دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: داستان کوتاه نگاه مثبت

  1. #1
    کاربر اخراج شده
    رشته تحصیلی
    عشق ورزیدن
    نوشته ها
    139
    ارسال تشکر
    135
    دریافت تشکر: 426
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    smilee1 داستان کوتاه نگاه مثبت

    نقل قولی از یکی از اساتید دانشگاه: “چندين سال قبل براي تحصيل در دانشگاه سانتا کلارا کاليفرنيا، وارد ايالات متحده شده بودم، سه چهار ماه از شروع سال تحصيلي گذشته بود كه يك كار گروهي براي دانشجويان تعيين شد كه در گروه هاي پنج شش نفري با برنامه زماني مشخصي بايد انجام ميشد. دقيقا يادمه از دختر آمريكايي كه درست توي نيمكت بغليم مينشست و اسمش كاترينا بود پرسيدم كه براي اين كار گروهي تصميمش چيه؟ گفت اول بايد برنامه زماني رو ببينه، ظاهرا برنامه دست يكي از دانشجوها به اسم فيليپ بود. پرسيدم فيليپ رو ميشناسي؟ كاترينا گفت آره، همون پسري كه موهاي بلوند قشنگي داره و رديف جلو ميشينه! گفتم نميدونم كيو ميگي! گفت همون پسر خوش تيپ كه معمولا پيراهن و شلوار روشن شيكي تنش ميكنه! گفتم نميدونم منظورت كيه؟ گفت همون پسري كه كيف وكفشش هميشه ست هست باهم! بازم نفهميدم منظورش كي بود! اونجا بود كه كاترينا تون صداشو يكم پايين آورد و گفت فيليپ ديگه، همون پسر مهربوني كه روي ويلچير ميشينه… اين بار دقيقا فهميدم كيو ميگه ولي به طرز غير قابل باوري رفتم تو فكر، آدم چقدر بايد نگاهش به اطراف مثبت باشه كه بتونه از ويژگي هاي منفي و نقص ها چشم پوشي كنه… چقدر خوبه مثبت ديدن… يك لحظه خودمو جاي كاترينا گذاشتم ، اگر از من در مورد فيليپ ميپرسيدن و فيليپو ميشناختم، چي ميگفتم؟ حتما سريع ميگفتم همون معلوله ديگه!! وقتي نگاه كاترينا رو با ديد خودم مقايسه كردم خيلي خجالت كشيدم… شما چي فكر ميكنيد؟ چقد عالي ميشه اگه ويژگي هاي مثبت افراد رو بيشتر ببينيم و بتونيم از نقص هاشون چشم پوشي كنيم

  2. 6 کاربر از پست مفید "خواجهِ تنها" سپاس کرده اند .


  3. #2
    همکار تالار اخبار و کاربر فعال
    رشته تحصیلی
    الکترونیک
    نوشته ها
    2,339
    ارسال تشکر
    6,263
    دریافت تشکر: 9,972
    قدرت امتیاز دهی
    16030
    Array
    m.g.s.t.r's: بی حوصله

    پیش فرض پاسخ : داستان کوتاه نگاه مثبت

    به مجنون گفت روزی عیبجویی
    که پیدا کن به از لیلی نکویی
    که لیلی گر چه در چشم تو حوریست
    به هر جزوی ز حسن او قصوریست
    ز حرف عیبجو مجنون بر آشفت
    در آن آشفتگی خندان شد و گفت
    اگر در دیده مجنون نشینی
    بغیر از خوبی لیلی نبینی
    تو کی دانی که لیلی چون نکوییست
    کزو چشمت همی بر زلف و روییست
    تو قد بینی و مجنون جلوه ناز
    تو چشم و او نگاه ناوک انداز
    تو مو بینی و مجنون پیچش مو
    تو ابرو او اشارت های ابرو
    دل مجنون ز شکر خنده خون است
    تو لب می بینی و دندان که چون است
    کسی کاو را تو لیلی کرده ای نام
    نه آن لیلی ست کز من برده آرام
    اگر می بود لیلی بد نمی بود
    تر را رد کردل او حد نمی بود




  4. کاربرانی که از پست مفید m.g.s.t.r سپاس کرده اند.


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دوتا داستان خیلی کوتاه که باید حتما باید بخوانید
    توسط ثمین20 در انجمن داستان های کوتاه
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 12th June 2013, 11:16 PM
  2. چند داستان کوتاهِ کوتاه
    توسط master_mind در انجمن داستان های کوتاه
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: 10th March 2012, 01:35 AM
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 8th August 2011, 10:16 AM
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 18th July 2010, 03:46 PM
  5. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 8th February 2009, 09:37 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •