با شتکر ازشما
لازمه ورود به این بحث چند مورد است :
1- آیا شهیدان بزررگوار معصوم بوده اند ؟ آیا شهادت مهر تاییدی برای همه ی حرف های آن ها ؟ آیا هر کدام از آن ها عالمی آگاه به معارف اصیل دینی بوده اند ؟
2- بیشتر سخنان که تو وصیت نامه ها هست بازخوردی هست که این افراد در آن زمان خودشان داشته اند ! و دغدغه ی خودشان در آن زمان بوده است !
3- اصلا بحث چیست ؟ شما یک سری مطلب آورده اید در مورد اینکه حجاب مورد تاکید بوده است ! خب مگر کسی منکر این وصیت نامه ها که هیچ ، آيات 29 تا 31 سوره نور واضحترين توصيهها را براي مردان و زنان مومن دربر دارد می تواند منکر شود ؟
هر چند اینجا بحث هست که تو آیه چرا للمسلمین نیاورده شده ! چرا للناس نیاورده شده و گفته شده مومن ! چه فرق است بین مسلم و مومن !
بحث از اینجایی شروع شد که این عکس هم گذاشته شد توسط یکی از کاربران
اگر کسی در تاپیک های قبل حرفی زده اتفاقا بحث ش روی اجبار بوده
این عکس و این همه وصیت نامه کاملا درست و حق هست اما برداشتی که از از این عکس و وصیت نامه ها میشه درست و حق نیست
اینکه همه اش بگند شهید دغدغه اش چادر بوده ، چادر ادامه دهنده ی راه اون هاست ، و این که شهید رو متعلق به خودشون بدانند و خیلی چیز های دیگر حرف های لغو و بیهوده هست
از شما دو خواهش دارم
1- تفکرات شخصی خود و وضع موجود را به اسلام ناب محمدی نسبت ندهید و بدانید فرق است بین اسلام آورده و اسلام عرضه به شما ! در این موضوع می تونید به تشیع علوی و تشیع صفوی اثر دکتر شریعتی مراجعه کنید. در ادامه ی مطلب جواب شما داده می شود.
2- تعصب را کنار بگذارید ، شما حقی ندارید که بخواهید به یک سری انسان دیگر هر چند بی خدا توهین کنید چرا که همگی آن ها ، در اعتقادات مسلمانان حقیقی بندگان خدا هستند و در آفرینش یکسان و بهتر است بدانید که مردم عصر حجر و حیوان صفت کسانی هستند که هنوز یاد نگرفته اند به اعتقاد و ارزش دیگران احترام بگذارند
و در ضمن توجه کنید که
وجود مطالب کپی پیستی از این دست برای تایید حرفتان دلیلی نیست برای درست بودن حرف تان و بهتر است بدانید امروز سخن آقای طالقانی و آقای خمینی در مورد حجاب هم پیلتر می شود
استفاده ابزاری به این معناست که بدون در نظر گرفتن حرف کلی شهدا ، دغدغه های زمانه ی شان ، ارزش های دوران زندگی شان و هزار تا مورد دیگر
بیایم در جهت تایید حرف های خودمان در جامعه ی امروز مان عکس شهید را بیاوریم کنار حرف مان و جوری نمایش دهیم انگار آن ها فقط مشکل شان این هدف ما بوده است و اگر آن ها امروز بوده اند مثل ما فکر می کرده اند
-------------------------------------------------
و حالا بحثی که ارزش بحث کردن دارد این است که افرادی که حجاب را لازمه ی جامعه اسلامی برای همه ی افراد(با هر دینی و آیینی ) جامعه منبع و مدرک شان چیست ؟
بیایید به این سوالات جواب بدهید
با توجه به اينكه حد و مجازاتي براي فرد بي حجاب در دين اسلام و توسط پیامبر بیان نشده نشانه ی چیست ؟
اینکه در احاديث و روايات يك مورد از برخورد (مجازات) پيامبر اسلام با فرد بي حجاب وجود ندارد نشانه ی چیست ؟
خطاب خداوند در ابتدا متوجه روح و روان زنان است و در واقع از او ميخواهد كه با رعايت تقوا حجابي براي روح خود قائل شود و بعد از اين است كه تظاهر بيروني آن را بصورت حجاب ظاهري توصيه ميكند ! اما چرا امروز عکس شده است ؟
حتي در 260 صفحه كتاب "مسئله حجاب" آيت الله مطهري اثري از روايت و حديثي از ائمه و پيامبر مبني بر اجباري بودن حجاب و مجازات زنان بيحجاب يا بدحجاب ديده نميشود،( بر عكس، اين رفتار خشن و متعصبانه عمر نسبت به اين مسئله است كه در قسمتهاي مختلف به آن اشاره شده است) اما امروز در کمال تعجب برای این موضوع مجازات تعیین شده است !
اظهار نظر معروف مرحوم طالقانی هم هست در مورد عدم اجبار حجاب !
یا اینکه آيتالله شوشتري(امام جمعه سابق شاهين شهر اصفهان و از افراد مقبول محافظهكاران و صد البته مقام عظمي) در جلسهاي نقل ميكرد كه: « در سالهاي اوليه انقلاب بهعنوان عضوي از سفارت ايران در واتيكان فعاليت ميكردم. در آنجا بسياري از زنان مسيحي علاقهمندي خود را به اسلام ابراز ميكردند و براي مشورت نزد من و ساير اعضاء سفارت ميآمدند. عمده مسئلهاي كه آنها بدان اشاره ميكردند اين بود كه ما با مطالعه دستورات اسلام آنرا كاملتر و مفيدتر از مسيحيت يافتهايم، اما دو مشكل با احكام اسلام داريم اول مسئله يك ماه روزهداري ماه رمضان است و دوم رعايت حجاب. من و تني چند از مسئولين اين مسئله را با امام (آيت الله خميني) در ميان گذاشتيم و ايشان فرمودند: روزه براي آنانكه توان انجام آن را ندارند و موجب ضرر است كه اصلاً حرام است و در مسئله حجاب هم، مهم حجاب روح و حجاب دروني است و زنان اروپائي هم با توجه به تربيت و محيط زندگيشان در هر حدي كه در توانشان است، رعايت كنند.» فكر ميكنم اين پاسخ خود، تفاوت بين "آنچه بايد باشد" و "آنچه هست" را بخوبي نمايان ميكند.
یا آنجا که در وصیت نامه شریعتی آنجا كه ميگويد:«... اين چادرهاي سياه را، نه فرهنگ و تمدن جديد و نه رشد فكري و نه شخصيت يافتن واقعي و نه آشنائي با روح و بينش و مدنيت اروپا، بلكه آجان و قيچي از سر اينان برداشت، بر اندام آنان دريد و آنگاه نتيجه اين شد كه همان شاباجي خانم شد كه بود؛ منتها بجاي حنا بستن، گلمو ميزند و بجاي خانهنشستن و غيبت كردن، شب نشينش ميكند و پاسور ميزند. يك ملاحاجي، اگر ناگهان تنبانش را در آورد و يا به زور در آورند چه تغيراتي در تفكر و شخصيتش رخ خواهد داد؟...
علاقه مندی ها (Bookmarks)