خدایا تو آنی که آنی توانی جهانی چپانی ته استکانی.
زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست/آنقدر سیر بخند که غم از رو برود
میدونم با من نبودی
چون من یادم رفت این جمله آخریه رو بنویسم برات!
یکی هم بذار طلبت بعدا از خجالتت درمیام...........
خب خودم یک اعتراف بکنم...
یکبار منو خواهرزادم خونه تنها بودیم داشتیم تو اتاق گل کوچیک بازی میکردیم بعد من یک شوت زدم یک گلدون رو شکستم
بعد انداختم تقصیر خواهرزادم!
بعدا صداش دراومد که قد و قواره خواهرزادم به شکستن اون گلدون نمیخورد!
یکی دیگه
یه بار چایی خوردم قندونو حواسم نبود گذاشتم تو یخجال!
بعد که مامانم دید شاکی شد
انداختم گردن بابام
خعلی هم اصرار کردم که مطمئنا کار من نبود
اینا مال زمان مدرسه بود!
سلام...به به چ تاپیکی ...یه روزه این همه صفحه رفته جلو...
این قیافه فقط مختص دهه هفتادیا نیس...همه یه جورایی در می رن از این موضوع...
ولی در کل من از کار کردن متنفررررررررررررم....متنفرر رررررررررررر.....
هر راهکاری رو هم ارائه میدم تا بتونم فرار کنم....
بعضی موقعا که همه جمعشون جمع هس و موقع ظرف شستن میشه سریع میرم سمت آقایون...سرخودمو با حرف زدن درمورد موبایل و بازی کامپیوتر و دلار و ارز و اینجور چیزا گرم میکنم....وقتی هم میبینن من اون بالا نشستم
و سخت مشغول صحبتم،دیگه بیخیالم میشم....
بعضی موقعا هم خودممو میزنم به بیحالی...میگم نمیدونم چرا انقد سردرد دارم....یا یه چیزی تو همین مایه ها...
میدونم خوب نیس ولی همینی که هس
همه دخترا فقط چند روز تنها باشن همه ی این کارا رو مجبور میشن انجام بدن بعد میوفتن رو غلتک(یا قلتک )
تجربه ثابت کرده
فقط خرج زیاد میره بالا اعم از تعویض سرویس چند ساله جهزیه مادر
چند دست لباس
و.....
امام حسین علیهالسلام معلم مقاومت آگاهانه است.
امام خامنه ای
ما مظلوم هستیم .همش یک بسته شکلات مغزدار گرفتیم از بغلش حرفه ای شکلاتها رو برش دادیم و یک فلفل سیاه توش گذاشتیم و دوباره پیچیدیم توی کاغذش بین اتاقهای خوابگاه پخش کردیم همین که میرفتیم می شنیدیم به ترتیب داد میزدن و حمله به شیر اب میکردن بعضی ها که آب توی اتاقشون نبود .همین کاری نکردیم ما که
یکی دیګه میګم
همین پارسال خرداد ماه اینا والدین رفتن شمال بی من !!!
منو با دخترِ پسرخالم ګذاشتن خونه یه چند روزی
اومدیم تو خونه !!! بدمینتون بازی کردیم یکی از حبابای لوستر شکست ، یه دونه از تو اتاق شبیه این بود ورداشتم جاش ګذاشتم خیلی طبیعی ، ولی من نشکستما دخترِ پسر خالم شکست ، هیچی دیګه ماست مالی شد ، بعد مامانم اینا اومدن خواستن یکی تو اتاق رو نصب کنن ، هی دنبالش ګشتن ګفتن کو ؟ نکنه از مغازه نګرفتیم ؟ منم اون شکسته ها رو ریختم سطل زباله و ګذاشتم بیرون ، منم ګفتم نمی دونم شاید ، ولی مګه میشه نګرفته باشید ؟ نه من یادمه حبابش بود !! خلاصه اینا ګفتن کو مکم ګفتم یادمه بود ، نمی دونم قبل از سفر کجا ګذاشتید ؟ تهش رفتن یکی خریدن ، بعد یه ماه هم خودم ګفتم چی شده ولی مهم اون موقع بود که ګذشت .......
سلام به همه
اووووو مردم انقد خوندم تازه تموم شد
من اگه بخوام کارایی که انجام دادمو بگم دیگه فکرکنم باید از سایت خداحافظی کنم دیگه روم نمیشه
من مث ریپورتر اینکاریو که انجام داده کوچکترین شیطنتم بوده
به قول مامانم کارای میکنم که عقل جن هم بهشون نمیرسه
دیگه بخاطر همین بد آموزی داره بهتر نگم
عشق و ازدواج مثل نماز است..نیت که کردی دیگر نباید به اطراف نگاه کنی..
سلام آقای امیر دانته بزرگوار...
ممنونم که در تاپیک شرکت کردید...
آفرین به دیدگاهتون و روشن فکریهاتون این خیلی پوئن خوبی میتونه برای هر پسری در زندگیش باشه که خودش رو واقعا شریک همه لحظه های زندگیش بدونه
خب حالا ما منتظریم از شروع کارتون برامون بگین قطعا برای انجام این کارها شما هم خاطرات و اعترافاتی دارید که میتونه برای همه ما شنیدنی باشه و گفتنش توسط شما خالی از لطف نیست
با تشکر
سلام به همه
خب البته ظرف شستن و سفره پاک کردن خاطره ای نداره و البته من از افرادی نیستم که از زیر کار درو باشم و برای همین اعترافی هم ندارم
راستش من وقتی میدیدم که مادرم و یا مادر بزرگم و یا حتی خاله هایم این همه کار می کنند خجالت کشیدم و تا آنجایی که میشه به اونا کمک میدم
همین...........
it takes a minute to have a crush on someone
an hour to like someone, and an day to love someone
but it takes a lifetime to forget someone
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)