دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: مراقب باشيد! درخت سيب، گلابي نمي‌دهد

  1. #1
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    مهندسی برق-الکترونیک
    نوشته ها
    1,622
    ارسال تشکر
    6,930
    دریافت تشکر: 5,062
    قدرت امتیاز دهی
    7457
    Array

    پیش فرض مراقب باشيد! درخت سيب، گلابي نمي‌دهد

    چه كسي مي‌تواند انتظار داشته باشد درخت سيب، بارگلابي بدهد؟ فكرهاي اشتباه به رفتارهاي معقول و منطقي منجر نمي‌شود، مسلما از اين نوع فكرها، رفتارهاي غلط متولد مي‌شود؛ از رفتارهاي غلط، عادت‌هاي ناپسند پديد مي‌آيد.

    اين عادت‌ها، تكه‌هاي پازلي است كه شخصيت‌ شما را مي‌سازد و همين شخصيت، شيوه برخوردتان با مسائل و پديده‌ها را شكل مي‌دهد و آنگاه سرنوشت‌تان را رقم مي‌زند، همان كه خيلي‌ها به آن مي‌گويند «پيشاني نوشت» و منظورشان اين است كه هر چه بر سرشان بيايد روزگار پيش‌تر روي پيشاني‌شان نوشته است و آنها اختياري در تغيير تقديرشان ندارند.

    حالا يك‌بار ديگر اين چرخه را مرور كنيد. شما هم موافقيد اگر مي‌شد فكرهايمان را تغيير بدهيم، مي‌توانستيم سرنوشت‌مان را دگرگون كنيم؟

    تا به حال درباره «خطاهاي شناختي» چيزي شنيده‌ايد؟ اينها همان خطاهايي هستند كه بيشتر ما هر روز تكرار‌شان مي‌كنيم و اگر بتوانيم بموقع آنها را تشخيص‌ بدهيم و مهارشان كنيم، احساس بهتري نسبت به زندگي خواهيم داشت و بويژه از ناهنجاري‌هاي رواني مانند افسردگي و اضطراب دور مي‌شويم. براي آن كه بدانيد خطاهاي شناختي يعني چه، ابتدا بايد درباره علوم شناختي اطلاعاتي داشته باشيد. علوم‌شناختي يعني علومي كه در آنها به مطالعه علمي ذهن پرداخته مي‌شود. از اين توضيح كوتاه مي‌توانيد نتيجه بگيريد حوزه علوم‌شناختي تا چه حد متنوع است و از مطالعه توانايي‌هاي ذهن در به خاطر‌سپردن مطالب يا تجزيه و تحليل مساله‌اي تا قدرت انسان‌ها در يادگيري و بروز حس‌هاي مختلف را در بر مي‌گيرد.

    خطاهاي شناختي يا مجموعه تفكرات غيرمنطقي كه ما اينجا درباره‌شان براي شما توضيح مي‌دهيم مجموعه‌اي است كه آلبرت اِليس، روان‌درمانگر آمريكايي آنها را در پژوهشی گردآوري كرده است. اما ما به سرفصل‌هاي او، توضيحات و مثال‌هايي براي قابل درك‌شدن‌شان اضافه مي‌كنيم.

    پيشنهاد ما اين است كه پس از شناسايي اين خطاها، آنها را روي كاغذي بنويسيد و به جايي از خانه ـ كه معمولا بيشتر آن را مي‌بينيد ـ بچسبانيد تا گاهي رفتارهاي روزمره‌تان را مرور كنيد و خطاهاي شناختي‌تان را كه بزك كرده و ظاهري معقول به خود گرفته است، تشخيص بدهيم.
    خطاي اول: خاكستري ندارند اين مردم!
    اين آدم‌ها به خاكستري اعتقاد ندارند! همه چيز در دنياي آنها يا سياه است يا سپيد. آنها به كمال مطلق در هر پديده‌اي اعتقاد دارند؛ يعني مي‌گويند يا چيزي بايد مطلقا كامل و موفق باشد يا شكست‌خورده و بي‌ارزش است. به اين خطاي شناختي مي‌گويند «تفكر دوقطبي» يا «تفكر هيچ يا همه چيز.»

    افراد معتقد به آن، همان كساني هستند كه مي‌گويند «يا پورشه مي‌خرم يا تا آخر عمرم هيچ ماشيني نمي‌گيرم!» يا «يا با يك دكتر ازدواج مي‌كنم يا تا آخر عمرم مي‌مانم كنج خانه»، همان‌هايي كه وقتي كسي به نظرشان خوب است او را يك قديس تمام‌عيار مي‌بينند در رداي انسان و همين كه اولين اشكال را در رفتارش ديدند به خيال‌شان، خود ابليس مي‌شود كه دم و شاخ‌هايش را پنهان كرده است.
    خطاي دوم: آن مقواي چسبيده به پيشاني‌ات چيست؟
    اگر آن حس سياه و سپيد بين پديده‌ها شديد‌تر شود به جايي مي‌رسيم كه آن سياهي‌ها، بي‌اندازه سياه و آن‌سپيدي‌ها، بي‌حد و مرز سپيد مي‌شود، در اين حالت ما دچار «خطاي برچسب‌زني» مي‌شويم؛ يعني يك ويژگي منفي را اغراق مي‌كنيم و آن را به شكل يك برچسب مي‌چسبانيم روي پيشاني خودمان يا بقيه.

    نمونه‌هاي اين رفتار در زندگي روزمره همه ما زياد پيدا مي‌شود مثلا نتيجه مي‌گيريم همه تهراني‌ها کلک می‌زنند! چون يك تهراني به ما كلك‌ زده است يا مي‌گوييم ايراني‌جماعت، فرهنگ رانندگي‌كردن ندارد، چون يك نفر از ما سبقت غيرمجاز گرفته است يا غر مي‌زنيم همه مردها غيرقابل اعتماد هستند، چون يك مرد به ما خيانت كرده است يا مي‌گوييم كه زشت هستيم چون يكي دو نفر قيافه‌مان را نپسنديده‌اند يا انتقاد كرده‌اند.
    خطاي سوم: كي گفت تو قاضي هستي؟
    خودروي اولي محكم به دومي مي‌كوبد. خودروي عقبي زير لب با خودش مي‌گويد «تقصير من بود. حالا چه كار كنم؟» راننده خودروي جلويي از آينه، راننده عقب را مي‌بيند كه لب‌هايش باز و بسته شده است. سرخ مي‌شود، آتش مي‌گيرد مي‌گويد «نه‌تنها از پشت سر كوبيده به ماشينم! فحش هم مي‌دهد!» قفل فرمان را از زير صندلي بيرون مي‌كشد و مي‌رود طرف او. در داستان ديگري، قرار است زوجي با هم به سينما بروند. مرد ديرتر از زماني كه قول داده با سگرمه‌هايي گره‌خورده به خانه مي‌رسد چون وقت آمدن، پيرمردي را ديده كه ناگهان افتاده گوشه خيابان و پيش از آن‌كه بتواند به اورژانس زنگ بزند پيرمرد جلوي چشم‌هايش جان داده است. زن وقتي شوهرش را با آن قيافه درهم مي‌بيند، از ذهنش مي‌گذرد «قيافه گرفته كه خرج سينما نكند...» اين فكر، شعله آتشي است در انبار كاه. زن منفجر مي‌شود و تند و بي‌رحم از مرد انتقاد مي‌كند و فكرش را بر زبان مي‌آورد. مرد با شنيدن اين حرف‌ها از خشم فرياد مي‌كشد و اين‌گونه است كه آتش دعوا زبانه مي‌كشد.

    به اين خطاي شناختي مي‌گويند «نتيجه‌گيري سريع». كساني كه دچار اين خطاي شناختي هستند به طرف مقابل، فرصتي براي توضيح نمي‌دهند بلكه به جاي او فكر مي‌كنند، به‌جاي او حرف مي‌زنند، به جاي او تصميم مي‌گيرند و بعد نسبت به كارهايي كه در واقع طرف مقابل اصلا آن را انجام‌ نداده، واكنش نشان مي‌دهند.
    خطاي چهارم: اصلا فاجعه! افتضاح!
    يكي از زيباترين نمونه‌هاي خطاي «اغراق‌كردن»، داستان كارمند بازنشسته چخوف است كه در آن، كارمندي پشت سر رئيسش عطسه مي‌كند و آب دهانش پشت گردن رئيسش پاشيده مي‌شود و از آن لحظه به بعد او دائم كارش را تجزيه و تحليل مي‌كند و هر لحظه آن را بزرگ‌تر و بدتر مي‌بيند و در حالي كه رئيس حتي يادش نمي‌آيد او پشت سرش عطسه كرده است، كارمند از فشار روحي شديد به خاطر عطسه ناخواسته‌اش، سكته مي‌كند و مي‌ميرد.
    نكته: خطاهای شناختی، خطاهايي هستند كه بيشتر ما هر روز تكرار‌شان مي‌كنيم و اگر بتوانيم بموقع آنها را تشخيص‌ بدهيم و مهارشان كنيم احساس بهتري نسبت به زندگي خواهيم داشت
    كساني كه مرتكب خطاي شناختي بزرگنمايي مي‌شوند، درباره اشتبا‌هات روزمره‌شان اغراق كرده و خودشان اين بزرگنمايي را باور مي‌كنند. آنها حتي در روابط‌شان با ديگران هم بزرگنمايي مي‌كنند مثلا «جوك گفتم، فقط يك لبخند كمرنگ زد، بدجوري از من دلخور است... فكر مي‌كنم ارتباطش با من مثل سابق نيست... از من متنفر است... فكر مي‌كنم ديگر ارتباط دوستانه ما به پايان رسيده است.»
    خطاي پنجم: تقصير من بود، تقصير من بود
    مردي معتاد مي‌شود، زنش در اتاق مشاوره مي‌گويد: «اگر من زن خوبي بودم، شوهرم معتاد نمي‌شد!» اين كه چيزي نيست، مادربزرگي مي‌گفت: «تقصير من است كه نوه‌ام تصادف كرده، اگر وقتي حرف‌مان شد، از او دلخور نمي‌شدم و دلم نمي‌گرفت او تصادف نمي‌كرد.» پدري مي‌گويد: «من هميشه در تنهايي آرزو مي‌كردم كاش بچه سومي نداشتيم، اگر او سرطان گرفته من مقصرم.»
    الیس نام اين خطاي شناختي را گذاشت «شخصي‌سازي»؛ يعني فرد خودش را بابت حادثه يا رويدادي سرزنش مي‌كند كه در آن هيچ نقشي نداشته است. نكته جالب اين است كه امكان دارد در اين خطاي شناختي، جريان برعكس شود؛ مثلا فرد فقط ديگران را در هر گرفتاري سرزنش كند و خودش را از هر نقصي‌بري بداند.
    خطاي ششم: بايد، بايد، بايد
    مرتكبان اين خطا هميشه ناراضي خواهند بود، چون بايدهاي‌شان خيلي وقت‌ها هست نمي‌شود! آنها براي خود و جهان اطراف‌شان، قانون وضع مي‌كنند و هر كدام از اين قوانين را با «بايد» يا «نبايد» تعريف مي‌كنند؛ مثلا چندي پيش بيمار افسرده‌اي مي‌گفت: «چون من با همه خوبم، همه بايد با من خوب باشند»، اما اين تصور درست نيست چون خيلي‌ها شايد با هدف به‌دست‌آوردن منافعي به ما بدي كنند در حالي كه از ما بدي نديده‌اند.
    وقتي زني درباره شوهرش به گريه مي‌افتد كه «برايش چيزي كم نگذاشتم نبايد به من خيانت مي‌كرد» يا مردي مي‌گويد: «سال‌ها به رئيسم خدمت كرده‌ام، بايد برايم امتيازاتي قائل باشد.» و جواني پيش‌بيني مي‌كند: «در دانشگاه دانشجوي ممتاز بودم پس بايد به محض گرفتن مدرك تحصيلي كاري برايم پيدا شود» يعني همه اين آدم‌ها در اشتباه هستند. شايد در دنيايي ايده‌آل چنين اتفاق‌هايي بيفتد، اما دنياي ما چندان هم ايده‌آل نيست و بايدهايش با هست‌هايش، فرق دارد، يعني شايد زني براي همسرش كاملا مناسب باشد، اما شوهرش به او خيانت كند، شايد كسي سال‌ها به رئيسش خدمت كند، اما او قدرش را نداند و امتيازي هم برايش قائل نباشد، شايد دانشجويي در دانشگاه بهترين باشد، اما شرايط بحراني در كشور باعث شود او سال‌ها بيكار بماند.
    خطاي هفتم: جزء منفي را به كل مثبت نسبت مي‌دهند
    كساني كه دچار خطاي شناختي فيلتر ذهني هستند، اتفاقي بد و ناخوش را از پديده‌اي كلي مي‌گيرند و با استفاده از آن، همه جرياني را منفي تعبير مي‌كنند در حالي كه واقعا اين‌گونه نيست. اينها همان آدم‌هايي هستند كه اگر مهماني بزرگ بگيرند و سر يكي از ميزها قاشق و چنگال نباشد، همه خاطرات خوش مهماني را فراموش مي‌كنند و سال‌ها، تنها چيزي كه در حافظه‌شان چرخ مي‌خورد و شكنجه‌شان مي‌كند خاطره‌اي به خيال خودشان تلخ است از مهماني كه پرسيده «ببخشيد قاشق و چنگال اضافه داريد؟»
    خطاي هشتم: هميشه، هرگز
    خطاي تعميم مبالغه‌آميز، يكي از مهم‌ترين خطاهاي شناختي است چون زياد در روابط‌مان رخ مي‌دهد. در اين خطا فرد اتفاق منفي را انتخاب مي‌كند و آن را با كلماتي مانند هميشه يا هرگز به همه زندگي‌اش نسبت مي‌دهد.
    براي نمونه، همكار شما پنج دقيقه دير سر قرارش با شما مي‌آيد و شما مي‌گوييد: «هميشه بدقول بوده‌اي» يا برگه جريمه‌اي به اشتباه برايش صادر شده است و او گلايه مي‌كند «هميشه بدشانسي‌ها مال من است» يا مردي به خانه مي‌رسد و مي‌فهمد غذا سوخته و مي‌گويد: «همسرم هرگز نتوانسته يك لقمه غذاي نسوخته سر سفره بگذارد!»
    خطاي نهم: احساسم مي‌گويد، پس هست
    همه ما گاهي احساساتي منفي يا نادرست داريم، اما بدي كار آنجا است كه دچار خطاي «استدلال حسي» مي‌شويم و احساس منفي‌مان را درباره چيزي با واقعيت آن اشتباه مي‌گيريم مثلا دختري كه احساس نارضايتي از چهره‌اش دارد، نتيجه مي‌گيرد نسبت به دخترهاي هم‌سن و سالش زشت است، زن جواني كه مي‌ترسد از خيابان رد شود، استدلال مي‌كند خيابان جاي وحشتناكي است، كارمندي در اداره احساس نارضايتي دارد پس به اين نتيجه مي‌رسد قوانين محيط كارش غيرمنصفانه است؛ اما در واقعيت، دخترك در استدلالي منطقي و در مقايسه با بقيه دخترها زشت نيست و خيابان هم آنقدر‌ها كه زن توصيف مي‌كند ترسناك نيست و قوانين اداره هم به اندازه‌اي كه كارمند مي‌گويد ناعادلانه نيست.
    خطاي دهم: من؟ بام؟ شيبدار؟ موفقيت؟
    الیس نام اين خطا را گذاشته است «بي‌توجهي به مثبت‌ها»؛ يعني مرتكبانش، موفقيت‌ها و بخش‌هاي مثبت زندگي را ناديده مي‌گيرند يا آنها را ناچيز جلوه مي‌دهند.
    براي مثال شما مي‌گوييد: «چه دستپخت خوشمزه‌اي داري» او مي‌گويد: «اي بابا! يك چيزي سر هم كرديم كه گرسنه نمانيم»، شما مي‌گوييد: «شنيده‌ام شاگرد اول دانشگاه شده‌اي» او مي‌گويد: «توي شهر كورها، يك‌چشمي شاه است»، شما مي‌گوييد: «چقدر با لباس تازه‌ات زيبا‌تر شده‌اي» او مي‌گويد: «تاثير رنگ لباس است وگرنه من كه قيافه‌اي ندارم.»
    زندگي منهاي خاطره‌هاي خوب، موفقيت‌ها، پيشرفت‌ها و نكات مثبت چه مي‌شود؟ يك مشت خاطره ناخوش، يك مشت شكست، عقبگرد و خلاصه نكات منفي. به نظرتان مي‌شود چنين زندگي‌ای داشت و شاد و راضي بود؟

    و همه ی ما خاطره ایم.....


  2. 2 کاربر از پست مفید چکامه91 سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 9th September 2011, 11:39 AM
  2. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 30th March 2010, 09:16 PM
  3. فيلم كمدي و بسيار بسيار زيباي Weather Girl 2009 DVDRiP
    توسط LaDy Ds DeMoNa در انجمن فیلم کمدی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 2nd January 2010, 09:19 AM
  4. تصویر: بصيرت سياسي توطئه هاي بسياري را خنثي مي كند
    توسط Bl@ck*roz در انجمن اخبار سیاسی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 13th August 2009, 06:14 PM
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 16th February 2009, 10:04 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •