سلام حالا حتما هم تا اخرش خارجیه خب اینو که حذف می کنن
خودتو تو زحمت نزار فارسی کن که بمونه
میگویند سه موقع دعا برآورده میشود:یکی وقت غروب یکی زیر بارون ...یکی هم وقتی دلت میشکند...
من وقت غروب زیربارون با دلی شکسته دعاکردم.
امام زمان حضرت مهدى علیه السلام کنیه :ابو عبد الله ، ابو القاسم ، ابو صالح لقب :حجه الله ، مهدى ، هادى ، قائم ، منتظر ، صاحب الامر پدر :حضرت امام حسن علیه السلام مادر : نرجس ، دختر قیصر روم ( که او را بصورت کنیزى به سرزمین حجاز آورده بودند ) تاریخ ولادت :شب جمعه ۱۵ شعبان ، سال ۲۵۵ هجرى مکان ولادت :سرمن راى ( سامراء ) مدت عمر :تاکنون ( سال ۱۳۷۷ ) ، ۱۱۶۴ سال از عمر شریف آن حضرت میگذرد
امام دوازدهم، حضرت مهدى عجلالله تعالى فرجه الشریف در نیمه شعبان سال ۲۵۵ هجرى قمرى، روز جمعه هنگام طلوع فجر در سامرا دیده به جهان گشود. پدر بزرگوار ایشان امام حسن عسکرى(ع) و نام مادر گرامىاش نرجس(ع) مىباشد.در بیان اوصاف ایشان در روایات چنین آمده است :
المهدى طاووس اهل الجنه وجهه کالکوکب الدرى ، لونه لون عربى و جسمه جسم اسرائیلى على خده الایمن خال ، کانه کوکب درى امام زمان (عج) پس از شهادت پدر بزرگوارش در سال ۲۶۰ هجرى عهده دارامر مقدس امامت شد.به امر خداوند از همان آغاز دوران امامت، نخستین غیبت امام زمان(ع) به نام غیبت صغرى آغاز گردید.
غیبت صغرى تقریبا هفتاد سال به طول انجامید و از سال ۲۶۰ تا ۳۲۹ هجرى ادامه یافت.پس از آن غیبت کبرى آغاز شد و هر زمان که خداوند اراده کند امام زمان(ع) ظهور نموده و جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد.در دوران غیبت صغرى، شیعیان و پیروان امام زمان(عج) از طریق(نواب خاص) آن حضرت با ایشان تماس داشتند و پاسخ سوالات و مسائل خود را دریافت مىکردند.نواب خاص امام زمان(ع) در زمانغیبت صغرى به ترتیب عبارت بودند از:
۱- عثمان بن سعید عمرى، که در سال ۳۰۰ هجرى وفات نمود.
۲- محمد بن عثمان عمرى که در سال ۳۰۵ وفات نمود.
۳- ابوالقاسم حسین بن روح نوبختى که در سال ۳۲۶ وفات نمود.
۴- على بن محمد سمرى که در سال ۳۲۹ هجرى رحلت نمود.
با وفات على بن محمد سمرى، غیبت کبرى آغاز گردید و باب نیابت خاصه بسته و نیابت عامه آن حضرت آغاز شد.نواب عام امام زمان(عج) که همانا مراجع تقلید مىباشند پاسداردین خدا و پاسخگوى سوالات و پرسشهاى مردم مىباشند.
۲٫ شرح و چگونگى ولادت حضرت ولى عصر (عج)
گزارش و تفصیلات ولادت سراسر برکت امام در کتب معتبر و اخبار مشروحا بیان شدهاست از جمله این اخبار روایتى است که درینابیع الموده ص ۴۴۹ و ۴۵۱ فاضل قندوزى که از علماى اهل سنت است و شیخ طوسى در کتاب غیبت و شیوخ دیگر روایت کردهاند و صدوق در کتاب کمال الدین به سند صحیح و معتبر از جناب موسى بن محمد بن قاسم بن حمزة بن موسى بن جعفر (علیه السلام) از حضرت حکیمه خاتون دختر والامقام امام محمد تقى (علیه السلام) که از بانوان با عظمت و شخصیت و فضیلتخاندان رسالت استحدیث کردهاست.
حکیمه فرمود امام حسن عسکرى (علیه السلام) فرستاد (فردى را) نزد من که عمه امشب در نزد ما افطار کن که شب نیمه شعبان است و خداوند حجت را در این شب ظاهر فرماید و او حجتخدا در زمین است.
من عرض کردم: مادرش کیست؟
فرمود: نرجس.
گفتم: فدایتشوم به خدا سوگند در او اثرى نیست.
فرمود: همین است که براى تو مىگویم.
حکیمه گفت: پس آمدم چون سلام کردم و نشستم نرجس خواست پاى افزارم را بیرون آورد گفت اى سیده من و سیده خاندان من چگونه شب کردى؟
گفتم: بلکه تو سیده من و سیده خاندان من هستى.
گفت: اى عمه این چه سخن است!؟
گفتم: اى دخترم، خدا امشب به تو پسرى کرامت فرماید که در دنیا و آخرت آقا است پس او خجلت کشید و حیا کرد وقتى از نماز عشا فارغ شدم افطار کردم و در بستر خوابیدم. چون نیمه شب رسید برخاستم براى نماز شب نماز را خواندم و فارغ شدم و نرجس همچنان در خواب و راحتبود من نشستم براى تعقیب و سپس خوابیدم و هراسان بیدار شدم، او همچنان خواب بود پس برخاست نماز شب را خواند و خوابید.
حکیمه فرمود: براى فحص از صبح بیرون آمدم فرز اول ظاهر شده بود هنوز نرجس در خواب بود در شک افتادم امام فریاد زد عمه شتاب مکن که مطلب نزدیک گردیده گفت نشستم و سوره الم سجده و یس خواندم که ناگاه نرجس هراسناک بیدار شد من به بالینش شتافتم و گفتم:
بسم الله علیک آیا چیزى احساس مىکنى؟
گفتبله اى عمه
گفتم آسوده خاطر باش همان است که به تو گفتم.
حکیمه گفت پس مرا سستى و از خود بى خودى فرا گرفت و او نیز چنین شد وقتى به حس آقایم بیدار شدم جامه را از روى نرجس به یک سو زدم و آقاى خود را دیدم که در حال سجده است و مواضع سجودش را برزمین گذارده او را در برگرفتم دیدم نظیف و پاکیزه استحضرت امام حسن عسکرى (علیه السلام) به من صیحه زد اى عمه پسرم را به نزد من بیاور.
او را نزد امام بردم امام دستهایش را زیر دو ران و پشت او گذارد و پاهایش را در سینه خود قرار داد و زبانش را در دهان او نهاد و دستبر چشمها و گوش و مفاصلش کشید.
پس فرمود: سخن بگو اى پسرم.
فرمود:
اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و ان محمدا رسول الله
سپس بر امیرالمؤمنین و بر امامان تا پدر بزرگوارش صلوات فرستاد و سکوت فرمود.
امام فرمود او را نزد مادرش ببر تا به او سلام کند و به نزد من آور پس او را نزد مادرش بردم به مادرش سلام کرد سپس او را برگرداندم در مجلس امام گذاردم فرمود اى عمه روز هفتم که شد نزد ما بیا حکیمه فرمود: بامدادان رفتم که به امام سلام عرض کنم پرده را بالا زدم تا از آقاى خود تفقد کنم او را ندیدم گفتم فدایتشوم چه شد آقاى من؟
فرمود اى عمه او را به آن کس سپردم که مادر موسى او را به او سپرد.
حکیمه گفت: روز هفتم که شد به نزد آن حضرت رفتم و سلام کردم و نشستم.
امام فرمود پسرم را به نزد من باور پس من آقایم را در حالى که در پارچهاى بود به نزد آن حضرت بردم با او مانند روز اول رفتار کرد پس زبان در دهانش گذارد مثل آنکه شیر و عسل به او مىدهد سپس فرمود سخن بگو:
گفت: اشهد ان لا اله الا الله و صلوات بر محمد و امیر المؤمنین و امامان تا پدرش – صلوات الله علیهم اجمعین – فرستاد و این آیه را تلاوت کرد:
(بسم الله الرحمن الرحیم و نرید ان نمن على الذین استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین و نمکن لهم فى الارض و نرى فرعون و هامان و جنودهما منهم ما کانوا یحذرون)
موسى بن محمد بن قاسم راوى حدیث گفت: این سرگذشت را از عقید خادم پرسیدم گفت: حکیمه راست فرموده است (۱)
صدوق در حدیثى که در نهایت اعتبار و اعتماد استبه واسطه احمد بن الحسن بن عبدالله بن مهران امى عروضى ازدى از احمد بن حسین قمى روایت کرده که چون خلف صالح متولد شد از ناحیه حضرت امام حسن عسکرى ۷ نامهاى براى جدم احمد بن اسحاق رسید به دستخط آن حضرت که توقیعات به همان خط وارد مىشد در آن مکتوب بود براى ما مولودى ولادت یافتباید در نزد تو مستور و از مردم پنهان بماند زیرا آن را بر کسى ظاهر نمىکنیم مگر نزدکیتر را به واسطه نزدیکى او و ولى رابه جهت ولایتش دوست داشتیم اعلام آنرا به تو، تا خدا تو را به آن مسرور سازد مانند آنکه ما را به آن مسرور ساخت (۲)
و در روایت مسعودى است که احمد بن اسحاق به حضرت امام حسن عسکرى (علیه السلام) عرض کرد: وقتى نامه بشارت شما به ولادت آقاى ما رسید باقى نماند از مرد و زنى و نه پسریکه به مرتبه فهم رسیده باشد مگر آنکه قائل به حق شد حضرت فرمود: آیا نمىدانید که زمین از حجة الله خالى نمىماند (۳)
و در حدیث دیگر شیخ ثقه جلیل فضل بن شاذان که پس از ولادت حضرت ولى عصر وپس از وفات امام حسن عسکرى (علیه السلام) (بین ۲۵۵ تا ۲۶۰) وفات کرده در کتاب غیبتخود از حضرت امام حسن عسکرى (علیه السلام) به واسطه محمد بن على بن حمزه بن حسین بن عبید الله بن عباس بن امیرالمومنین (علیه السلام) روایت کرده است که فرمود:
متولد شد ولى خدا و حجتخدا بربندگان خدا و جانشین من بعد از من ختنه کرده شده در شب نیمه شعبان سال ۲۵۵ هنگام طلوع فجر و نخستن کسى که او را شست رضوان خازن بهشتبود که با جمعى از ملائکه مقربین او را به آب کوثر و سلسبیل غسل دادند (۴)
و در احادیث دیگر روایت است که وقتى امام عصر متولد شد حضرت امام حسن عسکرى (علیه السلام) دستور فرموده: ده هزار رطل نان و ده هزار رطل گوشتبین فقراى بنى هاشم تقسیم کنند و سیصد گوسفند عقیقه نمایند (۵) .
و نیز روایت است که در روز سوم ولادت پدر بزرگوارش او را به اصحاب خود نشان داد و فرمود: این است جانشین من و امام شما بعد از من و او است همان قائمى که گردنها به انتظار او کشیده مىشود پس وقتى زمین پر از جور و ستم شد ظاهر مىشود و پر مىکند آنرا از عدل و داد (۶)
نصر بن على جهضمى که از ثقات رجال اهل سنت است در کتاب موالید الائمه نقل کرده که حضرت امام حسن عسکرى (علیه السلام) هنگام ولادت فرزندش م ح م د فرمود: گمان کردند ستمکاران که مرا مىکشند و این نسل را مقطوع مىسازند پس چگونه یافتند قدرت قادر را و او را مؤمل نام گذارد. (۷)
احمد بن اسحاق اشعرى از حضرت امام حسن عسکرى (علیه السلام) روایت کرده است که فرمود:
الحمد لله الذى لم یخرجنى من الدنیا حتى ارانى الخلف من بعدى اشبه الناس برسول الله خلقا و خلقا یحفظه الله فى غیبته ثم یظهر فیملا الارض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما (۸)
سپاس مختص خدائى است که مرا از دنیا خارج نساخت تا جانشین مرا بعد از من به من نمایاند که شبیهترین مردم به رسول خدا (صلى الله علیه و آله) از جهتخلق و خلق مىباشد خدا او را در غیبتش حفظ مىفرماید سپس ظاهر مىشود پس پر مىکند زمین را از قسط و عدل چنانچه پر شده از ظلم و جور.
و براى اطلاع بیشتر از این به کتابهاى حدیث مانند غیبت نعمانى و شیخ و کمال الدین و بحار الانوار و اثبات الهداة و اربعین خاتون آبادى و منتخب الاثر صافى گلپایگانى مراجعه شود.
ویرایش توسط ۲۲ سپتامبر : 7th November 2013 در ساعت 03:32 PM
در اینجا انتسابم با حسین است در آنجا هم حسابم با حسین است
کجا ارباب ما فردا گذارد غلام او در آتش پاگذارد
ترجمه کم از کل متن برای افرادی که زیادی انگلیسی نمی دانند . هر جا مشکل داشتید با همان Google Translate
ترجمه کنید .
صبر کلمه ایست که خداوند در قرآنش 36 بار ذکر نمود .
در اینجا انتسابم با حسین است در آنجا هم حسابم با حسین است
کجا ارباب ما فردا گذارد غلام او در آتش پاگذارد
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)