دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 17 از 19 نخستنخست ... 78910111213141516171819 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 161 تا 170 , از مجموع 186

موضوع: اعترافاتی از جنس واقعیت

  1. #161
    همکار تالار بیماریها
    نوشته ها
    1,311
    ارسال تشکر
    12,105
    دریافت تشکر: 7,437
    قدرت امتیاز دهی
    31771
    Array
    masoume.a.92's: جدید33

    پیش فرض پاسخ : اعــــــــترافاتی از جنس واقعیــــــــت



    یه بار یکی از همکلاسی هام تو حیاط دانشگاه روبرو ما نشسته بود.
    بعد پاشد رفت گوشیشو جاگذاشت
    منم برداشتم از اونجا دور شدم
    بعد هی این میگشت پیداش نمیکرد
    پشت سرهم با گوشی دوستش زنگ میزد که پیداش کنه من رد میکردم تماسشو
    این بنده خدا از دلهره همینطور میمرد!
    دیدم زیاد زنگ میزنه یبار گوشیو برداشتم صدامو عوض کردم گفتم چیه انقد زنگ میزنی؟
    میخواستی جا نذاری
    حالا دیگه مال منه!
    آقا از اون خواهش از من خشانت!
    ینی همینطور میخندیدیم با دوستما!
    بعد که یکم حالش دگرگون شد بردم بهش پس دادم
    فقط اندکی کتک خوردیم!

  2. 11 کاربر از پست مفید masoume.a.92 سپاس کرده اند .


  3. #162
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    هوشبری
    نوشته ها
    581
    ارسال تشکر
    1,293
    دریافت تشکر: 3,817
    قدرت امتیاز دهی
    8222
    Array

    پیش فرض پاسخ : اعــــــــترافاتی از جنس واقعیــــــــت

    اوه اوه! چه خبره اینجا ... بابا شما دیگه کی هستین ، دستِ شیطونو بستین

    یعنی با خوندن بعضی از این اعترافا به خودم میگه من چقد بچه ی آرومی بودم تا حالا ...



  4. 7 کاربر از پست مفید kamel.gholami سپاس کرده اند .


  5. #163
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    DVM
    نوشته ها
    1,829
    ارسال تشکر
    20,723
    دریافت تشکر: 12,331
    قدرت امتیاز دهی
    18939
    Array
    رضوس's: شاد3

    پیش فرض پاسخ : اعــــــــترافاتی از جنس واقعیــــــــت

    من هم میخوام اعتراف کنم

    سوم دبیرستان بودیم یه همایش ریاضی برگزار کردیم حالا بماند چه کلاسایی که نپیچوندیم

    بعد از برگزاری همایش قسمت کارگاه دیدم از حراست آموزش پرورش ناحیه و استان و بسیج ریختن اونجا

    رفتیم ببینیم چه خبره گفتن به ما گزارش شده اینجا پپسر و دختر قاطین و دارین میزنین و میرقصین

    یکی 500 تا سکته ناقص زدیم

    حالا در حال توضیح و گزارش بودیم و اینا اومدن داخل و قانع شدن خبری نیست

    رفتیم دم در که دیگه همایش تموم شده بود دیدیم 3 تا ماشین نیروی انتظامی اومدن جلو در

    چه خبره؟؟؟؟؟؟

    گفتن به ما گزارش شده اینجا دعوا شده

    بعد فهمیدیم که یکی که قبلا تحدیدمون کرده بود با چند نفر آدم سر کوچه وایساده بودن این سرهنگه هم بابای یکی از بچه هاست که زنگ زده به باباش که ممکنه دعوا بشه یه ماشین گشت آماده داشته باشین برای اینجا اونم جوگیر سه تا ماشین فرستاده بود

    در این شلوغی و جمع و جور کردن مشکلات و گروه ها که داشتن اعتراض میکردن چرا نتایج اینجوری شد داشتیم برا اونا توضیح میدادیم و خسته بعد از 4 روز نخوابیدن اومدیم خونه

    یادمون افتاد پروژکتور مدرسه رو بر نداشتیم

    صبح که رفتیم دیدیم جا تره و بچه نیست زده بودن تو گوشش نامرد مسئول سالن هم همه چیز رو تکذیب کرد

    ماهم برای فکر چاره شرو کردیم سند سازی برای حامی مالی و افزایش قیمتا که خدارو شکر پولش رو دراوردیم دادیم به مدرسه
    خدایا تو آنی که آنی توانی جهانی چپانی ته استکانی.
    زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست/آنقدر سیر بخند که غم از رو برود

  6. 13 کاربر از پست مفید رضوس سپاس کرده اند .


