روزگار!
می خندی؟
کمی حرمت نگه دار..............
مگر نمی بینی
سیاهپوش ارزو هایم هستم!
خدایا دلم میخواد بدونم کی ادعا خوب بودن کردم که این طوری شده من نگفتم خوبم ولی هر کی رسید گفت تو خوبی رفتارت خوبه درس خونی وهر بار خواستم بد بگن نگفتن
چرا بدی هامو کسی نمیبینه تا اصلاحشون کنم کی گفته من درس خونم وقتی شواهد زندگیم یه چیز دیگه به من میگه دیگه خسته شدم از این حرف آدما من دوست ندارم اطرافیام منو یه موجود خرخون ببیمم وقتی نیستم و راهی ندارم که اثباتش کنم ،از بس من به چشم همه اومدم که دیگه میترسم جلوشون برم این قدر خوب منو میبینن خجالت میکشم اشتباه ارم سر بزنه.
وقتی تو هیچ کاری قوی نیستم که بخوام بخاطرش اعتماد به نفس زیادی پیدا کنم وقتی ادعا نمیکنم تو یه کار قوی هستم چون نیستم پس چرا همه طوری رفتار میکنن که انگار من ادعایی کرده ام.
خدایا خیلی دلم میخواد زمان به عقب برگرده و دیگه اشتباه هام رو تکرار نکنم و تو هنوز خیلی خیلی نزدیکم باشی
خدایا من نمیتونم هیچ جوری اون حماقتم رو جبران کنم و الانم چوب اون اشتباه رو میخورم نمیگم کوتاهی نکردم ولی فکر نمیکنم الان وقت مناسبی برای تنبیه ام باشه خودت میدونی چمه خودت میتونی کمکم کنی و منم که جز تو کسی رو ندارم برای کمک گرفتن کسی رو جز تو نمیشناسم خدایا من دلم گرفته از خودم با همه روزای سختی که خودم ساختمشون ولی نمیتونم درستش کنم راهم برام شکنجه آور شده خدایا کمکم کن که بدون راهنمایی و کمکت هیچ میشم.
.
.
.
.
.
تو ....
رفتی ...
من ماندمو خواب های معطر
ستاره ها نهفتم در اسمان ابري
دلم گرفته اي دوست، هواي گريه با من
دلم کمی خدا می خواهد...کمی سکوت...کمی آخرت...دلم دل بریدن می خواهد...کمی اشک ...کمی بهت...کمی آغوش آسمانی...دلم یک کوچه می خواهد بی بن بست!! و یک خدا!!تا کمی با هم قدم بزنیم ..فقط همین
!!!
گاهی پل های پشت سرتان را خراب کنید
زیرا باعث می شود هرگز نتوانید به جایی برگردید که نباید از ابتدا در آن قدم میگذاشتید...
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)