عشق وجود داره و خیلی هم واقعیه
من کاری به دیدگاه علمی و روانشناسی و حزب های اجتماعی و انسان ها فرصت طلب ندارم اما عشق تو ریشه های بنیادی انسان وجود داره
چون پروردگار هستی انسان رو با عشق آفریده و این یک چیز انکار ناپذیره
من نمیدونم سوال دوست عزیزمون به چه مبحثی مربوط میشه و منظورشون از اینکه چرا عشقی نیست و چرا تنفر به وجود میاد چیه اما دلم میخواد یه کم به اصل وجودی یه انسان برگردیم قبل از اینکه همه ی مسائل رو با عشق قاطی کنیم
روزی که پروردگار هستی "عشق" رو خلق کرد انسان متولد شد
این عشق تو رگ و ریشه ی آدمی تولد یافت و دست نخورده موند تا به تبلور برسه
عشق جزو کلماتی هستش که با انکارش به نظر بنده باعث میشه به خلقت انسان هم شک کرد!!!!
حالا این آدمی اگر ریشه و اصل بنیادی خودش رو فراموش کرده و کلمات زیبای هستی رو با وسوسه ها و هوس های زودگذر وجودش زیر سوال میبره و به بازی میگیره و منکرش میشه و معنی دیگه ای واسش به وجود میاره دلیل نمیشه این احساس مقدس رو زیر سوال ببریم و بگیم نیست و اینجوریه و اونجوریه
من زبونم مو در آورد از بس تو انجمن های مختلف به این موضوع اشاره کردم و گوشزد کردم به وجودتون نگاه کنین و به اصل بنیادیتون و عشق رو از درونتون پیدا کنین
ببخشید یه خورده ناراحت میشم وقتی از قداست کلمه ها کم میکنیم و هر برچسبی به احساسات زیبایی که خداوند بهمون هدیه داده میزنیم
دوستان عزیز من "عشق" سرمنشا تمام موجودات زنده ست.. عشق رو تو جای جای هستی میشه پیدا کرد.. تو اوج وجود داشتن و زیستن
حالا این عشق میتونه تو هر جایی از زندگی انسان خودش رو به بهترین شکل نشون بده اگر و تنها اگر ساده و بی آلایش و پاک پیداش کنی و خودتو اسیر خرافات و روزمرگی ها نکنی
عشق هست عزیز من و تنفر چیزی جدا از عشق هست و کمرنگ میشه در کنار این همه زیبایی
حالا باز اگر معنی عشق" این احساس پاک و زیبا و مقدس و هستی ساز" رو با مطالعه ی وجود پاکی که خداوند بزرگ و علیم تو وجود خودت آفریده نتونی پیدا کنی باید وسعت دید و شناخت خودت رو از درونت ترفیع بدی منم کمک میکنم.. روم حساب کنین
علاقه مندی ها (Bookmarks)