  7. #164
    کاربر جدید
    نوشته ها
    42
    ارسال تشکر
    44
    دریافت تشکر: 431
    قدرت امتیاز دهی
    1362
    Array

    پیش فرض پاسخ : اعــــــــترافاتی از جنس واقعیــــــــت

    منم میخوام اعتراف کنم منم یه بار یواشکی لوشک خواهرمو خوردم
    در همین حد کافیه؟
    یا باید در مورد ضرب و شتم بچه های محل بگم؟
    شکستن شیشه خونه همسایه که کفایت می کنه؟
    دیگه ازم نخواین درباره پنچر کردن ماشین همسایه و برداشتن شمع موتور خدمتگزار مدرسه بگم
    خدا منو ببخشه یه بارم غیر عمد حیات خونه یه بنده خدایی رو به آتیش کشیدم
    و یه مرتبه کاملا عمدی دوچرخه بکی از دوستامو از ارتفاع انداختم پایین،بعدم بهش نگفتم
    و در کل تعریف از خود نباشه من بچه آرومی بودم
    ویرایش توسط moh1370 : 21st November 2013 در ساعت 09:25 PM

  8. 5 کاربر از پست مفید moh1370 سپاس کرده اند .


  9. #165
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    DVM
    نوشته ها
    1,829
    ارسال تشکر
    20,723
    دریافت تشکر: 12,331
    قدرت امتیاز دهی
    18939
    Array
    رضوس's: شاد3

    پیش فرض پاسخ : اعــــــــترافاتی از جنس واقعیــــــــت

    تابستون با چنتا از بچه ها رفتیم مشهد جای شما خالی صفایی داشت

    از هرچه بگذریم چیزای زیادی خاطره شد

    یه چیزی که خیلی خاطره شد این بود که یکی از بچه خیلی سوتی میداد یعنی تو هر جمله دقت میکردی 3 تا سوتی توش بود خب به هر حال پیش میومد که بقیه هم سوتی میدادن ولی این بی نظیر بود تو ضمینه سوتی دهی

    تازه اگر توجه نمیکردی به جملاتش باز هم تو هر جمله یه سوتی مشهود بود

    با قطار نزدیک به دو روز تو راه بودیم این دو روز همش هم دیگه رو بخاطر این سوتی ها مسخره میکردیم

    بعد روز اولم تو مشهد به همین روال گذشت که یه دفه هر 6 تامون تصمیم گرفتیم به جای مسخره کردن بگیم <دوست دارم> تو خیابون که راه میرفتیم هر یکی دو دیقه یه بار 5 نفر با هم داد میزدن : <<مهدی دوست دارم>>

    ملتم که نمیدونستن جریان چیه این شکلی میشدن

    یه چند باری هم دیدم که مردم چرخیدن سمت حرم و دستاشونو بردن بالا

    حالا نمیدنم برای ما دعا میکردن یا برای خودشون

    تازه هرچی سوتی سنگین تر و واضح تر بود این غلظت هم تغییر میکرد مثلا میشد:

    دوووووووووســـــــــت دااااااااااررررررررمممممم م
    عاااااااااااااااشقتمممممم مممممممممم

    اینو میگفتیم و میخندیدم

    خب شما هم میتونین دستاتونو بیارید بالا


    البته اینو گفتم که بگم تو این چند ماهه به بعضی دوستان که گفتم دوست دارم منظور این دوست دارم بوده نه اون دوست دارم


    الانم بگم همتونو دوس دارم
    خدایا تو آنی که آنی توانی جهانی چپانی ته استکانی.
    زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست/آنقدر سیر بخند که غم از رو برود

  10. 6 کاربر از پست مفید رضوس سپاس کرده اند .


  11. #166
    همکار تالار بیماریها
    نوشته ها
    1,311
    ارسال تشکر
    12,105
    دریافت تشکر: 7,437
    قدرت امتیاز دهی
    31771
    Array
    masoume.a.92's: جدید33

    پیش فرض پاسخ : اعــــــــترافاتی از جنس واقعیــــــــت

    نقل قول نوشته اصلی توسط رضوس نمایش پست ها
    تابستون با چنتا از بچه ها رفتیم مشهد جای شما خالی صفایی داشت

    از هرچه بگذریم چیزای زیادی خاطره شد

    یه چیزی که خیلی خاطره شد این بود که یکی از بچه خیلی سوتی میداد یعنی تو هر جمله دقت میکردی 3 تا سوتی توش بود خب به هر حال پیش میومد که بقیه هم سوتی میدادن ولی این بی نظیر بود تو ضمینه سوتی دهی

    تازه اگر توجه نمیکردی به جملاتش باز هم تو هر جمله یه سوتی مشهود بود

    با قطار نزدیک به دو روز تو راه بودیم این دو روز همش هم دیگه رو بخاطر این سوتی ها مسخره میکردیم

    بعد روز اولم تو مشهد به همین روال گذشت که یه دفه هر 6 تامون تصمیم گرفتیم به جای مسخره کردن بگیم <دوست دارم> تو خیابون که راه میرفتیم هر یکی دو دیقه یه بار 5 نفر با هم داد میزدن : <<مهدی دوست دارم>>

    ملتم که نمیدونستن جریان چیه این شکلی میشدن

    یه چند باری هم دیدم که مردم چرخیدن سمت حرم و دستاشونو بردن بالا

    حالا نمیدنم برای ما دعا میکردن یا برای خودشون

    تازه هرچی سوتی سنگین تر و واضح تر بود این غلظت هم تغییر میکرد مثلا میشد:

    دوووووووووســـــــــت دااااااااااررررررررمممممم م
    عاااااااااااااااشقتمممممم مممممممممم

    اینو میگفتیم و میخندیدم

    خب شما هم میتونین دستاتونو بیارید بالا


    البته اینو گفتم که بگم تو این چند ماهه به بعضی دوستان که گفتم دوست دارم منظور این دوست دارم بوده نه اون دوست دارم


    الانم بگم همتونو دوس دارم

    خداییش من نمیگم!
    خودت بگرد سوتی ات رو تو این متن پیدا کن آقای سوتی!
    از اون رفیقت همچین رفیقی اصلا بعید نیست!

    و درضمن مطمئنا برا شما دعا میکردن... حالا در حق دوستت نمیدونم
    ولی در حق تو که دعاشون نگرفته متاسفانه!

  12. 5 کاربر از پست مفید masoume.a.92 سپاس کرده اند .


  13. #167
    دوست آشنا
    نوشته ها
    1,563
    ارسال تشکر
    7,101
    دریافت تشکر: 5,335
    قدرت امتیاز دهی
    24321
    Array
    parnian 80's: جدید85

    پیش فرض پاسخ : اعــــــــترافاتی از جنس واقعیــــــــت

    نقل قول نوشته اصلی توسط رضوس نمایش پست ها
    تابستون با چنتا از بچه ها رفتیم مشهد جای شما خالی صفایی داشت

    از هرچه بگذریم چیزای زیادی خاطره شد

    یه چیزی که خیلی خاطره شد این بود که یکی از بچه خیلی سوتی میداد یعنی تو هر جمله دقت میکردی 3 تا سوتی توش بود خب به هر حال پیش میومد که بقیه هم سوتی میدادن ولی این بی نظیر بود تو ضمینه سوتی دهی

    تازه اگر توجه نمیکردی به جملاتش باز هم تو هر جمله یه سوتی مشهود بود

    با قطار نزدیک به دو روز تو راه بودیم این دو روز همش هم دیگه رو بخاطر این سوتی ها مسخره میکردیم

    بعد روز اولم تو مشهد به همین روال گذشت که یه دفه هر 6 تامون تصمیم گرفتیم به جای مسخره کردن بگیم <دوست دارم> تو خیابون که راه میرفتیم هر یکی دو دیقه یه بار 5 نفر با هم داد میزدن : <<مهدی دوست دارم>>

    ملتم که نمیدونستن جریان چیه این شکلی میشدن

    یه چند باری هم دیدم که مردم چرخیدن سمت حرم و دستاشونو بردن بالا

    حالا نمیدنم برای ما دعا میکردن یا برای خودشون

    تازه هرچی سوتی سنگین تر و واضح تر بود این غلظت هم تغییر میکرد مثلا میشد:

    دوووووووووســـــــــت دااااااااااررررررررمممممم م
    عاااااااااااااااشقتمممممم مممممممممم

    اینو میگفتیم و میخندیدم

    خب شما هم میتونین دستاتونو بیارید بالا


    البته اینو گفتم که بگم تو این چند ماهه به بعضی دوستان که گفتم دوست دارم منظور این دوست دارم بوده نه اون دوست دارم


    الانم بگم همتونو دوس دارم
    منم خیییییییییییییییییییییییی یییییییییییییییییلللللللل لللللللللللللللللللللیییی ییییییییییییییییییییییییی ییییییییییییی
    دوووووووووووووووووووووووو وووووووسسسسسسسسسسسسسسسسسس سسسسسسسستتتتتتتتتتتتتتتتت تتتتتتتتتتتتتتتتتوووووووو ووووووووونننننننننننننننن ننننننننن داااااااااااااااااااااااا ااااااررررررررررررررررررر ررررررررررررررررررررممممم ممممممممم
    سادگی یعنی فکر کنی کسانی که دورت میزنند،به دورت میگردند....
    حماقت یعنی صداقت داشتن با کسی که سیاست دارد....

  14. 5 کاربر از پست مفید parnian 80 سپاس کرده اند .


  15. #168
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    DVM
    نوشته ها
    1,829
    ارسال تشکر
    20,723
    دریافت تشکر: 12,331
    قدرت امتیاز دهی
    18939
    Array
    رضوس's: شاد3

    پیش فرض پاسخ : اعــــــــترافاتی از جنس واقعیــــــــت

    نقل قول نوشته اصلی توسط masoume.a.92 نمایش پست ها
    خداییش من نمیگم!
    خودت بگرد سوتی ات رو تو این متن پیدا کن آقای سوتی!
    از اون رفیقت همچین رفیقی اصلا بعید نیست!

    و درضمن مطمئنا برا شما دعا میکردن... حالا در حق دوستت نمیدونم
    ولی در حق تو که دعاشون نگرفته متاسفانه!
    کووووووووووووو؟؟؟؟؟؟؟
    نیست سوتی که!!!!!!



    اثرات گشتن با همین مهدیه

    بعد این باید پزشکی دانشگاه تهران بخونه ما بمونیم پشت کنکور این چه وضعیه؟؟؟؟؟؟

    باباش رفته جنگ به این چه؟؟؟؟؟
    خدایا تو آنی که آنی توانی جهانی چپانی ته استکانی.
    زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست/آنقدر سیر بخند که غم از رو برود

  16. 6 کاربر از پست مفید رضوس سپاس کرده اند .


  17. #169
    همکار تالار بیماریها
    نوشته ها
    1,311
    ارسال تشکر
    12,105
    دریافت تشکر: 7,437
    قدرت امتیاز دهی
    31771
    Array
    masoume.a.92's: جدید33

    پیش فرض پاسخ : اعــــــــترافاتی از جنس واقعیــــــــت

    نقل قول نوشته اصلی توسط رضوس نمایش پست ها
    کووووووووووووو؟؟؟؟؟؟؟
    نیست سوتی که!!!!!!



    اثرات گشتن با همین مهدیه

    بعد این باید پزشکی دانشگاه تهران بخونه ما بمونیم پشت کنکور این چه وضعیه؟؟؟؟؟؟

    باباش رفته جنگ به این چه؟؟؟؟؟
    خوشت میاد بحث راه بندازیا...
    الان ملت میان واکنش نشون میدن...

  18. 5 کاربر از پست مفید masoume.a.92 سپاس کرده اند .


  19. #170
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    DVM
    نوشته ها
    1,829
    ارسال تشکر
    20,723
    دریافت تشکر: 12,331
    قدرت امتیاز دهی
    18939
    Array
    رضوس's: شاد3

    پیش فرض پاسخ : اعــــــــترافاتی از جنس واقعیــــــــت

    نقل قول نوشته اصلی توسط masoume.a.92 نمایش پست ها
    خوشت میاد بحث راه بندازیا...
    الان ملت میان واکنش نشون میدن...
    ملت .................................................. .................................................. ...

    من خودم موافق سهمیه ام ولی اینجوری آخه؟؟؟؟

    رتبه کشوریش 7900 بود رتبه در سهمیه شاهد 75

    یکی از دوستام رتبه کشوریش 68 بود در سهمیه اش 31 این بهشتی درس میخونه این دانشگاه تهران

    به اندازه شلغم بارش نمیشه
    خدایا تو آنی که آنی توانی جهانی چپانی ته استکانی.
    زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست/آنقدر سیر بخند که غم از رو برود

  20. 6 کاربر از پست مفید رضوس سپاس کرده اند .


صفحه 17 از 19 نخستنخست ... 78910111213141516171819 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. خبر: آخرین وضعیت وام در موسسات اعتباری
    توسط Almas Parsi در انجمن اقتصاد مالی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 4th January 2014, 09:16 PM
  2. خبر: درمان معتادان با فناوری واقعیت مجازی!
    توسط نارون1 در انجمن اخبار روانشناسی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 23rd May 2013, 02:22 PM
  3. بحث: به این وضعیت اعتراض کنیم یا نه؟
    توسط عرفان سلیم زاده در انجمن ایده های نخبگان ایرانی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: 11th February 2013, 01:37 PM
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 29th August 2012, 09:00 AM
  5. واگذاری سیم کارت های اعتباری با وضعیت مطلوب فاصله دارد
    توسط SOURCE MOBILE در انجمن اخبار تلفن همراه
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 27th November 2008, 04:25 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •