الهی؛ تشنگی ام را در کسب علم و عملم را در آنچه رضایت توست قرار بده.
آمین
ببین نحوه مواجهه من باهاشون در کوهستان نبوده. بلکه رفیق من بودن
کردهای کومله و پژاک بیشترکردستانی و ایلامی(از خودمون) هستن و . برای همین باهاشون بعضا رفیق بودیم . اگه شما دو ماه تو اموزشی وکوه بودی.اینا تمام عمر توکوه بودن و از هیکلشون تعجب نباید کرد.خب نباید باهاشون تنهایی در افتاد .
خب منم دهاتیم البته با افتخار.
باید گفت زندگی خیلی سختی رو انتخاب کردن. خیلی سخته.خودت زمستونای کردستان رو بهتر میشناسی ومیدونی سرمای واقعی یعنی چی و نبرد در چنین شرایطی چه شاهکاریه.
اگه مردها سربازی نمی رفتن اونوقت چه خاطره ای داشتن که برا زن و بچه اشون بگن؟؟
ماشالا.سرباز نمونه س افرین.فکر کنم تکاور باشه رو صورتش چیز مالیده احتمالا تکاوره
کانال ایده داستان را در تلگرام دنبال کنید... ideh_dastan@
مرسی مهندس عالیه منکه خوشم اومدازاین خانمه
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)