الهی؛ تشنگی ام را در کسب علم و عملم را در آنچه رضایت توست قرار بده.
آمین
ویرایش توسط somayehfaridi : 3rd March 2013 در ساعت 02:07 PM
حرف من هم دقیقا همینه شما نظر چهار تا مرجع رو راجع به مولانا واقعا قابل استناد می دونین؟!؟! این جور آدما فقط کارشون اینه که بگن امروز هلال ماه رویت شده یا نه! این پست های شما دقیقا مثل اینه که از یک دکتر پوست و زیبایی نقد نظرات یک دانشمند رو در مورد تعالی روح و آرامش درون بپرسین!!! باید نظرات آدمهایی مثل دکتر زرین کوب، اسلامی ندوشن و شفیعی کدکنی و شریعتی رو راجع به عرفان و مشاهیر ادبی بپرسین نه نظر آدمهایی رو که فکر می کنند تو هر چیزی باید نظر بدن و نظراتشون رو باید همه اجرا کنن!
سلام
دوست عزیز کم لطفی نکنین. اون نظراتی که اینجا گذاشتیم نظرات علما نیستن نظرات همین دانشمندانی است که شما میگین. به منابع مراجعه کنین. چون در این قسمت نظرات علما نیست ماها قضاوت نمیکنیم یعنی گردن خود را پل عبور مردم قرار نمیدهیم حتی اگر این جماعت پدرمان باشد تا اون دنیا دربرابر خدا راحت باشیم و در پست اول هم اینو تأکید کرده ایم . در بخش ادبیات تمامی نظرات از ادبیات دانان است نه علما. نظرات علمای دینی در بخش مذهبی است و ایشان هم رد نکرده اند بلکه جنبۀ نفی و نقاط ضعف رو هم گفته اند و إلا هیچ کسی مولوی و شمس را رد نکرده فقط جنبه منفی این کتب را هم گفته اند. کی میتونه خدمات مثبت مولوی را رد کنه؟ هیچ کس چنین قصدی نداشته .حنبه های مثبت رو همه میدونن منتها جنبه های منفی رو نمیدونن برا همین در همه جا استفاده میکنن و این درست نیست . یعنی نباید در مسائلی که این کتب معتبر ضعف دارند استفاده کرد. هیچ فردی در طول تاریخ مولوی و شمس را رد نکرده. شما ببینین حتی نویسندۀ اون مقاله فقط در چند موضوع ایراد گرفته{درست و غلطش برگردن خودش} نه اینکه کل کتاب و نظرات این عزیزان ایراد داشته باشن. شاید یه کم تعصب نشان دادین برا همین به این نکته توجه نکردین. اکثر افراد از اشعار مولوی استفاده میکنن. اما جایی که این کتب ضعف دارند نباید استفاده کرد. تا حالا کتابی میشناسین که ضعف نداشته باشد؟
هرچی در بخش ادبیات آمده نظر کارشناسان ادبیات است نه علما ،منابع معرفی شده را ببینین . نظرات علما در بخش مذهبی و فقط راجع به مذهب آمده نه راجع به ادبیات و مسائلش. و این وظیفۀ علماست که مسائل مربوط به خودشون را بیان کنند.
ممنون از لطفتون
الهی؛ تشنگی ام را در کسب علم و عملم را در آنچه رضایت توست قرار بده.
آمین
ببینین این اولین جمله از بنده در بخش ادبیات بوده که با رنگ قهوه ای نوشتم تا خواننده قبل از مقاله این جمله رو بخونه و این مقاله رو به بنده نسبت نده که متأسفانه با این وجود باز به بنده نسبت دادین و تفکر وهابی هم روی بنده گذاشتین. این جملۀ بنده بوده و مقاله برا یک نفر دیگه است که با نظرات علما نوشته نشده بلکه منابع ادبی دارد:«مسئولیت قضاوت هرکس در پیشگاه خدا برعهدۀ خود اوست بنده فقط شما را به تحقیق فرا می خوانم»
الهی؛ تشنگی ام را در کسب علم و عملم را در آنچه رضایت توست قرار بده.
آمین
قطره وقتی به دریا میرسه وجودش رو از دست میده دیگه ادعا نمیکنه که دریاست.این مدعیان در طلبش بی خبرانندقطره تا وقتی که تنهاست و به وصال نرسیده ابراز وجود میکنه اما وقتی رسید دیگه قطره ای در کار نخواهد بود هرچه هست وجود دریاست قطره نمیتونه بگه من دریا هستم و چنین هستم و چنان هستم. دیگه قطره ای در کار نیست چه برسه به ادعا. داستان شمع و پروانه و استاد بزرگ و... رو خوندین و حتما یادتونه.اگه یادم باشه احتمالا اینطور بود:
آن را که خبر شد خبری باز نیامد
یک شبی پروانگان جمع آمدنداینجا مدعیان هیچ خبر واقعی نداشتند همش ادعا بوده و ادعا بود اما پروانۀ آخر که رفت و نیامد همون از اصل خبر داشت چه برسه به خورده گیری به نمایندۀ اصل. یا به عبارتی:
در مضیفی طالب شمع آمدند
جمله می گفتند می باید یکی
کو خبر آرد ز مطلوب اندکی
شد یکی پروانه تا....الی آخر
آن را که اسرار حق آموختند
مهر کردند و دهانش دوختند
الهی؛ تشنگی ام را در کسب علم و عملم را در آنچه رضایت توست قرار بده.
آمین
حرف دیگران رو نزن....قبول داری یا نه؟
جمع کن بساطت رو.....
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)