبر بود ، او راسپوتین را به دربار معرفی کرد .


    راسپوتین به دربار فراخوانده شد ، و ملکه او را کنار بستر پسر بیمار خود برد ، راسپوتین کنار الکسی نشست و پس از لمس وی مشغول بیان ورد های خاصی شد ، ناگهان حال الکسی بهبود یافت ، این مسئله موجب شگفتی ملکه و اطرافیان شد .


    از آن پس، هر زمان که درباریان و یا ملکه به راسپوتین نیاز پیدا می کردند ، به دربار فراخوانده می شد ، اما مهارت راسپوتین در پیشگویی ها و اعمال خاص وی در درمان بیمارانْ و بر آوردن نیاز های ماورایی افراد ، کم کم کار را به جایی رساند که راسپوتین به یکی از همراهان و ملازمان خاص ملکه تبدیل شد و حتی ملکه برای وی قصری مجلل اختصاص داد .


    اینک دیگر راسپوتین قدیس دربار تزاری روسیه شده بود ، اگر چه برخی از اشراف درباری به او شک داشتند و از اعمال او ناراحت می شدند ، اما سایه حمایت ملکه از راسپوتین ، آنچنان سنگین و سهمگین بود که کسی جرعت نمی کرد علیه او حرفی بزند و یا اقدامی کند .


    یکی از نکات جالب و قابل تامل در شخصیت راسپوتین ،علاقه زاید الوصف او در معاشرت با بانوان می باشد . او علاقه زیادی به تعامل و هم صحبتی با زنان درباری داشت و با روی گشاده به امور ماورایی آنها از جمله بررسی خیانت احتمالی همسرانشان به آنها را انجام می داد ؛ این حرکات صمیمانه راسپوتین با زنان درباری ، گاها موجب به وجود آمد شایعات زیادی می شد که این مسئله خشم رجال درباری را افزون می کرد .


    راسپوتین با روح کاریزمای خود و یا با مهارت هیپنوتیزم و یا جادو ، بر افکار ملکه مسلط شده بود ، و بر تصمیم گیری های او تاثیر می گذاشت ، و این امر ، در زمانی که تزار روسیه برای فرماندهی جنگ به جبهه ها رفته بود و امور کشور به دست ملکه افتاده بود ، بسیار مهم تر می نمود ، چرا که اینک تصمیم گیری های ملکه که تحت نفوذ راسپوتین بود بر کل امپراتوری تزاری روسیه تاثیر می گذاشت ؛ و راسپوتین با چهره ی متدین معاب خود و رخسار خاضعانه خود ، تمامی اهداف و امیال خود را پیش می برد . تصمیم گیری های غلط ملکه که زیر سایه آموزه های راسپوتین گرفته می شد ، کشور روسیه را به سوی افول وحشتناکی هدایت می کرد و این مسئله اگر چه از دید ملکه که کورکورانه به فرامین مرشد خود ( راسپوتین ) گوش می کرد ، به دور بود ، اما اشراف دربار روسیه را به شدت نگران کرده بود .


    اما چرا راسپوتین که اکثریت پیشگویی هایش درست بود و کارهایی خارق العاده از او دیده شده بود ، در این برحه حساس جنگ ، که کشور نیاز شدیدی به هدایت درست داشت ، تصمیم گیری های غلطی را به ملکه تلقین می کرد ؟


    عده ای بر آنند که راسپوتین از سوی دول غربی تربیت شده بود ، تا به دربار تزاری روسیه نفوذ کند و پس از جلب اطمینان از سران دربار ، امور را بدست گرفته و موجبات زوال و نابودی امپراتوری تزاری روسیه را فراهم کند.


    اما گروهی دیگر معتقد اند که راسپوتین از طبقه پایین جامعه بود ، و زمانی که توانست در صدر امور قرار بگیرید ، سعی کرد تا انتقام خود را از اشرافیت تزاری بگیرد .


    باید دانست که این دو فرضیه و یا موارد دیگری که در مورد اهداف راسپوتین گفته شده ، همه و همه تنها در حد گمان و فرضیه است ، و کلیت زندگی راسپوتین همانند ماجرای قتل وی ، در هاله ای از ابهام پیچیده شده است .


    آنچه برای اهل تاریخ مهم است ، عبرت گیری از تاریخ است تا مصداق « های ای دل عبرت بین از دیده عبر کن هان » باشیم .


    چرا که عبرت گیری از تاریخ گذشته ، موجب هدایت ما در راه آینده می شود .


    تاریخ تکرار می شود ، و خوشبخت آن قوم و ملتی هستند که علاوه بر شناخت تاریخ خود ، تاریخ دیگر ملل را هم بشناسند ، تا مبادا غفلتا در دامی نیفتند که مدتی قبل ملتی به آن دچار شده!


    پس توصیه می شود که تاریخ بخوانیم و بشناسیم تاریخ سازان را و شرح زندگی و اعمال آنها را ، و به دقت در احوال آنها کنکاش کنیم.


    ظهور مجدد افرادی مانند راسپوتین ( که قدرت کاریزمای فوق العاده داشت و راه نفوذ بر بزرگان را می دانست و در عین کم سوادی اعمال شگف آوری انجام می داد و سخنان مسحور کننده ای ایراد می کرد ، ودر طول زندگی اش داستان های زیادی از فساد اخلاقی اش گفته شده و دلایل ظهور و بروزش با شایعات مختلفی همراه است ) در میان ملت ما و ملت های دیگری که راسپوتین را نشناسند و راه مقابله با امثال آن را ندانند ، امری آسان و قریب الوقوع است .


    پس تنها راه جلوگیری از ظهور چنین افرادی که مظهر زوال و نابودی جامعه می باشند ، رسیدن به فهم و درک تاریخی است .



    منبع:
    آفتاب

    اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي أَخْشَاكَ كَأَنِّي أَرَاكَ وَ أَسْعِدْنِي بِتَقْوَاكَ
    مجلـــه رویش ذهــن


  2. 2 کاربر از پست مفید نارون1 سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •