یه "اسفندی"
لحظه هايي دارد
كه بي هيچ دليلي حال خوشي ندارد،
نه خودش ميفهمد كه دردش چيست
و نه ديگري....
یه "اسفندی"
لحظه هايي دارد
كه بي هيچ دليلي حال خوشي ندارد،
نه خودش ميفهمد كه دردش چيست
و نه ديگري....
ویرایش توسط دستیار : 17th July 2013 در ساعت 10:20 PM
خدایا...
خدایا باهات قهرم...کی گفته همیشه باهامی؟
مگه میشه باهام باشی و حالمو ببینی و کاری نکنی؟
مگه میشه هرچی رو که دوست دارم ازم بگیری؟
مگه میشه...
که چی؟ که خدایی تو ثابت کنی؟
این روزا شیطونو بیشتر از تو حس میکنم!
پس کجایی؟ مگه میشه حواست به بقیه باشه جز من؟
مگه میشه هرکی هرچی میخواد بهش بدی جز من؟
اصلا تو که واسه من وقت نداری چرا خلقم کردی؟
خدایا نگام کن ... اشکامو میبینی؟
نگو تاحالا اشکامو دیده بودی و کاری نکرده بودی...
نگو که واسه توام بی ارزش شدم....
خدایا خسته شدم...
بغلم کن ، دستامو بگیر...فقط تورو کم دارم...
ویرایش توسط مدیر تالار ادبیات : 19th July 2013 در ساعت 10:53 AM
همیشه با بدست آوردن اون كسی كه دوستش داری نمی تونی صاحبش بشی ، گاهی وقتا لازم هست كه ازش بگذری تا بتونی صاحبش بشیهمه ما با اراده به دنیا می آییم با حیرت زندگی میكنیم و با حسرت میمیریم این است مفهوم زندگی كردن پس هرگز به خاطر غمهایت گریه مكن و مگذار این زمین پست شنونده آوای غمگین دلت باشدافسوس... آن زمان كه باید دوست بداریم كوتاهی میكنیم آن زمان كه دوستمان دارند لجبازی میكنیم و بعد...برای آنچه از دست رفته آه می كشیم
دریا
دلش که بگیرد
سر می گذارد بر سینه ی ساحل
ابر
سر می گذارد بر شانه ی کوه
چشمه
سر می گذارد بر دامن دشت
اما من
وقتی تو نیستی
سر می گذارم
در دست های شعر
و با دلتنگی هایم
قطره قطره
کلمه می شوم.
یه دوست معمولی وقتی میاد خونت، مثل مهمون رفتار می کنهیه دوست واقعی درِ یخچال رو باز می کنه و از خودش پذیرایی می کنهیه دوست معمولی هرگز گریه تو رو ندیدهیه دوست واقعی شونه هاش از اشکای تو خیسهیه دوست معمولی اسم کوچیک پدر و مادر تو رو نمی دونهیه دوست واقعی اسم و شماره تلفن اونها رو تو دفترش دارهیه دوست معمولی یه دسته گل واسه مهمونیت میارهیه دوست واقعی زودتر میاد تا تو آشپزی بهت کمک کنه و دیرتر می ره تا به کمکت همه جارو جمع و جور کنهیه دوست معمولی متنفره از این که وقتی رفته که بخوابه بهش تلفن کنییه دوست واقعی می پرسه چرا یه مدته طولانیه که زنگ نمی زنی؟یه دوست معمولی ازت می خواد راجع به مشکلاتت باهاش حرف بزنییه دوست واقعی می خواد مشکلاتت رو حل کنهیه دوست معمولی وقتی بینتون بحثی می شه دوستی رو تموم شده می دونهیه دوست واقعی بعد از یه دعوا هم بهت زنگ می زنهیه دوست معمولی همیشه ازت انتظار دارهیه دوست واقعی می خواد که تو همیشه رو کمکش حساب کنیو بالاخرهیه دوست معمولی این حرف های منو می خونه و فراموش می کنهیه دوست واقعی........................................ .نمیدونمجای خالی خودت پر کن
حرف کمی نبود قرار ومدار عشق
اما چه فایده –
که نفهمیم یار را!
ای روح های ناب !
دوباره به پا کنید
قدری برای اهل زمستان
بهار را !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
همیشه
در بدترین لحظه ها
تنها رها می کنی مراو
بدترینِ لحظه ها
وقتی است
که تو
مرا
تنها
رها می کنی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هر که آید گوید:
گریه کن، تسکین است
گریه آرام دل غمگین است
چند سالی است که من می گریم
در پی تسکینم
ولی ای کاش کسی می دانست
چند دریا
بین ما فاصله است
من و آرام دل غمگینم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تـمـام مـعـلوم هـا و مجـهـول هایـم را
بـه زحمـت کـنـار هـم مـی چـیـنم
فـرمـول وار ؛
مـرتـب و بـی نـقـص ...
و تــو
بـا یـک اشـاره
هـمـه چـیـز را
در هـم می ریــزی ...
در شرح حال گل
بنویسید خار را
بر هم زنید : خوب و بد روزگار را .
- - - به روز رسانی شده - - -
می بینی هوای دلتنگیم را ؟ نسبت عجیبی دارد با زاویه ی نگاهم !
در دسترس چشمانم که باشی هوا خوب است
دور از دسترس نشو که باران می گیرد . . .
- - - به روز رسانی شده - - -
حوصله خواندن ندارم !
حوصله نوشتن هم ندارم !
این همه دلتنگی دیگر نه با خواندن کم می شود نه با نوشتن . . .
دلم تو را می خواهد !
دلم میخواهد از این پیله سکوت خارج شومک
کاش دنیایم شکلی دیگر بود
بد بخت ترین آأم کسی هست که در همه ثانیه هاش محبت رو گدایی کرده
هرکسی به دلیل خاصی بهش محبت کرده یکی بخاطر این که اون آدم سنگ صبورشه
یکی بخاطر این که دوست کسی هستی که اون باهاش حرف میزنه و با نزدیکی به تو به اون خیلی نزدیک تر میشه و اگه اون بره خب دیگه بهش محبت نمیکنه
بدبخت ترین آدم کسی هست که عشق هم گدایی میکنه
امیدوارم که یه روز یاد بگیرن گدایی نکنن
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)