سلام
اینجا خواستم یکی از آرزوهامو رو بنویسم.بی اجازه من کپی نکنید
من آرزوم اینه یه خونه داشته باشم مثل خونه های قدیمی , چهار طرفش اتاق وحجره باشه و وسطش هم حیات و یه حوض مستطیلی پر از هندونه و سیب وخیار. یه تخت گنده اون گوشه باشه با فرش دستبافت زیبا وبا شکوه. پامو دراز کنم و سه تا بالش بیضی شکل زیر دستم باشه و لم بدم روشون. یه ظرف پر میوه با پایه بلند که توش موز و انگور و اینا اون وسط کنار پام بذارن . یه قلیون (دودی نیستمااا) هم با توتون اماده داغ داغ کنار ظرف میوه باشه.
در این حین داد بزنم: ضعیفففففففففففففففففففففف فففففففففففففففه شوووووووووووووم کجاست؟!! اونم با ترس ولرز بیاد بگه آقا!! آقا!! تو رو خدا بزن منو کبود کن, الان آماده میشه. منم بگم ایندفعه اشکالی نداره .حالا اون شوم رو بیار کوفت کنیم. برا شام دو ظرف دیزی بیاره منم طبق معمول هر شب بزنم زیر یکی از دیزی ها و بگم چرا نخودش نپخته؟ اونم بگه اقا تورو خدا . من غلط کردم بیجا کردم. منو بزن خالی شی آقا!!
منم بازم مروت کنم وببخشمش و اون یکی ظرف رو بگیرم نون توش تلیت کنم . یه پیاز گنده هم با دست بشکنم طوری که کل تخت بلرزه. با دستای ابگوشتیم دهنمو پاک کنم ویه تکه پیاز هم کنار سیبیلم جا بمونه. اونیکی زنم بیاد با ترس ولرز پاکش کنه
ادامه دارد.........
علاقه مندی ها (Bookmarks)