دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 29

موضوع: بوي پيراهن خونين كسي مي آيد!!!!

  1. #11
    همکار تالار سایر موضوعات
    رشته تحصیلی
    جغرافیا
    نوشته ها
    324
    ارسال تشکر
    10,055
    دریافت تشکر: 1,555
    قدرت امتیاز دهی
    6633
    Array
    Dorna dordone's: جدید64

    پیش فرض پاسخ : بوي پيراهن خونين كسي مي آيد!!!!

    نقل قول نوشته اصلی توسط shiny7 نمایش پست ها
    ما که شرمنده روی حسینیم....
    هیچی نگیم و سکوت کنیم خیلی بهتره...

    دوست گلم سلام..
    نظر شخصیتونو گفتین اما هر انسانی لیاقتش اونیه که خودش میبینه و از نظر بنده لیاقت آدمی افلاکه...
    حتی همین سکوت هم گاهی حرفهای نگفته ای داره که خداوند عالم خوب میشنوه و حس میکنه...
    امیدوارم هیچکدوممون روسیاه پروردگار نباشیم..ببخشید از اظهار نظر

  2. 11 کاربر از پست مفید Dorna dordone سپاس کرده اند .


  3. #12
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    معماری
    نوشته ها
    12,119
    ارسال تشکر
    25,003
    دریافت تشکر: 20,366
    قدرت امتیاز دهی
    2457
    Array

    پیش فرض پاسخ : بوي پيراهن خونين كسي مي آيد!!!!

    السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

    ​​


  4. 13 کاربر از پست مفید وحید 0319 سپاس کرده اند .


  5. #13
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    مهندسی برق-الکترونیک
    نوشته ها
    1,622
    ارسال تشکر
    6,930
    دریافت تشکر: 5,062
    قدرت امتیاز دهی
    7457
    Array

    پیش فرض پاسخ : بوي پيراهن خونين كسي مي آيد!!!!



    باز طوفانی شده دریای دل
    موج، سر بر ساحل غم می زند
    باز هم خورشید رنگ خون گرفت
    بر زمین نقشی ز ماتم می زند


    باز جام دیده ها لبریز شد
    باز زخم سینه ها سر باز کرد
    در میان ناله و اندوه و اشک
    حنجرم فریادها آغاز کرد


    می نویسم شرح این غم نامه را
    داستان مشک و اشک و تیر را
    می نویسم از سری کز عشق دوست
    کرد حیران تیغه شمشیر را


    گوئیا با آن همه بیگانگی
    آب هم با تشنگان بیگانه بود
    در میان آن همه نامردمی
    اشک آب و دیده ها پیمانه بود


    تیغ ناپاکان برآمد از نیام
    خون پاکی دشت را سیراب کرد
    خون خورشید است بر روی زمین
    کآسمان تشنه را سیراب کرد


    می شود خورشید را انکار کرد؟
    زیر سم اسبها در خاک کرد؟
    می شود آیا که نقش عشق را
    از درون سینه هامان پاک کرد؟


    گر نشان عشق را گم کرده ایم
    در میان آتش آن خیمه هاست
    گر به دنبال حقیقت می رویم
    حق همین جا، حق به روی نیزه هاست


    گریه ها بر حال خود باید کنیم
    او که خندان رفت چون آزاد شد
    ما سکوت مرگباری کرده ایم
    ....او برای قرن ها فریاد شد


    بازهم در ماتم روی حسین
    باز هم در سوگ آن آلاله ایم
    یادتان باشد حیات عشق را
    وامدار خون سرخ لاله ایم



    و همه ی ما خاطره ایم.....


  6. 11 کاربر از پست مفید چکامه91 سپاس کرده اند .


  7. #14
    همكار تالار اخبار
    نوشته ها
    2,603
    ارسال تشکر
    11,278
    دریافت تشکر: 11,277
    قدرت امتیاز دهی
    9184
    Array

    پیش فرض پاسخ : بوي پيراهن خونين كسي مي آيد!!!!


    بزرگی را پرسیدند: زندگی چند بخش است؟

    گفت: دو بخش ...

    کودکی و پیری.!

    گفتند: پس جوانی چه؟

    گفت : * فدای حسین... *






  8. #15
    کاربر اخراج شده
    رشته تحصیلی
    الکترونیک
    نوشته ها
    240
    ارسال تشکر
    654
    دریافت تشکر: 1,411
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    ایده تا پدیده's: چشمک

    پیش فرض پاسخ : بوي پيراهن خونين كسي مي آيد!!!!

    کاروان می رسد از راه‌، ولی آه
    چه دلگیر چه دلتنگ چه بی تاب
    دل سنگ شده آب ، از این ناله‌ی جانکاه
    زنی مویه کنان ، موی کنان
    خسته، پریشان، پریشان و پریشان
    شکسته ، نشسته‌ ، سر تربت سالار شهیدان
    شده مرثیه خوان غم جانان
    همان حضرت عطشان
    همان کعبه‌ی ایمان
    همان قاری قرآن ، سر نیزه‌ی خونبار
    همان یار ، همان یار ، همان کشته‌ی اعدا.
    کاروان می رسد از راه ، ولی آه
    نه صبری نه شکیبی
    نه مرهم نه طبیبی
    عجب حال غریبی
    ندارند به جز ماتم و اندوه حبیبی
    ندارند به جز خاطر مجروح نصیبی
    ز داغ غم این دشت بلاپوش
    به دلهاست لهیبی
    به هر سوی که رفتند
    نه قبری نه نشانی
    فقط می وزد از تربت محبوب
    همان نفحه‌ی سیبی
    که کشانده ست دل اهل حرم را.
    کاروان می رسد از راه
    و هرکس به کناری
    پر از شیون و زاری
    کنار غم یاری
    سر قبر و مزاری
    یکی با تب و دلواپسی و زمزمه رفته
    به دنبال مزار پسر فاطمه رفته
    یکی با دل مجروح
    و با کوهی از اندوه
    به دنبال مه علقمه رفته
    یکی کرب و بلا پیش نگاهش
    سراب است و سراب است
    دلش در تب و تاب است
    و این خاک پر از خاطره هایی ست
    که یک یک همگی عین عذاب است
    و این بانوی دلسوخته‌ی خسته رباب است
    که با دیده‌ی خونبار و عزاپوش
    خدایا به گمانش که گرفته ست
    گلش را در آغوش
    و با مویه و لالایی خود می رود از هوش:
    «گلم تاب ندارد
    حرم آب ندارد
    علی خواب ندارد»
    یکی بی پر و بی بال
    دل افسرده و بی حال
    که انگار گذشته ست چهل روز
    بر او مثل چهل سال
    و بوده ست پناه همه اطفال
    پس از این همه غربت
    رسیده ست به گودال
    همان جا که عزیزش
    همان جا که امیدش
    همان جا که جوانان رشیدش
    همان جا که شهیدش
    در امواج پریشان نی و دشنه و شمشیر
    در آن غربت دلگیر
    شده مصحف پرپر
    و رفته ست سرش بر سر نیزه
    و تن بی کفن او، سه شب در دل صحرا
    رها مانده خدایا.

    چهل روز شکستن
    چهل روز بریدن
    چهل روز پی ناقه دویدن
    چهل روز فقط طعنه و دشنام شنیدن
    چه بگویم؟
    چهل روز اسارت
    چهل روز جسارت
    چهل روز غم و غربت و غارت
    چهل روز پریشانی و حسرت
    چهل روز مصیبت
    چه بگویم؟
    چهل روز نه صبری نه قراری
    نه یک محرم و یاری
    ز دیاری به دیاری
    عجب ناقه سواری
    فقط بود سرت بر سر نی قاری زینب
    چه بگویم؟
    چهل روز تب و شیون و ناله
    ز خاکستر و دشنام
    ز هر بام حواله
    و از شدت اندوه
    و با خاطر مجروح
    جگر گوشه‌ی تو کنج خرابه
    همان آینه‌ی فاطمه
    جا ماند سه ساله
    چه بگویم؟
    چهل روز فقط شیون و داغ و
    غم و درد فراق و
    فراق و ... فراق و ...
    چه بگویم؟
    بگویم، کدامین گله ها را؟
    غم فاصله ها را؟
    تب آبله ها را؟
    و یا زخم گلوگیر ترین سلسله ها را؟
    و یا طعنه‌ی بی رحم ترین هلهله ها را؟
    و یا مرحمت دم به دم حرمله ها را؟

    چهل روز صبوری و صبوری
    غم و ماتم دوری و صبوری
    و تا صبح سری کنج تنوری و صبوری
    نه سلامی نه درودی
    کبودی و کبودی
    عجب آتش و خاکستر و دودی و کبودی
    به آن شهر پر از کینه و ماتم
    چه ورودی و کبودی
    در آن بارش خونرنگ
    سر نیزه تو بودی و کبودی
    گذر از وسط کوچه‌ی سنگی یهودی و کبودی
    و در طشت طلا گرم شهودی و چه ناگاه
    چه دلتنگ غروبی ، چه چوبی
    عجب اوج و فرودی و کبودی
    خدایا چه کند زینب کبری!

  9. 14 کاربر از پست مفید ایده تا پدیده سپاس کرده اند .


  10. #16
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    کلام,فقه,اصول,
    نوشته ها
    4,108
    ارسال تشکر
    27,914
    دریافت تشکر: 19,740
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    kamanabroo's: جدید150

    پیش فرض پاسخ : بوي پيراهن خونين كسي مي آيد!!!!

    السلام علیک یا اباعبدالله
    حی علی العـــــــــــــــــــــــــ ــــــــزاء


    باز از سینه، دلم
    با دل خون
    پای برهنه زده بیرون
    به گمانم شده مجنون
    به کجا میبردم
    این که چنین بال کشیده است و پریده است و رهیده است

    چه جانکاه
    کشید از دل خون آه
    دلم سوخت برای دلم و
    تا که نشستم به بر حرف دل خویش

    شنیدم که به لب
    ندبه کنان – مویه کنان – موی کنان
    آه کشان – از دل و جان – گفت :
    سوال از چه ؟

    ببین حال شب و روزم و این غصه جانسوز
    که یاران و رفیقان همه گشتند مسافر
    همه زائر
    همه حاجی
    همه مُحرم

    و گمانم که هم الان همگی گرم طوافند
    به دور حرم قبله عالم
    همان عشق معظم
    همان روح مکرم
    خداوند غم و اشک محرم
    و من غم زده اینجا
    تک و تنها..



    باز هم با دل خون گفت:
    دل من
    تو کجا دیده دو چشمت
    که در این ظلمت گمراهی و این عصر سیاهی
    که کسی خرج کسی شعله کبریت نکرده است

    دو خورشید طلائی
    که دو تا پرچم سرخ است نمادش
    به مدار هم و با هم
    بدرخشند و بتابند و نخوابند
    شب و روز دل گمشدگان را
    چو بیابند
    بیارند و سر سفره ارباب نشانند

    چه بزمیست در این سفره
    که یک سوی بود جنت الارباب و
    بود سوی دگر جنت العباس

    و در آن بین چه بین الحرمینی است

    که با شور حسینی همه سینه زنان -گریه کنان- ناله زنان
    شور بگیرند
    برای پسر حضرت زهرا..

    شاعر:عرب خالقی

  11. 10 کاربر از پست مفید kamanabroo سپاس کرده اند .


  12. #17
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مکانیک - طراحی جامدات
    نوشته ها
    3,892
    ارسال تشکر
    3,247
    دریافت تشکر: 14,584
    قدرت امتیاز دهی
    29855
    Array

    پیش فرض پاسخ : بوي پيراهن خونين كسي مي آيد!!!!

    آوای سوزناک نی نباشد غم چوپان، بلکه غم سر های بریده ایست بر فراز نی ...
    آشوبم آرامشم تویی
    به هر ترانه ای سر می کشم تویی
    بیا که بی تو من غم دو صد خزانم

  13. 11 کاربر از پست مفید م.محسن سپاس کرده اند .


  14. #18
    همکار تالار علوم جانوری
    رشته تحصیلی
    Biology_علوم جانوری
    نوشته ها
    1,160
    ارسال تشکر
    3,624
    دریافت تشکر: 4,561
    قدرت امتیاز دهی
    13114
    Array
    سونای69's: جدید50

    پیش فرض پاسخ : بوي پيراهن خونين كسي مي آيد!!!!

    حسین(ع)بیشتر از آب تشنه ی لبیک بود.افسوس که به جای افکارش، زخم های تنش را نشانمان دادند و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند.

    دکتر علی شریعتی
    فقر ، شب را “بی غذا” سر کردن نیست …
    فقر ، روز را “بی اندیشه” سر کردن است …

  15. 10 کاربر از پست مفید سونای69 سپاس کرده اند .


  16. #19
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    کلام,فقه,اصول,
    نوشته ها
    4,108
    ارسال تشکر
    27,914
    دریافت تشکر: 19,740
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    kamanabroo's: جدید150

    پیش فرض پاسخ : بوي پيراهن خونين كسي مي آيد!!!!

    نقل قول نوشته اصلی توسط سونای69 نمایش پست ها
    حسین(ع)بیشتر از آب تشنه ی لبیک بود.افسوس که به جای افکارش، زخم های تنش را نشانمان دادند و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند.

    دکتر علی شریعتی
    این حرف الان دیگه خیلی مصداق نداره! شاید در گذشته (اون هم نه بصورت کلی ) بلکه جزئی اینطور بوده باشه.

    اونقدری که بنده در جریان هستم تا الان چندین دوره فقط از صدا و سیما جنبه های مختلف قیام امام حسین ع رو بررسی کردن که یک کلمه هم بحث تشنگی توش نبوده.

    و اونقدر در این زمینه کتاب چاپ شده که خوندن فقط یکی اش برای ما کافیه

    و اونقدر خطبای گرامی در هیئات و مجالس از فکر و فرهنگ حسینی و عاشورائی دم زدن که دیگه داره میشه سکه رایج..

    و اونقدر یاران عاشورایی رو با یاران اخرالزمانی بررسی کرده اند که تکلیف و وظیفه همه شیعه ها رو در آخر الزمان به وضوح نشون میده...


    و اینکه:

    در کنار همه این مسائلی که گفتم ( که جنبه های معرفتی ، عرفانی ، عقلی ) عاشوراست
    جنبه احساسی هم در عاشورا بود.

    و اهل بیت علیهم السلام هم در مجالس خودشون بعد از حادثه کربلا هم به جنبه احساسی می پرداختند و هم به جنبه های دیگر...

    مثلا در روایتی از حالات امام سجاد علیه السلام هست که : ایشون هر وقت می خواستن آب سرد گوارایی رو میل کنند گریه می کردند که پدر بزرگوارشون در کربلا تشنه شهید شد!

    خوب این حرف داره وقتی به ما میگن امام حسین (ع) تشنه شهید شد ما غیر از گریه و افسوس که با امام معصوم زمان خودشون این کار رو کردند باید سوال کنیم چرا؟

    علتش رو پیدا کنیم ...

    خداوند که اولین روضه خوان سید الشهداست هم به جنبه احساسی حادثه کربلا اشاره می کند وقتی که برای جبرئیل و پیامبرش روضه کربلا را می خواند!!!

  17. 9 کاربر از پست مفید kamanabroo سپاس کرده اند .


  18. #20
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    مهندسی نفت
    نوشته ها
    8
    ارسال تشکر
    9
    دریافت تشکر: 20
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    پیش فرض پاسخ : بوي پيراهن خونين كسي مي آيد!!!!

    روی نیزه‌ها

    کربلا را می‌سرود این بار روی نیزه‌ها
    با دو صد ایهام معنی‌دار روی نیزه‌ها
    نینوای شعر او از نای هفتاد و دو نی
    مثل یک ترجیع شد تکرار، روی نیزه‌ها
    چوب خشک نی به هفتاد و دو گل آذین شده است
    لاله‌ها را سر به سر بشمار، روی نیزه‌ها
    زخمی داغ‌اند این گل‌های پرپر، ای نسیم!
    پای خود آرام‌تر بگذار روی نیزه‌ها
    یا بر این نیزار خون امشب متاب ای ماهتاب
    یا قدم آهسته‌تر بردار روی نیزه‌ها
    قافله در رجعت سرخ است و جاده فتنه جوش
    چشم میر کاروان بیدار روی نیزه‌ها
    صوت قرآن است این، یا با خدا در گفت‌وگوست
    روبه‌رو، بی‌پرده، در انظار، روی نیزه‌ها
    با برادر گفت زینب: راه دین هموار شد
    گرچه راه توست ناهموار، روی نیزه‌ها
    خواهرش بر چوب محمل زد سر خود را که آه!
    تیره‌تر باد از شبان تار، روی نیزه‌ها
    ای دلیل کاروان! لختی بران از کوچه‌ها
    بلکه افتد سایة دیوار روی نیزه‌ها
    زنگیان آیینه می‌بندند بر نِی، یا خدا
    پرده برمی‌دارد از رخسار، روی نیزه‌ها
    چشم ما آیینه‌آسا غرق حیرت شد چو دید
    آن همه خورشید اختربار، روی نیزه‌ها


    محمدعلی مجاهدی (پروانه)

  19. 7 کاربر از پست مفید zabardast سپاس کرده اند .


صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. خبر: پياده‌روي تخته سنگ 100 ميليون ساله روي ماه
    توسط Easy Bug در انجمن اخبار نجوم
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 17th February 2012, 07:00 PM
  2. خبر: بوي خوش غذا شما را پير مي‌کند!
    توسط Aysajoon در انجمن خبرهای پزشکی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 28th September 2011, 02:29 PM
  3. مقاله: عمر طولانی با پيروي از چهار سبك زندگي
    توسط poune در انجمن پیشگیری
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 20th September 2011, 09:20 AM
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 11th March 2011, 09:40 AM
  5. خبر: برقراري امنيت در كشور از هيچ الگوي خارجي پيروي نمي‌كند
    توسط diamonds55 در انجمن اخبار اجتماعی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 14th November 2008, 02:37 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •