دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: فریدون مشیری"کوچه"

  1. #1
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    کامپیوتر-نرم افزار
    نوشته ها
    5
    ارسال تشکر
    23
    دریافت تشکر: 8
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    پیش فرض فریدون مشیری"کوچه"

    "کوچه"
    شعر فریدون مشیری
    بی تو مهتاب شبی،باز از ان کوچه گذشتم...همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم...شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم...شدم ان عاشق دیوانه که بودم...در نهانخانه ی جانم گل یاد تو درخشید...باغ صد خاطره خندید
    عطر صد خاطره پیچید
    یادم امد که شبی با هم از ان کوچه گذشتیم...پر گشودیم و در ان خلوت دلخواسته گشتیم...ساعتی بر لب جوی نشستیم
    تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
    من همه محو تماشای نگاهت
    اسمان صاف و شب ارام...لبت خندان و زمان رام...خوشه ماه فرو ریخته در اب...شاخه ها دست براورده به مهتاب...شب و صحرا و گل و سنگ...همه دل داده به اواز شباهنگ
    یادم اید تو به من گفتی:از این عشق حذر کن!
    لحظه ای چند بر این اب نظر کن
    اب ایینه عشق گذران است
    تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است...باش فردا که دلت با دگران است!تا فراموش کنی،چندی از این شهر سفر کن!
    با تو گفتم:
    حذر از عشق؟
    ندانم!
    سفر از پیش تو؟
    هرگز...
    روز اول که دل من به تمنای تو پر زد...چون کبوتر لب بام تو نشستم...تو به من سنگ زدی من نرمیدم،نگسستم
    باز گفتم که تو صیادی و من اهوی دشتم...تا به دام تو درافتم،همه جا گشتم و گشتم
    حذر از عشق ندانم...سفر از پیش تو هرگز نتوانم،نتوانم...
    اشکی از شاخه فرو ریخت
    مرغ شب ناله ی تلخی زد و بگریخت!
    اشک در چشم تو لرزید...
    ماه برعشق تو خندید
    یادم اید که از تو جوابی نشنیدم...پای در دامن اندوه کشیدم
    نگسستم...نرمیدم...
    رفت در ظلمت غم،ان شب و شب های دگر هم
    نکنی دیگر از ان کوچه گذر هم
    بی تو اما به چه حالی من از ان کوچه گذشتم...


    (در پاسخ به شعر فریدون مشیری)

    بی تو طوفان زده دشت جنونم...صید تو افتاده به خونم
    تو چه ساده می گذری غافل از اندوه درونم
    بی من از کوچه گذر کردی و رفتی...قطره ای اشک درخشید به چشمان سیاهم
    تا خم کوچه به دنبال تو لغزید نگاهم،تو ندیدی...
    نگهت هیچ نیفتاد به راهی که گذشتی
    چون در خانه ببستم...دگر از پا نشستم...گویی زلزله امد...گویی خانه فرو ریخت سر من
    بی تو من در همه شهر غریبم...بی تو کس نشنود از این دل بشکسته صدایی
    بر نخیزد دگر از مرغک پر بسته نوایی،تو همه بود و نبودی...تو همه شعر و سرودی...چه گریزی ز بر من...که ز کوی ات نگریزم...گر بمیرم ز غم دل
    با تو هرگز نستیزم
    من و یک لحظه جدایی؟؟؟
    نتوانم نتوانم
    بی تو من زنده نمانم...
    درود بر تمامی خوبان...نقاشی زیبایتان بر تصویر چشمانم و ایثار بوسه هایتان بر گونه هایم تا ابد باقی است

  2. 2 کاربر از پست مفید اناهید سیمرغ سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آموزشی: "آموزش گرامر كلمات ربطي "كه"- "Relative Clauses"
    توسط Almas Parsi در انجمن Grammar
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 2nd August 2013, 11:10 AM
  2. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 2nd April 2013, 11:13 PM
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 21st July 2010, 03:44 PM
  4. خبر: "مایكروسافت" و "كاری" ابررایانه ۲۵ هزار دلاری می‌سازند
    توسط diamonds55 در انجمن اخبار و معرفی جدیدترین سخت افزارها
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 17th September 2008, 10:48 PM
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 14th September 2008, 04:04 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •