دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5

موضوع: آقا روح الله . . .

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #2
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    مهندسی معماری
    نوشته ها
    216
    ارسال تشکر
    2,088
    دریافت تشکر: 1,485
    قدرت امتیاز دهی
    1207
    Array
    farzane*'s: جدید30

    پیش فرض پاسخ : آقا روح الله . . .


    مصطفی را که کشتند، خانواده‌ی آقا می‌خواستند از بیت آقا تماس بگیرند تهران.
    آقا نگذاشت. «تلفن اینجا از بیت‌المال است و کار شما شخصی است.»

    . . .


    سعدون شاکر، رئیس سازمان امنیت عراق آمده بود به خط و نشان ‌کشیدن :
    «حضرتعالی در صورتی می‌توانید در عراق به زندگی عادی خود ادامه دهید
    که از کارهای سیاسی که روابط ما با ایران را تیره می‌کند، خودداری کنید.
    در صورت ادامه‌ی کارهای سیاسی باید عراق را ترک کنید.»
    آقا اشاره‌ای کرد به زیلوی اتاق و گفت:
    «هر جا بروم، اگر این فرش را پهن کنم، همان جا می‌شود منزل من.
    من از آن روحانیانی نیستم که به خاطر علاقه به زیارت از مبارزه دست بکشم.»

    . . .


    مایک والاس، گزارشگر تلویزیون آمریکا در برنامه‌ی کانال چهار تلویزیون آمریکا
    از خاطرات دوران خبرنگاری‌اش می‌گوید:
    «او باهوش‌ترین سیاستمداری است که من دیده‌ام. نفوذ خاصی روی مصاحبه‌گران داشت
    و به جای این که من از ایشان سؤالاتی بکنم، او مرا اداره می‌کرد.
    من هیچ مطلب تازه‌ای غیر از آن چه خود آیت‌الله می‌خواست بگوید، نتوانستم از او بیرون بکشم ...
    زندگی بسیار ساده‌ی رهبر انقلاب اسلامی، او را از همه‌ی رهبران دیگر دنیا متمایز می‌کرد ...
    او مرا و همه‌ی رجال دیگر دنیا را که به حضور می­پذیرفت،
    روی فرش ساده‌ می‌نشانید و ما مجبور بودیم کفش‌های خود را دم در از پادرآوریم
    و از همان اول کار بفهمیم با مردی متفاوت سر و کار داریم.

    . . .


    خبرنگاران خارجی می‌پرسیدند: «سیب‌زمینی و تخم مرغ برای شما غذای مقدسی است؟،
    شما تخم مرغ را سمبل چیزی می‌دانید؟!»
    از بس که غذای بیت امام تکراری بود؛ تخم مرغ پخته با سیب‌زمینی یا اشکنه.
    ویرایش توسط farzane* : 30th January 2013 در ساعت 10:50 PM

    هر صبح پلکهایت فصل جدیدی از زندگی را ورق می زند !
    سطر اول همیشه این است : خدا همیشه با ماست . . .
    پس بخوانش با لبخند !!!

  2. 13 کاربر از پست مفید farzane* سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •