اولا قرآن گفته بهتر است !اسلام گفته اشخاصی برن در دین تحقیق کنن و راه و چاهو یاد بگیرن و بعد بیان و به مردم یاد بدن . شما هم اگه دین رو قبول دارین (که مسلما هم همینطور است) پس باید حرف اون هارو قبول کنید
دوما معنای این یعنی چی ؟
یعنی اینکه به جای اینکه افراد درس نخوانده و عامی زمان پیامبر از کار خود بزنند و بروند به این مباحثات بپردازند افرادی بیاند و یاد بگیرند و به دیگران بیاموزدند !
نکته ی مهمی که شما و دیگران بهش توجه نمی کنند این است که هیچ جای قرآن نگفته که این حق تفقه و جستجو در دین فقط برای یکسری آدم با یه سری معلومات تکراری جایز است !
هرکس به فراخور و توانایی این حق را دارد که اگر بخواهد به این امر بپردازد و هیچ منعی وجود ندارد و بایدی وجود ندارد !
گمان نمی کنم که دیگران مسئول جواب دادن یا ندان به شما باشند و جواب ندادن اختیاری است که هرکسی در هر بحثی دارداگر بنده از کسی سوال می پرسم و طرف مقابل جوابی نمی دهد و میگوید شما راست می گویید چه از روی جدیت و چه از روی تمسخر خب معلوم است که راست می گویم . ببخشید ها ولی وقتی در یک بحث جدی یک نفر یکهو کنار می کشد خب معلوم است که جوابی ندارد و (ببخشید ها) ولی برای ضایع نشدن شکلک را میگذارد که ...
و در ضمن هرکس مسئولات اعتقادات خود است ! یه سوال آیا در این بحث می خواهیم به حقیقت برسیم یا نه از عرف و مرجع و تعصبات مون دفاع کنیم
به نظرم شما سه واژه ی آبرو ، عیب جویی و انتقاد رو با هم مخلوط کرده اید برای بد جلوه دادن انتقاد !
عیب جویی : کاری درست انجام شده است ولی افرادی سعی در بد نشان دادنش هستند !
آبرو : هرکس به واسطه ی عزت نفس نیاز به مقبولیت جمع دارد و اگر کار اشتباه او توسط دیگری گفته شود این عزت نفس وآبرو خدشه می بیند
انتقاد : چه در مباحث نظری و چه در مباحث عملی به منظور دستیابی به بهتر شدن و کمال ، هر عمل و هر نظر که با منطق و عقل در تضاد است قابل نقد است
جامعه ای ، مکتبی ، علمی پیش رفت میکند که پویا باشد و این پویا بودن تنها به واسطه ی انتقاد نه در خفا و نه در ترس میسر خواهد شد !
به نظرم همان طوری که قبلا گفتم کلا بحث روی بدیهیات زندگی ست که اشتراکی دیده نمی شود !
علاقه مندی ها (Bookmarks)