مسابقه پاچه خوار برتر--مدیرکل انجمن ها-- سری دوم

[pegah13]

سلام
من بااینکه کاربر جدیدم
این شعرو درصف ایشون سرودم درمقابل مدیر سایت





او برای پاچه خاری بی قرار می کند

چون که عمری در سایت پاچه خاری می کند

با تلاش و همتی بی وقفه در ساعات کار

پاچه هایی را که می خارند، یاری می کند

می تراود از سر انگشتان زیبایش هنر

واقعاً هم کار های ماندگاری می کند

او مدال پاچه خاری دارد از ده ها مدیر

چون که در این راه ،کاری ابتکاری می کند

پاچه را بی درد می خاراند او آنگونه که

بر لب خارش شده ، لبخند جاری می کند

پاچه خاری پیش او اسباب رشد و توسعه است

روی این موضوع خیلی پافشاری می کند

هرچه دارد می توان گفت از همین خاراندن است

هرکه کاری می کند، او نیز کاری می کند

جد و آبادش ، تمام از پاچه خاران بوده اند

درحقیقت او فقط ،میراث داری می کند

هرکه می خواهد که گیرد جای در قلب مدیر

پیش او یک چند ماهی رهسپاری می کند

[ریپورتر]

سلام
من بااینکه کاربر جدیدم
این شعرو درصف ایشون سرودم درمقابل مدیر سایت





او برای پاچه خاری بی قرار می کند

چون که عمری در سایت پاچه خاری می کند

با تلاش و همتی بی وقفه در ساعات کار

پاچه هایی را که می خارند، یاری می کند

می تراود از سر انگشتان زیبایش هنر

واقعاً هم کار های ماندگاری می کند

او مدال پاچه خاری دارد از ده ها مدیر

چون که در این راه ،کاری ابتکاری می کند

پاچه را بی درد می خاراند او آنگونه که

بر لب خارش شده ، لبخند جاری می کند

پاچه خاری پیش او اسباب رشد و توسعه است

روی این موضوع خیلی پافشاری می کند

هرچه دارد می توان گفت از همین خاراندن است

هرکه کاری می کند، او نیز کاری می کند

جد و آبادش ، تمام از پاچه خاران بوده اند

درحقیقت او فقط ،میراث داری می کند

هرکه می خواهد که گیرد جای در قلب مدیر

پیش او یک چند ماهی رهسپاری می کند

سلام پگاه خانم
خوش اومدین
عالی بود په شعر قوی و پر معنی

[pegah13]

معاون
قالب پنیری دید

از همان پاستوریزه های سفید!

پس به دندان گرفت و پر وا کرد

روی شاخ چنار مأوا کرد

اتفاقا ازان محل کاربری

می گذشت و شد از پنیر آگاه

گفت :اینجا شده فشن تی وی!

چه ویوئی !چه پرسپکتیوی!

محشری در تناسب اندام

کشتهء تیپ توست خاص و عوام!

دارم ام پی تریّ ِ آوازت

شاهکار شبیه اعجازت

ولی اینها کفاف ما ندهد

لطف اجرای زنده را ندهد

ای به آواز شهره در دنیا

یک دهن میهمان بکن ما را!

زاغ ،بی وقفه قورت داد پنیر!

آن همه حیله کرد بی تاثیر

گفت کوتاه کن سخن لطفن!

پاس کردم کلاس دوم من

[sr hesabi]

دیگه نمک گیر این پست شدیم ،گفتم یه دونه دیگه براتون بزارم

از چیش بگم برات
انتظار داری چه چیزی از جیب من دراد
به جز یه طومار قد دیوار چین
پس برو یه گوشه آروم بشین
و بخون این پست منو
که میخوام بگم برات از مدیرمون
از همونی که شده نشانه آبرومون
پس کیبورد به دست من بده تا بگم
از مدیر و سالار یه انجمن
مدیری که داره جنبه ریاست
نمیذاره بچه های سایت بکشن ریاضت
یا بگم از کلام گیراش
که میدم با جملاتش ویراژ
یا بگم از مدل مو فوق العاده اش
که تو اسکارم پیدا نمیکنی،به مثالش(واسه قافیه اینطوریش کردم)
تاپیکاش هر کردوم مثل تیری
که رها شده انگار از کمان آرش

دیگه بقیه اش رو نمیگم میزارم برای دوستان دیگه
چون اگه بخوام بگم باید بسرایم یه بوستان دیگه

این بدتر از قبلی بود،میدونم
ولی خودم کلی خندیدم

[ریپورتر]

معاون
قالب پنیری دید

از همان پاستوریزه های سفید!

پس به دندان گرفت و پر وا کرد

روی شاخ چنار مأوا کرد

اتفاقا ازان محل کاربری

می گذشت و شد از پنیر آگاه

گفت :اینجا شده فشن تی وی!

چه ویوئی !چه پرسپکتیوی!

محشری در تناسب اندام

کشتهء تیپ توست خاص و عوام!

دارم ام پی تریّ ِ آوازت

شاهکار شبیه اعجازت

ولی اینها کفاف ما ندهد

لطف اجرای زنده را ندهد

ای به آواز شهره در دنیا

یک دهن میهمان بکن ما را!

زاغ ،بی وقفه قورت داد پنیر!

آن همه حیله کرد بی تاثیر

گفت کوتاه کن سخن لطفن!

پاس کردم کلاس دوم من

[ریپورتر]

دیگه نمک گیر این پست شدیم ،گفتم یه دونه دیگه براتون بزارم

از چیش بگم برات
انتظار داری چه چیزی از جیب من دراد
به جز یه طومار قد دیوار چین
پس برو یه گوشه آروم بشین
و بخون این پست منو
که میخوام بگم برات از مدیرمون
از همونی که شده نشانه آبرومون
پس کیبورد به دست من بده تا بگم
از مدیر و سالار یه انجمن
مدیری که داره جنبه ریاست
نمیذاره بچه های سایت بکشن ریاضت
یا بگم از کلام گیراش
که میدم با جملاتش ویراژ
یا بگم از مدل مو فوق العاده اش
که تو اسکارم پیدا نمیکنی،به مثالش(واسه قافیه اینطوریش کردم)
تاپیکاش هر کردوم مثل تیری
که رها شده انگار از کمان آرش

دیگه بقیه اش رو نمیگم میزارم برای دوستان دیگه
چون اگه بخوام بگم باید بسرایم یه بوستان دیگه

این بدتر از قبلی بود،میدونم
ولی خودم کلی خندیدم

ایول ترکیدم از خنده شاهکار بود مخصوصا این مدل مو باحال بود

[z.000]

دیگه نمک گیر این پست شدیم ،گفتم یه دونه دیگه براتون بزارم

از چیش بگم برات
انتظار داری چه چیزی از جیب من دراد
به جز یه طومار قد دیوار چین
پس برو یه گوشه آروم بشین
و بخون این پست منو
که میخوام بگم برات از مدیرمون
از همونی که شده نشانه آبرومون
پس کیبورد به دست من بده تا بگم
از مدیر و سالار یه انجمن
مدیری که داره جنبه ریاست
نمیذاره بچه های سایت بکشن ریاضت
یا بگم از کلام گیراش
که میدم با جملاتش ویراژ
یا بگم از مدل مو فوق العاده اش
که تو اسکارم پیدا نمیکنی،به مثالش(واسه قافیه اینطوریش کردم)
تاپیکاش هر کردوم مثل تیری
که رها شده انگار از کمان آرش

دیگه بقیه اش رو نمیگم میزارم برای دوستان دیگه
چون اگه بخوام بگم باید بسرایم یه بوستان دیگه

این بدتر از قبلی بود،میدونم
ولی خودم کلی خندیدم

افرین واقعا عالی بود.خیلی خوبه که اینطوری میتونی بگی.

[masoume.a.92]

سلام بر تو ای کسی که سایت نخبگان و گوگل و یاهو و تویتر و فیس بوک و سایت حسن همه استعاره از توست.


تابش تلالو های علوم پرشکی و ریاضیات و فیزیک هسته ای و شیمی و فقه و سیاست و دلار و عسلویه و پالایشگاه های نفت و... () همه و همه از سوی توست ای منبع بی بدیل علم و نورانیت و فرهنگ و شخصیت و غیره ی سایت و بشریت...


اهم.
این مثنوی تک بیتی تک بیتی(!!! ) / تقدیم به سرورمون آقا میتی!

میخواهم بلرزانم تن رودکی و نظامی و سعدی / شعر گویم در وصف تو که نیستی یک کاربر عادی


ای ریپورتر ای آقا مهدی، ببخشای مرا / کز این سزاوار تر نیست شعری تو را


ای که قصه ی سایت ز کویت حکایتــــــــی ست / شرح علم و معرفت ز رویت روایتـــــــــی ست


آن حــــــــــال گیری ها کز بهر کاربران نوشتی / کو قــــــــــدر دانِ اهلِ دل و پاک سرشتی،


که حقوقت را بدهد آن تایم و به زودی / وز برایت بکند باز در های بهشتی؟


بیا که رایحه خوش عطر عالیت رسید / نوید فتح و بشارت به ادمین سایت رسید!

حبیبا در فراغ خاموشی چراغت / همه سایت پر از غصه اند و میشوند بفدایت


از در پروف تو هرکو با خالی دست* برود / همه عمرش به ضلالت و وقتش به بطالت برود
_{*= دست خالی. این بیت استعاره از بخشودگی ریپورتر جان دارد!}



تا ز سایت نخبگان نام و نشـــــــانی باشد / سر کاربران خاک ره پـــــــــروفی باشد،


آن پروف ناز و پلنگ صورتی () کزو میکنم یاد / همه خوبی و وصف پروف سرور مهدی باشد


عکس شوخ طبعی تو چون در آیینه ی سایت افتاد / مجید از خنده مرد و در طمع جایَت افتاد !


دردا که از آن همه علمت حسودی به سر افتاد / وان راز که مهدی42 در دلش داشت به در افتاد !



مجمع خوبی و لطف است غدار چو مَهَت / تو برو بگو که من بهترین پاچه خوارم در رَهَت


بارها گفته ام و بــــــار دگر میگویم / همه کـــــــاربران چاکرتند و بشوند بفدایَت





ای سرور مهدی بزرگ و شاعر . قصورات وزن و قافیه رو ببخشای که تو استادی و ما کارآموز هم محسوب نمیشیم.
تازه سعدی و نظامی و رودکی و وحشی و ... همه کارآموزات بودن.





راستی آی ملت میدانستید حسن را آقا مهدی به اینجا رسوند؟

["VICTOR"]

دید 1717 ادمین را به راه

کو همی ګفت ای خدا و ای اله ( استغر الله ربی و اتوب الیه ، بد برداشت نشه ، تشبیه واسه پاچه خواریه وګرنه صد بار غلط بشه جناب ریپورتر به اله تشبیه بشهو همچنین تشابه 171717 به موسی (ع) )

تو کجایی تا شوم من چاکرت

چارقت دوزم کنم شانه سرت

دستک بوسم ، بمالم پایکت

وقت خواب آید ، بروبم جایکت

ای فدای تو همه کاربرهای من

ای به یادت زحمت و رنج های من

زین نمط بیهوده می ګفت این ادمین

ګفت 1717 : با کی استت ای همین ؟

ګفت ادمین : با آن کس که سایت را آفرید

این صفحه و شکلک از او آمد پدید

ګفت 1717 : های ادمین ! خیره سر شدی

خود جزء مدیران ناشده ، نوکر شدی

( جان من همش واسه قافیه ردیفه ، قصد توهین و جسارت ندارم )

این چه ژاژ است و چه کفر است و فشار ؟

پنبه ای اندر دهان خود فشار

چارق و پاتابه لایق مر تو راست

آفتابی رو چنین ها کی رواست ؟

ګر نبندی زین سخن تو حلق را

آتشی آید بسوزد سایت را

ګفت ادمین : ای 17 دهانم دوختی

وز پشیمانی تو جانم سوختی

جامه را بدرید و آهی کرد تفت

سر نهاد اندر بیابان و برفت

وحی آمد سوی 17 از مدیر کل انجمن

رفیقم را ز من کردی تو منع

تو برای وصل کردن آمدی

نی برای فصل کردن آمدی

هر کسی را سیرتی بنهاده ام

هر کسی را سِمَتی بنهاده ام

چون که 17 این عتاب از او شنید

در بیابان در پی ادمین دوید

عاقبت دریافت او را و بدید

ګفت : مژده ده که دستوری رسید

تو شدی دوست و رفیق صاحبم

هر چه ګفتم او ګفت باید شوی روح و تنش

این چنین شد که ادمین شد مدیر

او بود تا مدت ها شفیق و یار شیر



جداً همش محض مزاح بود ، کسی برداشت نا صحیح نکنه لطفاً

["VICTOR"]

حبیبا در فراغ خاموشی چراغت / همه سایت پر از غصه اند و میشوند بفدایت


بارها گفته ام و بــــــار دگر میگویم / همه کـــــــاربران چاکرتند و بشوند بفدایَت

جان ؟ چی شد ؟ چرا از ما مایه میذارید ؟

بار دګر این جملات را تکرار کنید ... تا از دار فانی به دار باقی سفر کنید